• وبلاگ : سراي انديشه
  • يادداشت : قانون ، يگانه راه اتحاد.
  • نظرات : 3 خصوصي ، 10 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + رهگذر 

    سلام عليكم.خسته نباشيد حاجاقا.

    خيلي وقته كه جاي مطالب مذهبي و اعتقاديتون خاليه.گرچه حتي مطلب سياسي را هم عميق مي نويسيد.

    سلام به برادر عزيزم حاج آقاي مخبر

    مثل هميشه از مطلبتون استفاده كردم.

    بدون تعارف ميگو من نظراتم رو

    جايي هم اگه به نظرم انتقاد باشه مطرح ميكنم هرچند كه سطح علمي و وسعت معلوماتم خيلي خيلي ناچيز هستش.

    التماس دعا

    سلام جناب سيد بزرگوار.

    مطلب به جا و مفيدي بود. متاسفانه برخي بر اين اختلافات دامن مي زنند كه در كسوت مبلغ و خطيب دين هستند و اينگونه ضد تبليغ مي كنند... اتفاقا همين چند روز پيش صحبتش بود كه چرا بعضي جاهلانه يا عامدانه چنين مي كنند. خودتان شايد بشناسيد چهره بارز اين مورد را در اصفهان.

    ممنون و موفق باشيد.

    با سلام و تشکر از پاسخ برادر عزيزم

    بله قانون مثل عدالت چنان نيست که همش بسود يکي باشد و يا بزيانش ، بلکه همانقدر که بر له است بر عليه هم هست و اين مي رساند که آنچه که بعنوان قانون سراسر بسود يکي باشد و سراسرش هم بزيان يکي ديگر قانون نيست .

    قطعا چنين است که التزام مي آورد و تمکينش فقط بسود و يا زيانمان نيست و مي تواند عامل وحدت هم باشد که موضوع اصلي مطلب شماست .

    حتي اگر قانوني باشد بر مبناي اين چيه ديکتاتوري ، حزبي ووو ، که بزعم بعضي دعوت به وحدت در اينها بلاموضوع دانسته دانسته شده در حاليکه کافيست يک چيزي ميان ما قانون باشد ، يعني همانقدر که ما بر اساس آن بر ديگري حکم مي کنيم ديگري هم بر همان اساس بر ما حکم براند ، نه اينکه با آن بر ما حکمراني شود يا ما با آن حکمراني کنيم مثل قوانين انساني که از مرز سود و زيان انسان اطلاع چنداني ندارند و بيشتر هم بنفع يکي که خودکامگي را پيشه کرده ولي براي خودش فقط ، يا گروهي خودکامه که فقط سود خود را مي جويند مثل احزاب و حتي در زمان ائتلاف با يکديگر يا وحدتشان باهم !

    بله خودکامه و خودکامگان هم دعوت به وحدت دارند همانطور که پيامبر اعظم صلي الله عليه و اله وسلم مامور به آنند که : قل انما اعظکم بواحده ... .

    اميدوارم به آنچه که دعوت مي کنيم آگاه باشيم چراکه اگر به خودکامگي هم فرامي خوانيم اينهم تيغ دو سر يست ، مگر اينکه مثلا تفسيرش اين باشد که خود کامگي فقط براي من باشد يا ما و دايره ما هم حزب ما و : " بما لديهم فرهون " تفسير شود با "ايجاب و سلب " قديم يا " صفريک " جديدش ، آنهم نه بقول نوراني امام علي عليه السلام : خوبش خوب باشد براي همه و بدش هم بد باشد براي همه ، در حاليکه : کل حزب بما لديهم فرهون ، نه اينکه فقط من و ماي محدود به گروهي از مردم ولو نود در صدش هم ، چراکه بقول معروف : چوصد آمد نود هم پيش ماست ، وگرنه نود کدام صدي ؟

    بله قانون صد در صدي صدر در صد مردم بر مردم حاکيمت دارد ، ولي آيا قانون اکثريت نودو نه در صدي هم داريم ؟ آنهم براي وحدت صد در صدي !؟

    بسم الله الرحمن الرحيم : ص وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ ، ... ، إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ ... قَالُوا ... ، إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ ، قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ ... وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ ، ... . صدق الله العلي العظيم

    راستي من يه سوال برام پيش اومده درباره اهل سنت ...

    ميتونم بپرسم كه اهل سنت دقيقا از چند گروه تشكيل ميشن؟ و

    اينكه وقتي بحث وحدت شيعه و سني را مطرح ميكنن منظور كدام گروه از اهل سنت هستند ؟

    البته با عرض پوزش از اينكه مبحث شما درباره ي چيز ديگه اي بود و سوال من درباره ي يه چيز ديگه !

