سلام استاد گرامي
اميدوارم كه ايام به كامتون باشه.
مي بينم كه مباحث داغي از شرق و غرب در بين كامنتهاي دوستان رد و بدل ميشه.
حاج آقا از وقتي فهميدم *وهم* مي تونه به جاي *عقل* مثل گرگي در لباس ميش عمل كنه، هر وقت مي خوام براي حرف زدن و اظهار نظر كردنم بگم از *عقلم* دستور مي گيرم، مي ترسم توهم زده باشم، اين بدان معني نيست كه اعتماد به نفسم رو از دست داده باشم و يا خودم رو انسان ضعيفي فرض كنم، چون همونطور كه شما هم من رو ميشناسيد هنوزم كه هنوزه با اينكه پيرمون كردن، ولي خداي اعتماد به نفس هستم اما مجبورم دست به عصا تر اظهار نظر كنم،
راستي حرفهاي (مارک توماس)،(دالايي لاما)،(ولتر)،(ريچارد داوکينز)،(برتراند راسل) و امثالهم، شديدا خوراكيه واسه استفاده ي ابزاري شدن. دمشون گرم. احتمالا دوستان قيد شده هم شديدا تمايل دارن تو وبلاگه شما نظر بدن و مطمئنا راضي هم نيستن كه از اونها به عنوان ابزار آلات استفاده بشه، ولي حيف كه شرائط اظهار نظر اونها تو وبلاگه شما مهيا نيست!
اميد وارم امروزه عده اي كه چنان خودشان و تفکرشان را مطلق مي دانند که هر کس چيزي بر خلاف آنها بگويد يا بنويسد ، ناچار بايد از صفحه بيان و انديشه حذف شود، هم،يكم دست به عصاتر اظهار نظر كنند تا مردم عادي مثل بنده ي حقير از كفتار و كردارشان نتيجه نگيريم كه به ظاهر در اوج عقلانيت در توهم به سر مي برند.
يه چيز ديگه هم بگم و خلاص. اين ميزها به كسي وفا نمي كنه آدم تا وقتي پشت ميز رياست و يا سوار بر اسب قدرته بايد خيلي احتياط كنه چون از قديم گفتن *گهي پشت به زين و گهي زين به پشت!*
يا حق.