• وبلاگ : سراي انديشه
  • يادداشت : آخرين آزمون ، لكه ننگ و ترازوهاي دو گانه
  • نظرات : 2 خصوصي ، 23 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + كلاه قرمزي 
    سلام برادر
    شما جدا باور کرديد که پاره کردن عکس امام کار سبز ها بوده، تو ذهنم اونقد دليل هست که ثابت مي کنه نمي تونه کار اونها باشه. اين يک بازي سياسي بود که اجرا شد و حمله ها صورت و گرفت و سودهاي سياسي برده شد. نکنه چون رهبري اين اهانت رو محکوم کرد شما هم پذيرفتيد؟
    من در تمام تظاهرات هاي شکل گرفته توسط سبزها شرکت کردم ويا اگر نکردم از طريق دوستان و اخبار در جريان بودم. در اين مدت حتي به ذهن کسي توهين کوچکي به امام خطور نمي کرد.
    اگر اين داستان در يک تظاهرات رسمي(از نگاه ما) سبزها اتفاق مي افتاد و مثل کلي صحنه هاي ديگه ازش فيلم در مي آمد و گوش به گوش هم مي رسيد که چنين اتفاقي افتاده آنوقت اين تحليل ها قابل بيان بود نه اينکه فقط يک کليپ باشه و اونهم توسط دوربين صداوسيما با تصاويري مشکوک گرفته شده و با خوشحالي فراوان و بزرگنمايي اون رو چندين دفعه پخش کنه.
    + محسن يزداني 

    بسم الله الرحمن الرحيم

    اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم

    سلام/خسته نباشيد

    آقا سيد از كمكهايي كه در اين چند ماه به من كرديد ممنون از شما هم از صميم قلب تشكر ميكنم .آقا سيد ممكن است ديده باشيد كه درباره مسائلي كه در وبلاگتان بود به جز چند موردي اظهار نظر نكردم

    چون واقعا نميدانم حق با كيست فقط ميدانم حق با اسلام است و من هم اسلام را كامل نميشناسم يعني هيچ واقعادر اين چند ماه كه درباره دينم يه كمي جستجو مي كردم تصميم گرفتم به دينم عمل كنمو از آيات و روايات به نفع خودد تفسير و تعبير نكنم چون ما انسانها لايق هدف بزگ به نام خليفه اللهي هستيم ما لايق بهشتيم هر چند كه گناهكار باشيم با زهم او بسيار غفار است به شرطها و شروطها در اين مورد خيلي برايم سخت است اما شرينش پايدار ،مسول كتابخانه مسجد بودم اين هفته كليد را ميدهم و تمام در طول تحصيلم هم هر سالي در مدرسه ،دبيرستان مسوليتهاي كوچكي داشته ام

    اما شرط كردم تا زماني كه دينم را را نشناخته ام هيچ مسوليتي را نپذيرم (نه بزرگ ما كه به آنجاها...اما همين كوچيك ها )دوست دارم درس بخونم دينم را بشناسم و به مسلمونا خدمت كنم هر كجاي اين كره خاكي ايران لبنان فلسطين ...طرفدار دولت هم نيستم اما از هر كار خوبي كه ميكنه طرفداري ميكنم و از هركاري كه اشتباه هست طرفداري نميكنم ..حرف زياده من هم پر حرف

    آقا سيد اگه خوب نوشتم ،كم نوشتم ،بد نوشتم ...شما با حلمو علم تان ببخشيد.

    خدا نگهدار.

