• وبلاگ : سراي انديشه
  • يادداشت : نهاد رهبري و نهاد مرجعيت
  • نظرات : 4 خصوصي ، 8 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    kheili khoshhal shodam ke ba adame ba shoori mesle shoma barkhord kardam hamishe movafagh va sarzende bashid

    پاسخ

    با سلام و عرض خوشامد . بنده هم متقابلا از آشنايي با شما خورسندم . اميدوارم اين آشنايي سرآغاز يك همفكري باشد . موفق و سربلند باشيد .يا حق
    +

    سلام

    ضمن عرض ادب ،

    1. براي مورد دوم منتظر پاسخ نبودم !

    2.در ماجراي سقيفه ، دقيقاً به اين دليل كه مصداق رو نپذيرفته بودند و تحمل ايشان برايشان غير ممكن مينمود ، دست به وارونه نمايي مفهوم زدند .

    الهي أرنا الحق كما هي ...

    پاسخ

    با سلام . و دقيقا به همين دليل شامل بحث ما نمي شود چرا كه مصداق در آنجا به نص خاص و از سوي پيامبر معرفي شده بود اما در موضوع رهبري و ولايت فقيه كه عرصه اي فراگير تر از رهبري دارد 1- برخي فقها نسبت به اصل نصب جايگاه آن بي باورند (كه ما با آنها همراه نيستيم ) 2- بنا بر باور ما جايگاه ولايت فقيه منصوب امام معصوم (ع) است نه شخص معّين 3- رهبري فعلي انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي ضمن واجد بودن شرايط فقاهت و عدالت كه شاخصه هاي ولايت فقيه است بر اساس قانون اساسي كه ميثاق ملّي ملّت ايران و بر آمده از متن فقه اسلامي است و تأييدات امام راحل كه از از افراد موثقي مانند مرحوم حاج آحمد آقا خميني و آيت الله هاشمي رفسنجاني نقل گرديد بانضمام نظرات دقيق خبرگان كه منجر به تشخيص صائب ايشان گرديد ، رهبرمشروع نظام مبارك جمهوري اسلامي است و اطاعت از احكام حكومتي معظم له بر همگان واجب شرعي و عقلي است و ساير نظرات معظم له نيز در مديريت نظام اثر گذار است . اللهم ارنا الحق كما هي .
    +

    سلام

    چقدر از سؤالي كه فاطمه مطرح كرده بود ، سر شوق آمدين حاج آقا !

    منم در اين تحقيق كمكتون ميكنم .

    در مورد پاسخي كه به من در چند پست قبل دادين بايد عرض كنم :‏

    1. هيچ فرقي در قياس انتشار انديشه (‏ نه انديشه ! ) و نحوه ظاهر شدن در خانه و جامعه نديدم . بفرمائيد وجه افتراق چيست ؟

    2.نحوه برخورد شما با ولايت و اينكه پس از دعوت رهبري و مراجع عظام به صلح و آرامش ، اقدام به نشر مطالبي پيرامون اصل اطاعت و حمايت رهبري پرداخته ايد ، حاكي از حتي درصدي از التزام عملي شما نيست !

    3.با توجيه شما از فرمايش به شدت آشكار حضرت امام ( پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا به مملكت شما آسيبي نرسد.) ،به ياد توجيه كساني افتادم كه به زير سايبان سقيفه ، وقايعي چون غدير !! راهم توجيه كردند و كلمه (( ولي )) را در فرمايش حضرت رسول ( ص ) به (( دوست )) معنا كردند ! فتدبر ...

    در ضمن يك سؤال از شما دارم : حاج آقا اهل شركت در نماز جمعه هستيد ؟ ( فرمايشات علامه جوادي آملي در خطبه نماز جمعه 2 هفته پيش ، راهگشاست . )

    هدانا الله...

    پاسخ

    سلام .بزرگترين فرق در همين است كه سخن من در انديشه بود و سخن شما در انتشار انديشه و من پاسخ دادم كه حدود انتشار انديشه را قانون معين مي كند . مابقي نكته دومي كه فرمويد از نظر من ارزش پاسخ ندارد . در خصوص سقيفه هم به بيراهه رفته ايد چرا كه موضوع سقيفه تغاير مفهومي است نه مصداقي ولي آنچه ما گفتيم تغاير مصداقي است و نه مفهومي فتأمل ان كنت من اهل التأمل . در خصوص نماز جمعه هم هر وقت لطف خدا ياري مي كند اهل شركت هستم و بيانات حضرت استاد علامه نه تنها در آن خطبه كه هميشه راهگشا است . هدانا الله و اياكم
    + فاطمه 

    سلام، بابت چند مقاله اخير ممنونم... براي من كه خيلي راهگشا بود.

