• وبلاگ : سراي انديشه
  • يادداشت : نهاد رهبري و نهاد مرجعيت
  • نظرات : 4 خصوصي ، 8 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    بسم الله

    سلام

    البته بايد چند نکته را هم در نظر داشت:

    1-نهاد مرجعيت، شامل سه عنصر منابع دين، شخص فقيه جامع الشرايط مرجعيت، مقلدين است

    2-نهاد ولايت فقيه هم شامل منابع دين، فقيه جامع الشرايط رهبري، نهادهاي تعريف شده در قانون اساسي به عنوان بازوهاي اعمال برخي از شئون رهبري(از مجمع تشخيص و شوراي نگهبان گرفته تا رياست قوه قضائيه، مقامات درجه اول نظامي و ...) و به عنوان نهاد ناظر بر شخص رهبري(مجلس خبرگان) و در نهايت ملتي با اکثريت مسلمانان شيعه

    3-نقطه مشترک و عامل اتصال دو نهاد بالا، حوزه هاي علميه و نهادهاي ديني مولد فکر براساس فقه جعفري(ع) و کلام اماميه از يک سو و از سوي ديگر مردم و واسط اين دو مورد اخير هم مبلغين و رسانه هاي ديني هستند.

    4-هرچند شخص ولي فقيه لازم نيست در حوزه هاي رايج فقه اعلم باشد، ولي اين سبب الزام اعلم بودن در حوزه هايي غير از آن را نفي و امکان اعلم بودن در حوزه هايي از فقه رايج و يا تمام آن را نيز نفي نمي کند و البته هرچند از شرايط مرجعيت، اعلميت است اما از آنجا که واجد مَرجع شدن، وجود مُرجع است، همان طور که واجد رهبريت، حضور حاضرين است به قدر کفايت، نبايد مفهوم نهاد مرجعيت و رهبري را با مفهوم شخص فقيه چه در راس نهاد مرجعيت و چه در راس نهاد رهبري يکي دانست.

    5-با توجه به نکات بالا، هم نهاد مرجعيت و هم نهاد رهبري مي توانند از سوي شخص فقيه تضعيف شوند همان طور که از ناحيه بقيه مولفه ها اين امر امکان پذير است.

    6- نبايد از اين امر غافل بود که از آنجاييکه ممکن است همزمان چند مرجع وجود داشته باشند و در اين زمينه ، به خاطر کمتر تشکيلاتي بودن اين نهاد، هر فقيهي با چند مانور و يارکشي ميتواند عَلَم مرجعيت بنا کند و ارزيابي ميزان مقبوليت او چه در حوزه هاي علميه و چه در بدنه مردم فاقد مکانيزمي شبيه انتخابات است، و البته هيچ نهادي هم مسئول صدور مجوز مرجعيت و تعيين صلاحيت آن نيست، نوعا اين نهاد بيش از آنکه مي تواند از جانب مقلدين و طلاب و نخبه هاي حوزه هاي علميه مورد خطر قرارگيرد، شخص داراي تابلوي مرجعيت مي تواند به آن تابلو و وجه آسيب جدي برساند.

    6-شايد برخي از مسائل پيش آمده اخير در اين رابطه ناشي از مورد بالا باشد: پس پرسش اينجاست که چه کسي بايد مواظب رفتار متولي امام زاده باشد؟ آيا نشان دادن حساسيت به رفتار متولي الزاما يعني تضعيف جايگاه بارگاه و عنوان امامزاده است يا ميتواند گاها پيشگيري از يک واقعه جبران ناپذير کند؟ چگونه بايد بر فرض نياز به بروز چنين حساسيتهايي، خط انحراف را از راه تمييز گرد؟

    پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحيم

    و عليكم اسلام

    در خصوص بندهاي 1و2 فكر مي كنم صحيح تر اين است كه چنين بفرمائيد :

    1- نهاد مرجعيت شامل دو عنصر فقاهت و‌ عدالت است كه ولايت فقيه عنوان عام همين نهاد است . چرا كه منابع دين در فقاهت نقش دارند و مقليدن هم در به فعليّت رسيدن عنوان مرجعيت نه در اصل آن .

    2- نهاد رهبري نيز شامل عنصر مرجعيّت و ساير شرايطي است كه در قانون اساسي ذكر شده است . عناصر اجرايي كه ذكر فرموده بوديد عناصر تشكيل دهنده نهاد رهبري نيستند بلكه بعد از تشكيل نهاد رهبري به عنوان لوازم آن ايفاي نقش مي كنند . و خبرگان نيز از عناصر مقدماتي تشكيل نهاد رهبري و محافظ بقاي اوصاف رهبري در رهبر است بنا بر اين خارج از نهاد رهبري خواهد بود در غير اين صورت نظارت بر رهبري از درون نهاد رهبري امر بي معنايي مي شود . همينطور اقبال عمومي كه موجب فعلّيت يافتن رهبري است امري خارج از اصل نهاد رهبري خواهد بود .

    3- از آنجا كه رابطه منطقي نهاد رهبري با نهاد مرجعيت عام و خاص مطلق است بنا بر اين واسطه اي ميان اين دو نهاد نيست بلكه نهاد مرجعيت بستر نهاد رهبري است .

    4- اين كه فرموديد (نبايد مفهوم نهاد مرجعيت و رهبري را با مفهوم شخص فقيه چه در راس نهاد مرجعيت و چه در راس نهاد رهبري يکي دانست.) كاملا فرمايش صحيحي است .

    5- نكته پنجمي كه به آن اشاره فرموده بوديد نيز فرمايش صائبي است كه البته فكر مي كنم بايد به اين شكل اصلاح شود .