    پاسخ

    محسن عزيزم سلام . همين كه مي فرمائيد :( طرفدار دولت هم نيستم اما از هر كار خوبي كه ميكنه طرفداري ميكنم و از هركاري كه اشتباه هست طرفداري نميكنم ) خيلي ارزش دارد . اين يعني انصاف داشتن . چيزي كه من و برخي امثال من بايد آن را تمرين كنيم . اميدوارم خداوند بزرگ در هدفي كه در نظر گرفته اي يار و ياورت باشد . موفق باشي .
    + احمد 
    http://www.khabaronline.ir/news-30044.aspx
    + احمد 
    سلام
    حاجي جان بنده هم هنجارشكني را تاييد نمي كنم اما بحث اين است كه اين هنجارشكني ها معلول است، و علت آن خفقان و ندادن آزادي بيان و حرف زدن است. اگر امام را تبديل به يك قديس نكرده بوديم و اجازه انتقاد به ايشان را داده بوديم، و به انتقادات پاسخهاي قانع كننده داده بوديم، امروز كسي عكس ايشان را پاره نميكرد، اگر هم پاره ميكرد توجيهي نداشت و حتي مخالفين هم آنرا محكوم ميكردند. همان كاري كه در مورد آقاي خامنه اي هم در جريان است.
    اما در مورد اوايل انقلاب: اگر رجوي را برخلاف قانون از كانديداتوري رياست جمهوري حذف نكرده بوديم و به وي اجازه كار سياسي داده بوديم و هضمش كرده بوديم تبديل به يك عنصر خطرناك نمي شد و اين همه به مملكت و انقلاب ضربه نمي زد. اگر جبهه ملي را به جرم يك فراخوان راهپيمايي مرتد اعلام نكرده بوديم و اگر نهضت آزادي را به ناحق از گردونه فعاليت سياسي خارج نكرده بوديم(به نظر من اينها همه اشتباهات راهبردي آيت الله خميني است كه انقلاب را از مسير خارج كرد و انحرافات بنياديني را پايه گذاشت كه با تمسك به آنها هر مخالفي را از گردونه خارج كنيم و كار به اينجا برسد كه امروز رفسنجاني هم منافق خوانده شود) كار به آن ترورها و كشتارها هم نمي كشيد و امروز هم كسي عكس آيت الله خميني را پاره نميكرد.
    راستي من نمي دانم آيت الله خميني كه در روز 12 بهمن 57 ، دليل قانوني بودن خود را مقبوليت مردمي عنوان كرد و بعدا ادعا كرد كه 98/2 مردم به جمهوري اسلامي راي داده اند از درخواست راهپيمائي يك حزب كوچك(جبهه ملي) ترسيد و آنها را مرتد خواند. به واقع اگر ايشان به مردم اعتقاد داشت. نبايد چنين مي انديشيد كه مردمي كه در زمان شاه هرگونه زمينه فسادي برايشان مهيا بوده و حكومت هم تشويقشان مينمود، به ايشان لبيك گفته و به قول خودشان براي اسلام انقلاب كردند ، با درخواست راهپيمايي يك حزب غير ديني حرف ايشان را قبول نمي كنند و ممكن است منحرف شوند.؟
    جواب آن كه چرا پس از كشته شدن بهشتي و مطهري هم خفقان شد اين است كه همان اندازه آزادي صدر انقلاب هم به خاطر روحانيون روشنفكر و غرب ديده اي مثل بهشتي و آزاده اي مثل مطهري بود و با كشته شدنشان ديگر آيت الله خميني هرگز اعتقادي به آزادي بيان نداشت.
    به رايتس برخورد آيت الله خميني با عوامل رژيم شاه و احزاب يادشده چه سنخيتي با برخورد پيامبر با كفار مكه و ابوسفيان پس از فتح مكه داشت. پيامبر خدا حتي از ايشان نخواست مسلمان شوند و جالبتر اينكه فرمود هركس در خانه ابوسفيان است در امان است.!!
    پاسخ