    شما با شخصيت مرحوم آخوند ملا محمد کاظم خراساني و نظرات ايشون در رابطه با ولايت فقيه آشنايي داريد؟ اگر حداقل اطلاعاتي هم باشد ممنون مي شوم در اختيار من هم قرار دهيد. البته آشنايي حداقلي هست از جمله اينكه ايشان صاحب کفاية الاصول است و کتابشان هنوز پس از يکصد سال کتاب درسي نهايي حوزه هاي علميه شيعه است . مشهور است که اگر کسي کتاب کفايه را بفهمد مجتهد است و هنوزهم امتحان حوزه هاي علميه بر اساس کتاب کفايه آخوند انجام مي گيرد. ايشان رهبر دين نهضت مشروطه بوده است و مطلقا به ولايت فقيه قائل نبوده است...!

    به خصوص راجع به قسمت آخر اگر اطلاعاتي داشته باشيد سپاسگزار خواهم بود

    پاسخ

    با سلام . شخصا اطلاعات اجمالي دارم اما سعي مي كنم با تكميل اطلاعاتم درخواست خوبتان را اجابت كنم . ممنون از طرح مسئله خوبي كه ارائه فرمويد .
    + حسين 
    خوب شد ""سراي انديشه اي که ديگر نيست "" اگر بود چي ميشد ?:D
    پاسخ

    اي كاش مي شد كه نباشد ! اين هم كه هست از سر تكليف است و گر نه حرف همان است كه بود .اگر چه برخي دوستان خوبم مرا به خاطر ان پست شماتت كردند و حق هم داشتند اما چه كنم ؟ دلم از سنگ كه نيست .
    سلام اومدم بگم مرامتو عشق وبلاگ قشنگي داري اگه خواستي به ما سربزن اگر خوشت اومد ما رو لينک کن بعد بگو که ماهم اين کارو بکنيم
    پاسخ

    سلام . مرام خودتو عشقه . انشاء الله خدمت مي رسم .

    بسم الله

    سلام

    البته بايد چند نکته را هم در نظر داشت:

    1-نهاد مرجعيت، شامل سه عنصر منابع دين، شخص فقيه جامع الشرايط مرجعيت، مقلدين است

    2-نهاد ولايت فقيه هم شامل منابع دين، فقيه جامع الشرايط رهبري، نهادهاي تعريف شده در قانون اساسي به عنوان بازوهاي اعمال برخي از شئون رهبري(از مجمع تشخيص و شوراي نگهبان گرفته تا رياست قوه قضائيه، مقامات درجه اول نظامي و ...) و به عنوان نهاد ناظر بر شخص رهبري(مجلس خبرگان) و در نهايت ملتي با اکثريت مسلمانان شيعه

    3-نقطه مشترک و عامل اتصال دو نهاد بالا، حوزه هاي علميه و نهادهاي ديني مولد فکر براساس فقه جعفري(ع) و کلام اماميه از يک سو و از سوي ديگر مردم و واسط اين دو مورد اخير هم مبلغين و رسانه هاي ديني هستند.

    4-هرچند شخص ولي فقيه لازم نيست در حوزه هاي رايج فقه اعلم باشد، ولي اين سبب الزام اعلم بودن در حوزه هايي غير از آن را نفي و امکان اعلم بودن در حوزه هايي از فقه رايج و يا تمام آن را نيز نفي نمي کند و البته هرچند از شرايط مرجعيت، اعلميت است اما از آنجا که واجد مَرجع شدن، وجود مُرجع است، همان طور که واجد رهبريت، حضور حاضرين است به قدر کفايت، نبايد مفهوم نهاد مرجعيت و رهبري را با مفهوم شخص فقيه چه در راس نهاد مرجعيت و چه در راس نهاد رهبري يکي دانست.

