• وبلاگ : سراي انديشه
  • يادداشت : امام كرامت و عشق
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    بسم الله

    سلام آقا سيد گل...

    احوال شما؟؟ ممنون به وبلاگ ما سرزديد....

    واللا بايد عرض کنم که درست فرموديد بله يکي از منابع عمده همون کتاب هستش بعلاوه چند کتاب ديگه و مجموعه روايات و ....

    البته ناگفته نمونه که بنده در صدد اين هستم که اگر خدا بخواد انتشارات جاويدان رو پيدا کنم و در خصوص چاپ مجدد اون کتاب مذاکراتي داشته باشيم اگر قبول کردند که الحمدلله وگر نه دست بکار بشيم....

    باز هم ممنون..........

    السلام علي المنازل البراهين

    يا زهرا

    گوشم شنيد قصه ايمان و مست شد

    كو قسم چشم صورت ايمانم آرزوست

    التماس دعا

    به نام خدا
    سلام مجدد!

    وبلاگي رو مي خوندم ،‏نوشته بود :

    خيانت به امام يعني پاره پاره کردن عقايد او . يعني بخشي را گرفتن و بخشي را وانهادن .

    خيانت به امام يعني فراموش کردن تأکيدات آن حضرت به اسلام و حفظ آن .

    خيانت به امام يعني فراموش کردن نظريات او در باب ولايت فقيه . يعني تفسير آن به نحو مطلوب .

    خيانت به امام يعني اکتفا به عکس زيباي آن روح خدا .

    خيانت به امام يعني رها کردن يار او .

    خيانت به امام يعني کنار آمدن با آمريکا .
    يعني پيشنهاد مذاکرده و سازش با اسرائيل .

    خيانت به امام يعني معرفي جام زهر و کوبيدن آن به سر اين انقلاب .

    خيانت به امام يعني رسيدگي نکردن به امور مردم .

    خيانت به امام يعني تکيه کردن به شرق و گاهي به غرب .

    خيانت به امام يعني تجديد ميثاق با او براي ماندن در قدرت .

    خيانت به امام يعني ...

    يعني تضاد با همه ي خوبي ها .

    اميدوارم بتونم مثل شما ،‏ شاگردي از شاگردانِ خوبِ مكتب روح الله كبير باشم .

    خيلي التماس دعا

    يا علي مدد

    پاسخ

    خواهر بزرگوارم از اين که منو شاگرد خوب مکتب امام خوانده ايد از شما تشکر مي کنم اما خودم را حقيقتا شايسته اين معني نمي دونم .تلاش مي کنم تا شايد آنگونه باشم ، شما هم برايم دعا کنيد . اما در مورد آنچه در مورد امام نوشته ايد جالب توجه بود .با اين وجود يک نکته را نبايد از نظر دور داشت که گاهي افراط و تفريط در محبت و پايبندي به ظواهر کلام امام بدون توجه به اصول و مباني انديشه هاي آن حضرت ممکنه ما رو به بيراهه بکشه.چرا که امام گاهي به اقتضاي زمان و مکان نکته اي مي فرمود که اگر امروز بخواهيم آن کلام را تحليل کنيم نبايد از تأثير زمان و مکان غافل شويم . به تعبير ديگر ما بايد محکمات و متشابهات کلام امام را درست بشناسيم و همينطور مباني انديشه امام را بايد درست شناخت آنگاه با ارجاع متشابهات کلام امام به محکماتش و با تکيه بر مباني انديشه امام ، مسير نظري و عملي خودمون رو درست ترسيم کنيم . البته به نظر من حفظ التزام عملي به فرامين ولايت فقيه بهترين حافظ ما، ملت ما، انقلاب ما و کيان ميهن عزيز ماست .براي شما هم در پيمودن راه نوراني امام راحل آرزوي موفقيت مي کنم .

    به نام خدا

    سلام بر سرور و دلبندم!

    روايتي بس ارزشمند را محور سخن خود قرار داديد:

    "مَا يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِي بِشَيْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ إِذاً سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِي أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ"

    در اين روايت به وضوح آشکار است که مقاصدي که از الفاظ اراده شده، مجازي است و نه حقيقي. نه منظور از "تقرب" نزديکي مادي است و نه مقصود از "حبّ" دوستي مادي که عبارت از بوسيدن و در آغوش گرفتن باشد و نه مراد از "سمع" و "بصر" و "لسان" و "يد" گوش و چشم و زبان و دست مادي و حسي است. ما اين الفاظ را با الغاي خصوصيات حسي و مادي درباره خدا به کار مي بريم و به اصطلاح ما در اين زمينه "منزّه" هستيم؛ نه "مشبّه". در اين زمينه سعي مي کنيم، قدر مشترک معنا را که هم بر خدا صادق است و هم بر مخلوق از اين الفاظ اراده کنيم.

    نظر شما چيه؟

    موفق باشيد و عاشق

    پاسخ

    به نام خداوند مهربان . سلام بر دوست عزيزم . از اينکه تشريف فرما شديد و دوباره من رو با نظراتتون مفتخر کرديد ممنونم.اجازه بدهيد فرمايش شما رو اين گونه اصلاح کنم .الفاظ براي صاديق خارجي وضع نشده اند تا خارج از آن مصداق مشهور مجاز باشند بلکه براي ارواح معاني وضع شده اند و هر جا روح آن معني صدق کند استعمال لفظ در آن معني حقيقت است .مانند لفظ شريف و مبارک عشق که به معني حب شديد است . چيزي که دوستان ما رو در اين مقوله به اشتباه انداخته آن است اين است که تصور مي کنند چون ميان مخلوقات گاهي محبت شديد وجود دارد و به آن عشق مي گويند . همان درباره خداوند بايد به کار رود که در اين صورت قطعا معني جسماني و تشبيهي خواهد داشت. بدون آنکه بدانند اگر اين معني را توسعه بدهيم بايد بسياري از اسماء و صفات الهي را نيز مجازي بدانيم چرا که هم مخلوق به آن صفت متصف مي شود و هم خالق. اين دسته از دوستان غفلت کرده اند اين الفاظ مشترک معنوي اند و در معني يکي هستند نه در مصداق و خصوصيات مصداق .و گر نه ميان خصوصيات اوصاف يا الفاظي که به خداي سبحان نسبت مي دهيم و همان وصف در غير خدا نيز استعمال ميشود فاصله بي نهايتي وجود دارد. خال مه رويان سياه و دانه فلفل سياه / هر دو جانسوزند اما اين کجا و آن کجا .