    برادر من ، خيلي از مسائلي كه مطرح مي فرمائيد به نظرم خلط موضوع است . البته بنده هم به آزادي بيان اعتقاد دارم اما به مسائل به گونه اي ديگر نگاه مي كنم . آنچه موجب شد امام راحل درباره جبهه ملّي حكم ارتداد بدهد ترس ايشان از يك راهپيمايي يا فقدان آزادي بيان نبود بلكه مخالفت با اصل ضروري قصاص بود . تا وقتي اين آقايان كه آن زمان در مجلس هم نماينده داشتند مشكلشان علمي بود هيچ كس با آنها كاري نداشت و شهيد مظلوم آيت الله بهشتي در برار پرسشهاي آنها به دفاع از اصل قصاص مي پرداخت اما بحث انكار عملي بود كه موجب موضع گيري امام راحل شد . قطعا آزادي بيان يا آزادي سياسي در اسلام نمي تواند تا آنجا يش برود كه در فضاي جامعه اسلامي احكام ضروري دين به صورت عملي انكار شود و اگر امام آن برخورد قاطع را نكرده بود رفتارهاي اينچنيني يكي پس از ديگري مسلمات ديني و ضروريات اسلامي را به سخره مي گرفت . از برخوردهاي ديگر هم همين طور بود . فكر مي كنم اگر شما با نگاهي جامع و بي طرف از جهت سياسي و البته با حفظ غلبه نگرش ديني پديده هاي اول انقلاب را ملاحظه كنيد ماجرا را جور ديگري خواهيد ديد . اما موردي كه درباره ابوسفيان و رفتار رسول خدا (ص) نقل كرديد هم خارج از اين خلط و مغالطه نيست . ابوسفيان قبل از فتح مكه مسلمان شد و پيامبر نيز پناه گرفتگان در خانه او را در امان دانستند ، و اين ارتباطي به پناهندگي در خانه پيامبر نداشت چرا كه ايشان فرمودند هر كس در خانه خود هم بماند در امان است ، هر كس سلاح نداشته باشد در امان است و ... پس موضوع عدم معارضه با اسلام و فقدان مخالفت عملي با اسلام بود كه امان آور بود نه موضوعيت داشتن خانه ابو سفيان . امام هم بارها اعلام كردند كساني كه از شاه فاصله گرفته به ملت بپيوندند در امان هستند و اصولا كساني كه اعدام شدند افرادي بودند كه علاوه بر انشاء دستور مستقيم قتل انقلابيون پرونده خيانتهاي روشني داشتند . مراجعه به اسناد ساواك و پرونده هاي منتشر شده آنان امروز هم كار دشواري نيست و حقيقت آن قدر پيچيده نيست كه نشود آن را فهميد . در اين چند جلسه مكاتبه اي كه با شما داشته ام نسبت به جنابعالي علاقه مند شده ام و احساس مي كنم به فضل خدا سريره ناسالمي نداريد لذا از جنابعالي خواهش مي كنم كمي جامع تر به مسائل نگاه كنيد و از خلط موضوعات بپرهيزيد . به هر حال از اين كه با تمام اختلاف باورهايمان با رعايت ادب گفتگو ، همچنان نظراتتان را برايم بيان مي كنيد سپاسگذارم .
    + نظام مقدس 
    حرف حساب جواب نداره .... خصوصي هم اگه بهم ميگفتي مثلا ايميل ميزدي باز هم مشکلي نبود . البته من هميشه از شما ميترسيده ام از همان بچگي . از همان زير زمين و از همان کانکس و از همان برزنت از زمان همان طباطبايي مرحوم و از زمان متين مجروح و از زمان اقا سيد سوري از همان 17 سال پيش ............... ادم خوبه بعضي چيزا يادش بمونه منم ترس از شما رو يادم مونده چون اولا هيکلتون خيلي ما شا الله ورزشکاريه و هميشه چند تا از اين بسيجي جديد ها دور و برتان بودند که من ميترسيدم نزديکتان شوم . يادمه چند سال پيش ها بود در همين مسجد کنوني در اون حسينيه بالايي نميدونم درس خانواده براي جوانان داشتي چي چي داشتي ... من سه روز روي يک متن کار کرده بودم و در قالب يک متن 4 صفحه اي انتقاداتي را نوشتم و در يک پاکت دست ساز گذاشتم و دادم دست يک نفر تا انرا به شما برساند البته خودم هم به سرعت از مهلکه فرار کردم يادم مياد براي اينکه اين کار را انجام بدهم يا ندهم استخاره هم کردم انهم دو بار و هر دوبار هم خوب امد متنش زياد يادم نيست چي بود يکي دو جمله اش رو يادمه گفته بودم چرا بسيجي ها دست شما رو ميبوسند اينها ادمهاي بي عرضه اي هستند و همشون شغل باباهاي سپاهي شون رو ادامه ميدند .البته الان که بهش فکر ميکنم ميبينم زياد نامه ي جالبي نبود چون همه ي اون بسيجي ها بعدا با سهميه رفتن دانشگاه شايد عجيب باشه براي مخاطبان وبلاگ شما که بدونند از اون دسته ادمهايي هستيد که اجازه ميداديد بسيجي ها دستتان را ببوسند اين صحنه را بارها و بارها خودم ديده ام . الان نميدانم چه شکلي شده است و شما چه اجازه اي به هوادارانتان ميدهيد . خدا کنه کار به جاهاي باريک نکشيده باشه . من از سيد مهدي هم ميترسم يادمه چند بار دوران نوجواني و کودکي بدجور بهم تشر زد و من از همان زمان تا الان از شما و ايشون ميترسم . تو زير زمين بوديم داشتيد پاي منبر حرف ميزديد من داشتم از در خارج ميشدم يکي از دوستانم را ديم و سلامي بهش کردم انچنان نگاه غضب الودي از بالاي منبر به من انداختيد که هنوز هم يادم مانده . از مدل نوحه خواني و مجلس گرداني سيد مهدي هم خيلي بدم ميايد . يادمه يکبار انقدر چند نفر جوان را تشويق و مجبور به سينه زدن کرد که از پوست يکي از انها خون امد و با عرقش قاطي شد و پاشيد تو صورت من , تقصيره داداشت بود . از اين داستانها با شما زياد داريم يادمه يکبار اون موقع که زير برزنت بوديم داشتيد در مورد ساده زيستي صحبت ميکرديد .گفتيد پاسدار غذاي بهتر از ماکاراني نبايد بخورد من از انجا هم از شما دلگير هستم .يکجا هم يک جمله ي تاريخي گفتيد فرموديد : مثل امام در دوره و عصر و قرن ما ديگر نخواهد امد البته معني الان بيشتر به اين حرف شما فکر ميکنم البته اون موقع هم نظرم رو جلب کرد ولي الان بيشتر ميفهممش .حق الناس به من زياد بدهکاري ما از اين خاطرات عموما تلخ با شما زياد داريم ............. به اندازه ي يک دفتر زخيم .... زخيم تر از کامنتهاي يکساله و بي شمار من در وبلاگتان با نامهاي مختلف . .........