    يا علي ...

    سلام ...

    واقعا كاش به صحبت هاي مقام معظم رهبري عمل ميكرديم ...

    ممنون از نكاتي كه در رابطه با قانون بيان كرديد ...

    يا علي ...

    سلام

    متاسفانه هر سالي را كه مقام معظم رهبري به منظور رشد و تعالي كشورنام گذاري مي كنند،تصور عموم و حتي گاهي بعض مسئولين بر اين است كه فقط تا پايان همان سال موظف اند در جهت رسيدن به آن تلاش كنند و باآغاز سال جديد هدف قبلي فراموش مي شود...

    با آرزوي سلامت و سربلندي براي استاد بزرگوارم

    پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحيم

    سلام و سپاس مرا پذيرا باشيد .

    و اي كاش كه همان سال را هم در جهت تحقق محتواي آن پيام رهبر معظم انقلاب تلاش واقعي و جدي مي كردند متأسفانه بيشتر به سمينار و همايش و شعار مي گذرد تا به برنامه ريزي و تلاش .

    در پناه حق ، سربلند باشيد .

    يا حق

    با سلام مجدد خدمت برادر بزرگوارم

    بله قبول دارم و اعتراف مي كنم كه مثل شما عرضم را نمي توانم برسانم ، ضمن اينكه معذوراتي هم دارم .

    خلاصه ي عرضم اين است كه ما را به قانوني فراخوانده ايد كه حاكم است در جامعه ؟ يا حاكم شود ؟

    چراكه فكر نمي كنم قانوني حاكم نباشد ، حالا همان است كه نامبرده ايد يا قانوني ديگر حكما مورد نظر شما نمي باشد ، چراكه عدم حاكميتش براي شما مسئله ساز شده و براي همين ما را به تبعيت از آن فراخوانده ايد .

    اميدوارم كه عرضم رسا باشد ان شاءالله .

    پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحيم

    باز هم سلام و درود مرا پذيرا باشيد .

    قطعا همانگونه كه فرموديد جامعه بدون قانون نخواهد بود و حاكميت قانون اساسي نيز در حال حاضر قطعي است چيزي كه هست عدم پايبندي برخي انديشه ها به قانون اساسي و برخورد انتخابي و مصلحتي با آن است . چنين رفتاري كه گذر از مرز قانون را به هر شكلي مجاز مي شمارد گاه تحت لواي تسهيل در امور اجرايي ، گاه تحت عنوان انساني بودن قانون در برابر قوانين رسيده از طريق وحي و گاه تحت عناوين ديگر سعي در اعمال صلاح ديد خود مي كند كه چنين رفتاري در نتيجه ميان مدت به بي قانوني و هرج و مرج بدل خواهد شد . از ديگر سوي قانون همان تيغ عدالت است كه به بيان نوراني حضرت امير (ع) اگر روزي به سود كسي ببرد دگر روز به زيان او خواهد بريد . درد اينجاست كه برخي شمشير قانون را تا آنجا تيز مي خواهد كه به سودشان ببرد و چون به زيانشان ببرد بي قانوني را بر تمكين به قانون - ولو بدون التزام نظري به آن - ترجيح مي دهند .برخي شايد براي فرار از همين نتيجه است كه عبور از مرز قانون را در عمل ضروري دانسته و گاه آن را با توجيهات عامه پسند توجيح مي كنند .

    دغدغه حقير نه فقدان حاكميت قانون بلكه به خطر افتادن باور به لزوم حاكميت آن است . مستحضريد كه تسليم در برابر قانون و تمكين به آن خواه به سود من باشد يا به زيان من و تعهد به پاسداشت آن و اجراي اين تعهد تنها زمينه عملي براي خاتمه بخشيدن به اختلافات و نزاعها و دامن زدن به افتراق ملت است .

    اميدوارم توانسته باشم پاسخي در خور به فرمايش شما برادر و دوست گرامي ام داده باشم .

    در پناه حق ، سربلند باشيد .

    يا حق

    سلام عليکم برادر عزيزم حاج آقا مخبر گرامي

    خب بازهم طبق معمول ديدم مطلب جديدي نوشته ايد و براي بهره بردن خدمت رسيدم و اين بار هم پس از مطالعه ي آن که باز هم مثل سابق هم از حيث موضوع و هم از جهت بروز بودن دقت نظر شما را مي رساند .