    5-با توجه به نکات بالا، هم نهاد مرجعيت و هم نهاد رهبري مي توانند از سوي شخص فقيه تضعيف شوند همان طور که از ناحيه بقيه مولفه ها اين امر امکان پذير است.

    6- نبايد از اين امر غافل بود که از آنجاييکه ممکن است همزمان چند مرجع وجود داشته باشند و در اين زمينه ، به خاطر کمتر تشکيلاتي بودن اين نهاد، هر فقيهي با چند مانور و يارکشي ميتواند عَلَم مرجعيت بنا کند و ارزيابي ميزان مقبوليت او چه در حوزه هاي علميه و چه در بدنه مردم فاقد مکانيزمي شبيه انتخابات است، و البته هيچ نهادي هم مسئول صدور مجوز مرجعيت و تعيين صلاحيت آن نيست، نوعا اين نهاد بيش از آنکه مي تواند از جانب مقلدين و طلاب و نخبه هاي حوزه هاي علميه مورد خطر قرارگيرد، شخص داراي تابلوي مرجعيت مي تواند به آن تابلو و وجه آسيب جدي برساند.

    6-شايد برخي از مسائل پيش آمده اخير در اين رابطه ناشي از مورد بالا باشد: پس پرسش اينجاست که چه کسي بايد مواظب رفتار متولي امام زاده باشد؟ آيا نشان دادن حساسيت به رفتار متولي الزاما يعني تضعيف جايگاه بارگاه و عنوان امامزاده است يا ميتواند گاها پيشگيري از يک واقعه جبران ناپذير کند؟ چگونه بايد بر فرض نياز به بروز چنين حساسيتهايي، خط انحراف را از راه تمييز گرد؟

    پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحيم

    و عليكم اسلام

    در خصوص بندهاي 1و2 فكر مي كنم صحيح تر اين است كه چنين بفرمائيد :

    1- نهاد مرجعيت شامل دو عنصر فقاهت و‌ عدالت است كه ولايت فقيه عنوان عام همين نهاد است . چرا كه منابع دين در فقاهت نقش دارند و مقليدن هم در به فعليّت رسيدن عنوان مرجعيت نه در اصل آن .

    2- نهاد رهبري نيز شامل عنصر مرجعيّت و ساير شرايطي است كه در قانون اساسي ذكر شده است . عناصر اجرايي كه ذكر فرموده بوديد عناصر تشكيل دهنده نهاد رهبري نيستند بلكه بعد از تشكيل نهاد رهبري به عنوان لوازم آن ايفاي نقش مي كنند . و خبرگان نيز از عناصر مقدماتي تشكيل نهاد رهبري و محافظ بقاي اوصاف رهبري در رهبر است بنا بر اين خارج از نهاد رهبري خواهد بود در غير اين صورت نظارت بر رهبري از درون نهاد رهبري امر بي معنايي مي شود . همينطور اقبال عمومي كه موجب فعلّيت يافتن رهبري است امري خارج از اصل نهاد رهبري خواهد بود .

    3- از آنجا كه رابطه منطقي نهاد رهبري با نهاد مرجعيت عام و خاص مطلق است بنا بر اين واسطه اي ميان اين دو نهاد نيست بلكه نهاد مرجعيت بستر نهاد رهبري است .

    4- اين كه فرموديد (نبايد مفهوم نهاد مرجعيت و رهبري را با مفهوم شخص فقيه چه در راس نهاد مرجعيت و چه در راس نهاد رهبري يکي دانست.) كاملا فرمايش صحيحي است .

    5- نكته پنجمي كه به آن اشاره فرموده بوديد نيز فرمايش صائبي است كه البته فكر مي كنم بايد به اين شكل اصلاح شود .

    خدا همه ي ما را به راه راست هدايت کنه
    متاسفانه دشمن بدجوري داره رو قشر مذهبي کار ميکنه
    خيلي از دوست هام اين روزا تغيير کردند...
    پاسخ

    با سلام . به ياد دارم كه امام راحل مي فرمود اگر كسي بتواند نظام اسلامي را از بين ببرد خود ما هستيم و گرنه دشمن هيچ غلطي نمي تواند بكند . دشمن هم ان واقعيت را شناخته و از تاكتيك قديمي اما مؤثر مذهب عليه مذهب بهترين سود را مي برد . به نظر چاره اي جز عاقلانه انديشيدن و دور از افراط و تفريط نيست . موفق باشيد .