    راستي از اون گريه ي سر نماز ظهر عاشورايتان هم خيلي بدم ميايد . يا از اون بازارچه . گفتني ها زياده همه حرفها که اخه گفتني نيست .
    شايد بعد از سقوط نظام مقدس بيام و يه گپي با هم بزنيم ولي تا اطلاع ثانوي امر شما را به رسم ترس کودکي ها اطاعت ميکنم .
    محرم پارسال شروع کردم و محرم امسال هم تموم کردم . اين محرم مبداء خيلي چيزهاست .
    من عادت دارم هر جا خداحافظي ميکنم شيرين باشه البته در واقع يکجور خود کشيه ولي من اين مدل خود کشي رو دوست دارم . پس :
    غضنفر چهار سال دانشگاه فلسفه ميخونه بعد از اين چهار سال ميره يکجا سخنراني کنه عينک ميزنه و مو رو شلخته ميکنه و با لباس چروکش ميگه : حتي اگه خدا هم ما رو به راه راست هدايت کنه باز هم ما راه رو اشتباه ميريم چون سمت راست خدا سمت چپ ما ميشه .
    پاسخ

    جناب نظام مقدس ! درباره ترس كودكي شما نمي دانم چه بايد عرض كنم . در حالي كه اغلب بچه هاي شهرك سپاه در همان ايام كودكي شان هم خاطرات شيرني از بازيهاي سر كلاس هاي قرآنمان دارند و هنوز هم با اين كه بزرگ شده اند با محبت سراغم مي آيند چطور بوده كه شما از من مي ترسيديد خدا مي داند . اگر معيار ترستان هيكل ورزشكاري من بوده كه به ريشه هاي روانشناختي شما باز مي گردد وگر نه هيكل ورزشي ترس ندارد ولي اگر رفتار غلطي از من موجب شده كه از من بترسيد صميمانه پوزش مي خواهم . درباره برادرم ، ايشان زنده هستند و خودشان قطعا مسئوليت كارهاي خودشان را به عهده مي گيرند و دليلي ندارد كه من به جاي ايشان جواب بدهم . نامه اي را كه مي گوييد به ياد دارم و من هم جوابي به همان اندازه برايتان نوشتم و به خادم مسجد دادم تا شايد از ايشان بگيريد . جداً چه كار مي شد كرد وقتي نه معلوم بود نويسنده نامه چه كسي است نه اين كه جواب را به چه كسي بايد داد ؟ من هرگز اجازه نداده ام كسي دستم را ببوسد و كلا از چنين حركتي خوشم نمي آيد . قبول دارم كه برخي از آنان كه البته لزوما بسيجي هم نبودند گاهي چنين رفتار غلطي را داشتند اما من هرگز به چنين كاري رضايت نداشتم و هرگز هم اختياراً چنين اجازه اي به آنان ندادم و رفتار امروزم هم براي بيگانه و آشناي شهرك كاملا روشن است و خودتان هم كه ظاهرا آنجا تشريف داريد خوب امسال بياييد و بي آنكه شناخته بشويد ببينيد . نه از هيكل ورزشي من بترسيد و نه از دوستاني كه گاهي در كنارم هستند چون نه من ترسناكم نه آنها . تقريبا تمام مباحث گذشته من در شهرك يا توسط برخي دوستان به صورت مكتوب موجود است يا به صورت صوتي ؛ و من يادم نمي آيد و سراغ هم ندارم كه درباره غذاي يك پاسدار و ماكاراني و اين حرفها چيزي گفته باشم . بعيد نيست كه در دوران كودكي و به اقتضاء فهم كودكانه ان روزگارتان اشتباه كرده باشيد . اگر درباره سالهاي قبل تر من ، از من پرسش كنيد شجاعانه خواهم گفت امروز با آنچه بودم فرسنگها فاصله دارم . بسياري از آنچه را كه سابقا فكر مي كردم امروز ناقص مي دانم و بسياري از رفتارهاي گذشته ام را اصلاح كرده ام و از خدا مي خواهم كه اين تغيير مبارك را هرگز از من نگيرد .نكته آخر اين كه وقتي شما تبليغاتتان را عمومي منتشر مي كنيد دليلي ندارد كه من خصوصي برايتان چيزي بنويسم . برايتان آرزوي عاقبت به خيري مي كنم .

    جناب نظام مقدس

    تا اينجاي راه بسيار با شما مماشات كردم بلكه رفتارتان را تغيير دهيد .اما با كمال تأسف مماشات من جز بر تند خويي و بي اخلاقي شما نيافزود . موضوع مخالفت شما با باورهاي من و نظام جمهوري اسلامي نيست موضوع اين است كه شما فكر كرديد بخش نظرات وبلاگ من تابلوي اعلانات شماست ، مشكل من با نظراتتان نيست چرا كه برخي ديگر از دوستان هم در مواضعشان كما بيش مانند شما هستند اما ارزش آزادي را مي دانند و حرمت وبلاگ را حفظ مي كنند و آن را به تابلوي اعلانات خودشان بدل نمي كنند .