    خب ضمن قدر داني که لازم بود بجا آورم مايلم که نکته نظر خود را به تيغ قلمتان بسپارم ، چراکه مثل بعضي از مطالب شما نيست که بشود نسبت به آنها بي تفاوت ماند .

    چراکه حرف از واقعيتي است که جريان دارد و پديده اي يافت نمي شود که براي خودش چهارچوبي نداشته باشد حتي همانهايي را هم که گفته شود بر خلاف قانون جريان دارند ، پديده ي جامعه هم بي حساب کتاب رخ نداده و نمي دهد ، و اصلا مردم بعنوان يک مجموعه مانند هر مجموعه اي براي خود قانوني دارد که خارج از آن ديگر مردم ناميده نمي شود و چيز ديگري مي شود با قانون خاص خودش ، مثلا مردمي بي دين ، يا اين دين و آن دين .

    حالا کاري ندارم به اينکه قانون حاکم بر مردم قانون شيعه است يا به اصطلاح مسلماني ديگر و يا به اصطلاح ديني ديگر جز اسلام ؟ چراکه بحثش بماند در بحث از دين نزد خدا ، خدايي که دين فرستاده بوسيله ي پيامبرانش و بقول امام علي عليه السلام خداي ديگري نداريم که پيامبري فرستاده باشد .

    فعلا بحث اينست که هرچيزي قانوني دارد و جامعه و منجمله مجموعه ي ايران هم براي خودش قانوني دارد ، حالا چه قانوني دارد اينهم بحث بنده نيست ، يعني فعلا مانعي ندارد که قانونش همان باشد که عنوان فرموده ايد ، چراکه همانطور که امام علي عليه السلام فرموده اند مردم ناچار از حکومتند ، عرض شد که بي قانون هم مردمي يافت نمي شود .

    فعلا حتي پيگير فرق اين با چيزي که بعنوان قانون بر مردمي حاکم شده هم نيستم که کشوري نامبرده شود که مثلا قانون اساسي ندارند ولي بي قانون هم نيستند .

    ووو ، از جمله يکي هم قانون اکثريت مردمي که اقليتي ولو يک در صد هم دارد که قانونش پيروي از نود درصد است !؟ در حاليکه نه تنها اکثريت حاکم بر دنيا از آن اکثريت اين مردم ! نيست بلکه از اکثريت به اصطلاح مسلمان هم برخودار نيست اگر بر قانون پيروي از اکثريت مي باشد .

    خب پس عرض بنده چيست ؟ که جراحي بفرماييد ؟

    پاسخ مسئله اينست که : آيا قانوني که عنوان فرموده ايد بر ما حاکم است ؟ يا حاکم باشد ؟

    چراکه اگر حاکم است ، يعني قانون است که هيچ ، بقول شما طلبه ها سالبه به انتفاع موضوع مي شود مطلب ، مي ماند شق ديگر که قانون باشد ، که مسئله اين مي شود که : مگر قانون نيست ؟ يا اينکه : پس قانون چيست ؟ فعلا ، حاکم بر مردم ما ؟ چراکه بي قانون که نمي شود ، مي شود ؟

    ناگفته نماند که بقول رياضي : حتي "دو " قانون هم در حکم بي قانونيست و مقصود شما هم جمع شدن زير پرچم دو قانون نيست ، چه رسد به قول ايشان : سه ، چهار ووو قانون .

    چراکه بنده فکر مي کنم موضوع اينست و مي طلبد قلم شما را برادر .

    والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته .

    پاسخ

    به نام خدا و با سلام خدمت برادر عزيز و بزرگوارم جناب آقاي يزدي . هيچ ابايي ندارم از اين كه به عرض برسانم در پس اين همه اما و اگر و بماند ها ، حقير منظور مباركتان را به روشني در نيافتم . مي دانم كه قصور از فهم قاصر من است نه از بيان شما ، لذا مستدعي هستم كه يك بار ديگر نظر شريف را چنان مرقوم داريد كه بضاعت قليل علمي حقير تاب تحملش را داشته باشد . از الطاف مستمرتان سپاسگذارم .

    سلام...

    خيلي به جا و متفكرانه بود...

    البته يه بار ديگه ميخونمش.

    پاسخ

    سلام . ممنون كه تشريف آوريد و از تشويقي كه فرموده بوديد هم سپاسگذارم . اميدوارم وقتي بار ديگه مطالعه فرموديد اگر نقدي هم متوجه عرائضم بود از تذكر آن دريغ نفرمائيد .