    متأسفانه نشان داديد كه ظرفيت آزادي نداريد و اگر جلويتان را باز بگذارند از هيچ سوء استفاده اي دريغ نمي كنيد . شما اگر خيلي مايليد طبق سليقه تان اطلاع رساني كنيد تأسيس وبلاگ كاري ندارد و كسي هم جلوي شما را نمي گيرد اما حق نداريد از فضاي وبلاگ من به عنوان تابلوي تبليغاتي خودتان استفاده كنيد .

    از اين پس هر گونه نظر شما كه حاوي لينكهاي تبليغي ضد اسلامي يا ضد انقلابي يا متضمن الفاظ اهانت آميز باشد را بي هيچ گونه اغماضي حذف خواهم كرد . شما هر اسمي روي اين كار مي خواهيد بگذاريد بگذاريد اما قطعا به شما اجازه نخواهم داد از وبلاگ من به جاي تابلوي تبليغاتي و اطلاع رساني ضد اسلامي و ضد انقلابي استفاده كنيد و چنين كاري را حق شخصي خودم مي دانم چرا كه وبلاگ شخصي من به منزله خانه شخصي من است و طبق هر قانون و اخلاق و انديشه اي اختيارش با من است .

    + محسن 
    آقا سيد جواب اون...منتظرم
    پاسخ

    محسن جان با عرض معذرت تا پايان 15 روز اول محرم كه قطعا فرصت نمي كنم اما بعد از آن اگر فرصتي داشته باشم در خدمت خواهم بود .
    +

    راستي سيد اين كه اين پايين نوشته راسته يا نه...من تو هواي درسم

    پاسخ

    به قول طلبه ها ( العهدة علي الراوي ) راست و دروغش به عهده راويش .
    سلام. حرفهاتون رو قبول دارم.
    آقاي کروبي اگر اعلام برائت از اين جريان هدايت شده را نکند بهتره خودش خودش رو خلع لباس کنه و خيال خودش و مردم رو راحت کنه. من نميدونم چرا اين لباس مقدس رو بعضي از آدمهايي مي پوشتد که لياقتش رو ندارند.
    پاسخ

    دوست گرامي سلام . اجازه بدهيد با نظرتون مخالف باشم . به باور من طرد كردن و ريزش ايجاد كردن هنر نيست ما بايد بكوشيم تا حتي المقدور جلوي ريزش ها را بگيريم نه اين كه اگر كسي هم نخواست بريزد با دست خودمان هلش بدهيم . به هر حال اصل ماجرا ترازوهاي دوگانه است كه اگر به ترازوي واحد بدل شود همه چيز به سامان خواهد شد .
    + احمد 
    حاجي جان چرا فكر ميكنيم كه در يك نظام سياسي همه شهروندان بايد كليت نظام را قبول داشته و به مباني آن معتقد باشند؟ حتي كساني كه با اصل نظام مخالفند بايد تريبون داشته باشند تا با بحث و استدلال و البته در چاچوب قانون بگويند چرا اين نظام راقبول ندارند و در ضمن آلترناتيو مورد نظرشان چيست.
    تنها چيزي كه مجازات دارد بايد قانون باشد. پاره كردن عكس هيچ كسي هم در هيچكدام از قانونهاي ايران جرم نيست. آنوقت دادستان آمده و گفته است ما دنبال عاملين هستيم و يا ايت الله ايماني امام جمعه فارس در تلويزيون ميگويد ما از قوه قضائيه ميخواهيم رسيدگي كند. اقايان هتك حركت ميليونها نفر در خيابان حتي ايشان را به اين وانداشت كه به مامورين بگويند مواظب باشيد حق الناس نكنيد. كشتن زندانيان حتي كلمه اي بر زبانشان جاري نكرد اما پاره شدن يك عكس واويلا ميكند.
    واقعا اين چه نظامي است كه با پاره شدن يك عكس اركانش به لرزه در مي آيد؟.
    پاسخ

    احمد آقا جان . قطعا دليلي ندارد همه شهروندان كليّت نظام را قبول داشته باشند اما آنچه شما مي فرمائيد با آنچه انجام مي شود تفاوت جدي دارد . مخالفت نظري با هنجار شكني عملي تفاوت فاحشي دارد كه حتما شما هم به آن باور داريد . آنطور كه در بررسي روش انقلاب اسلامي در سالهاي آغازين آن مشاهده مي كنيم بنا بوده است كه تا گروهي دست به سلاح نبرده بتواند از تمام حقوق قانوني و شهروندي اش استفاده كند و با بهره مندي از امكانات رسانه اي حرفش را چهار چوبه قانون بزند . نمي دانم چرا پس از شهادت بزرگاني چون شهيد آيت الله مطهري و شهيد آيت الله بهشتي و امثال آنان ورق اين روش برگشت و كم كم نبايد گفتن ها جاي گفتن و شنيدن ها را گرفت . سري بزنيد به ميزگردهاي سالهاي 58-60 در تلوزيون جمهوري اسلامي كه با حضور احزاب مختلف اسلامي ، سوسياليسم ، كمونيست و ليبرال انجام مي شد . فكر مي كنم اگر دوستان خير انقلاب را بخواهند بايد به معيار روزهاي آغازين آن برگردند .
    + احمد 
    اگر به اين قسمت سخنان علم الهدي توجه كنيد به كل هدف سناريو پي ميبريد:
    «آيا هنوز هم ميتونيد خودتونو نخست وزير امام بخونيد»
    + احمد 
    مخلص حاجي:
    «اميرالمومنين علي(ع) مي فرمايند به محبوب کسي توهين نکن که به محبوبت توهين خواهد کرد. »
    1- درست فرموديد نتيجه گيري من در مورد حضورتان در آن تجمع درست نبوده. پوزش مي خواهم.
    2- بنده هم تمام صحبتهاي ايشان را كه از سيما مستقيم پخش ميشد گوش دادم.
    3- در همان ابتداي عرايضم گفتم كه «اميدوارو اين نقد من روح خير خواهانه مقاله «حاج اقا» رو زير سوال نبرد».
    4- با همان منطق خودتان، آيا مشي هاشمي و كروبي و موسوي و خاتمي از ابتداي انقلاب تا امروز، هيچ قرابتي با چنين اعمال و شعارهايي دارد؟ هنوز هم اكثر مخالفان نظام به موسوي فحش ميدهند و او را دروغگو ميدانند.
    5- بنده با دلايل عقلي ادعا كرده ام كه اينكار نمي تواند از جانب موسوي و هوادارانش باشد. بنده كه به ابزارهاي امنيتي و پليسي دسترسي ندارم . اما نظام و همان كسي كه فيلمبرداري كرده بايد اثبات كند توسط چه كسي بوده. در ضمن بايد توضيح بدهند چرا 4 روز بعد پخش كرده اند.
    6- حاجي جونك كسي كه ميخواد كار و تحليل سياسي كنه بايد تحليل كنه و نبايد جو گير و هيجانزده شود.
    7- مشي بنده در تحليل امور سياسي و اعتقادي اين اشت كه هيچ احتياجي به توجيه و يا تطهير هيچ كسي نميبينم حتي همفكرانم و موسوي و كروبي، اگر مجلش باشه ميتونم روزها در مورد نقايصشون و اشتباهاتشون بگم مثل: حمايت بي چون و چرا از امام، دور زدن قانون با استفاده از امام(بنده در ماجراي اختلافشان با آقاي خامنه اي در زمان رياست جمهوري حق را به اقاي خامنه اي ميدهم..) حمايت از اشغال سفارت آمريكا و هزاران مورد ديگر، اما اكنون همين دليل كه تسليم خواست مردم هستند براي حمايتشان كافيست.
    8- واقعا اين از بيتدبيري سران نظام است كه ميخواهند رهبران جنبش اعتراضي را كه به هر حال در مجموعه انقلاب تعريف ميشوند را تخريب و حذف نمايند و به اين فكر نميكنند كه اگر اينكار انجام شود آنگاه كساني رهبري اعتراضها را به دست ميگيرند كه اعتقادي به اصل انقلاب نداشته بلكه دشمني هم دارند.
    + احمد 
    ببخشيد اينها را يادم رفت بگويم:
    9-- حتي اگر توهين به عكس آيت الله خميني را كار جنبش سبز بدانيم ، آيا اين نتيجه توهين هاي امثال فاطمه رجبي و حسين شريعتمداري و احمدي نژاد به سران معترضين و خود معترضين و مقايسه آنها با شمر و يزيد و معاويه وطلحه و زبير و انواع و اقسام فحشهاي ركيك و حتي ناموسي(رجوع شود به روزنامه ايران، چهارشنبه 27 ابان 88، ص 13 كه چنين نوشته«به هر روي اكنون مهدي هاشمي رفسنجاني به انگلستان سفر كرده تا جا در پاي خواهرش بگذارد كه
    5-6 سال گذشته را در لندن بدون حضور شوهرش به سر كرده بود») و ساده لوح و احمق و ... خواندن آنها و اغتشاشگر و اراذل و اوباش خواندن بدنه معترضين نيست؟
    9-1- مگر بزرگان دين نفرموده اند : هرچه براي خود نمي پسندي براي ديگران هم مپسند.
    10- قطعا بايد منتظر اجراي سناريوهاي توهين به امام حسين و تمثالهاي مبارك ايشان و يا حضرت اباالفضل در محرم از طرف نهادهاي امنيتي بود و حتي بنده آتش زدن قرآن را هم پيش بيني ميكنم.

    پاسخ

    تمام اعتراض من به آن دسته از مدعيان كه موحدانه سخن مي گويند اما موحدانه عمل نمي كنند هم همين بود كه بايد يك ترازو داشت . از دامن افراط فقط افراط زائيده مي شود و فرقي نمي كند كه اين افراط گرايي از سوي چه كساني و با چه شعارهايي صورت بگيرد .
    + احمد 
    سلام به همگي
    «ما حکومتي را مي‌خواهيم که براي اينکه يکدسته ميگويند مرگ بر فلان کس، آنها را نکشند(امام خميني،
    پاريس در مصاحبه با خبرنگاران، ?? آبان ????
    اول بايد اينرا بگويم كه با انتقادات حاج آقا به خطيب تجمع ديروز و افراطيون كاملا موافقم و اين را هم بگويم كه اميدوارو اين نقد من روح خير خواهانه مقاله «حاج اقا» رو زير سوال نبرد.
    1- حاج آقا واقعا دلم مي خواست نظر شما را راجع به مسائل اين دوسه روز بدانم و بدانم كه آيا شما هم در تجمعات ديروز بوده ايد يا نه؟
    2- متاسفانه ميبينم كه شما هم در اين تجمعات بوده ايد.
    3- دليل تاسفم اين است كه شما هم بازيچه دست يك مشت آدم فرصت طلب نشسته در شوراي عالي امنيت و وزارت اطلاعات و سپاه و دفتر رهبري شده ايد.
    4- فكر مي كردم لااقل همين خطيب تجمع ،دليل عقلاني بر عدم شركت شما در اين تجمع شود.
    5- وافعا براي حوزه متاسفم كه اين چنين به راحتي آلت دست عده اي سياست مدار فرصت طلب ميشوند.
    6- حاج اقا شما چرا ؟ شما كه خود را از ابناء الدليل ميدانيد چرا؟ لااقل به همان توصيه ولايت فقيه گوش ميكرديد و كمي بصيرت به خرج ميداديد تا اينچنين ما را نيز نا اميد نكنيد.
    6-1- اولا توهين به رهبر و افراد مقدس يك جامعه و حتي يك گروه از جامعه و حتي يك جمع خالي از بحث اخلاقي اش، يك كار غير عقلاني است، چرا كه طرف را از نظر عاطفي تحريك ميكند و موجب سوئ استفاده افراد مخالف فرصت طلب ميشود.
    6-2-پاره شدن عكس آيت الله خميني طبق نص فرمايش خود ايشان كه در اول عرايضم آوردم جرم محسوب نميشود و نبايد اينقدر از طرف حكومت به آن حساسيت داده شود.
    6-3- پاره شدن عكس ايت الله خميني طبق هيچ قانوني در جمهوري اسلامي جرم نيست كه بعضي اقايان خواستار مجازات عاملين ان هستند.
    6-4- در هر حركت اعتراضي در وسعت يك جنبش اجتماعي در ابعاد جنبش سبز ايران گروههاي مختلفي با مباني اعتقادي و اعتراضي مختلف وجود دارند و عمل يك دسته را نمي توان به پاي كل جنبش نوشت و آن را محكوم كرد، چنانكه در انقلاب 57 نيز چنين بود و گروههاي ملي- مذهبي، ماركسسيست، مسلمان سوسياليست و مسلمان محافظه كار(روحاني) و ... وجود داشتند و همگي مبارزه ميكردند و در ضمن ايت الله خميني هم هيچگاه به صراحت از هيچ يك از آنها برائت نجست.
    6-5- با كمي تفكر و تعقل ميتوان براحتي فهميد كه اين غائله ، ساخته و پرداخته دست محافل امنيتي نظام است براي برگرداندن جو عمومي به نفع خودشان و زدودن بزرگترين منبع مشروعيت سران معترض(انتساب به آيت الله خميني و خط وي).
    6-5-1- شايد يكي از بزرگترين نقاط قوت موسوي و كروبي انتساب ايشان به ايت الله خميني و سابقه ايشان در زمان خميني و برتري ايشان نسبت به گروه حاكم فعلي و حتي رهبري در زمان ايت الله خميني و حتي همراهي خانواده بيت آيت الله خميني در حال حاضر از معترضين دانست. بنا بر اين حتي اگر موسوي و كروبي را شياد و به قول پياده نظام حكومت «منافق» بدانيم ، هرگز نمي توانيم اين كار را كه فقط به ضرر خودشان مي باشد را از ناحيه ايشان و يارانشان دانست.
    6-5-2- نهادهاي امنيتي نظام در راه انداختن چنين غائله هايي و بدتر از آن بي سابقه نيستند. نمونه اش هم «كارناوال عاشورا» است كه در سال 76 براي تخريب خاتمي ساخته شد. ميتوانيد به خاطرات مرحوم دكتر كردان مراجعه كنيد و بخوانيد كه چگونه بعدا عوامل آن از فرط عذاب وجدان دنبال مجوز شرعي براي خودكشي ميگشتند.
    6-5-3- چرا اين غائله 4 روز ديرتر راه افتاد و صدا و سيما به پخش آن مبادرت كرد ؟ دليل: اگر در روز 16 آذر(دوشنبه) اين سناريو اجرا و خبر آن پخش ميشد، تا روز جمعه و استفاده از نماز جمعه براي دامن زدن به آن و استفاده از جمعيت نماز گزار و برگزاري راهپيمايي زمان زيادي بود و اصولا ماجرا كهنه و فراموش شده بود و نمي شد از آن بهره برداري كرد(با فراخواني در وسط هفته و كمي حظور مردم هم وضع بدتر مي شد) و در ضمن فرداي آن هم شنبه بود و اتفاقات روز شنبه معمولا در طول هفته سرايت ميابد.
    7- اما نكته خيلي خيلي مهم و جالب براي من و جنبش اعتراضي اين استكه: در حركتهاي اعتراضي بارها بر ضد شخص رهبري شعار داده شد و حتي عكس ايشان به زير كشيده شد و مردم بر روي آن راه رفتند. اما نهادهاي امنيتي هيچ استفاده اي از آن نكردند ولي با يك نمايش ساختگي مدعي اهانت به آيت الله خميني شده و هياهو راه انداخته اند. خوب اين بيانگر چيست : بله، بيانگر اين موضوع است كه رهبري فعلي مشروعيت مردمي خود را كاملا از دست داده و ديگر نميشود از قداست او استفاده نمود.و اين امر بسيار مباركي است.!
    8- اما اين سناريو ها ره به جايي نميبرد. ديگر اين سياستها و استفاده از قدرت كاريزما و تقدس افراد كاربرد ندارد و همان مقدار تقدس شخصي آيت الله خميني را هم لكه دار خواهد كرد.
    و مكروا و مكر الله والله خير الماكرين.

    پاسخ

    احمد آقا سلام . بنده خوشبختانه يا متأسفانه به دليل مشغله هايي كه دارم در تجمع حضور نداشتم اما اين دليل نمي شود كه صحبتهاي آنان را نشنوم يا با اساس آن اعتراض همراه نباشم . ببينيد چقدر عجولانه حدس زديد و قضاوت كرديد! ساير قضاوتهايتان هم اگر به همين سبك و سياق باشد (كه ظاهرا هست ) آنوقت جايي براي تأمل هم نمي گذارد . در متن نوشتار هم توضيح دادم كه عملي كه انجام شد وراي يك جريان شخصي و يك اقدام سمبوليك در تعارض با كليّت نظام جمهوري اسلامي بود . اگر بر فرض اصل چنين حركتي هم واقعي نبوده باشد وجود ريشه هاي آن در بخشي از گروه هاي اغتشاش گر قطعي است . اما اين كه امام از گروه هاي مختلفي كه نام برديد اعلام برائت نفرموده باشد البته جاي تأمل دارد اما فراموش نكنيد كه با روش و منش امام چنين گروه هايي خود به خود از ساختار نظام انديشه امام خارج بودند و دقيقا به همين دليل هم در مدتي كوتاه به جنگ مسلحانه عليه امام و نهضت امام پرداختند . تفاوت بينش امام راحل با آنان به قدري واضح بود كه امثال گوه هاي نامبرده جز ايام معدودي نتوانستند زير پرچم امام قرار بگيرند اما شرايط آقايان موسوي و كروبي به وضوح چنين نيست هم از اين روز كه آنان در مقابل چنين رفتاري واكنش نشان داده اند اگر چه من اين مقدار را كافي نمي دانم . اما اين كه چنين رفتاري توسط كادر نظام صورت گرفته باشد ادعايي است كه در عين امكان نياز به اثبات دارد و قرائني كه شما و ساير همفكرانتان از آنها دم مي زنيد هيچ خرد منصفي را اقناع نمي كند . احمد آقا جان ، بنده ايراداتم را به دوستان مدعي انقلاب هم گفتم و صريحا عرض كردم كه زيان برخي به اصطلاح حمايتها از برخي خيانتها بيشتر است اما شما همچنان اصرار داريد كه جز نيم نگاهي به طرف مقابل نكنيد و آن هم فقط از سر قهر . با شما موافقم ،‏ مكروا و مكر الله و الله خير الماكرين . اما اين كه ضمير در مكروا به به چه كسي بر مي گردد را زمان روشن خواهد كرد .
    + نظام مقدس 
    افرين اقاي محسن خوب گفتيد من خودم يکي از همون ادمهايي که گفتيد هستم از اون نسل سومي هايي که هيچ اعتقادي به هيچ چيز اين نظام ندارم و با همه چيزش هم سر جنگ دارم .

    حاجي پس امسال محرم ميايي مسجد الزهرا ديگه ! بيا منتظريم . بي صبرانه هم منتظريم (( چه شود ! تقابل نظام مقدس و حاجي در دنياي واقعي چقدر ميتونه ديدني باشه مثل يه فيلم سينمايي اکشن و جذاب يه چيز تو مايه هاي سه گانه ي ماتريکس . من شخصيتم به مستر اسميت خيلي ميخوره . شما اگه گفتي شخصيتت به کي ميخوره ؟ مطمئن باش به نئو نميخوره ))

    البته شايد هم نخواستم رو در رو باهاتون کل کل کنم و شايد هم خواستم . معلوم نيست بستگي به وضعيت اب و هوا داره .
    پاسخ

    بي صبرانه منتظرم شما رو ببينم .
       1   2      >