روزي شرکت در انتخابات يک وظيفه شرعي بود و شرکت در راهپيمايي هاي دولتي يک وظيفه ملي و مذهبي.از آن سال ها خيلي نمي گذرد تنها پنج ماه لازم بود که آن الگوها به ضد الگو تبديل شوند همان الگوهايي که حاکميت با تمام ابزارهاي خود جامعه را وادار به پيروي از آنها مي کرد، مهم نبود از چه حربه اي براي پيروي از الگوها استفاده کند مهم اين بود که اين الگوها در بطن جامعه جاي گيرند. رسانه ملي احساس ملي گرايي را تحريک مي کرد،دبيران مدرسه از جامعه اي آباد مي گفتند و روحانيون مساجد از وظيفه ي شرعي.در انتخابات خبرگان رهبري در بيشتر شهرها تعداد کانديدا به اندازه تعداد نماينده انتخاباتي بود براي نمونه اگر شهري دو نماينده مي خواست دو کانديد هم بيشتر نبود با اين حال حاکميت انتخابات را برگزار مي کرد تا جمهوريت خويش را به رخ کشاند مهم نبود که چه تعداد در انتخابات مجلس رد صلاحيت مي شدند اما اين مهم بود که مردم در انتخابات شرکت کنند.مهم نبود که سرمايه ملي در چه راهي خرج مي شود اما اين مهم بود که مردم در روز قدس حضور داشته باشند.
الگوها بدون اندکي کاستي در حال پياده شدن بودند در دوره محمد خاتمي اين الگوها با نقد مواجه شدند اما چالشي آنان را تهديد نکرد اما اگر اصلاح طلبان در عمل نتوانستند جامعه را به سرمنزل مقصود رسانند اين حاکميت بود که پايه هاي مشروعيت خود را لرزاند و الگوها را به ضد الگو تبديل کرد پايه هايي که در سه دهه قوام يافته بودند در کمتر از شش ماه نه تنها سست شدند بلکه دچار شکاف عظيمي نيز گرديدند.پس انتخاباتي که مي توانست در بدترين شرايط و در سليقه اي ترين برخورد شوراي نگهبان به نفع نظام تصاحب شود اينبار با يک چرخش عظيم در دست مخالفان قرار گرفت همان انتخاباتي که در مجامع بين المللي مشروعيت مي آورد اينبار مشروعيت زدايي نمود همان انتخاباتي که مي توانست پايه هاي محکمي براي هر منتخبي باشد اينبار پايه هاي هاي منتخب را سست تر از قبل نمود.اين اتفاق براي راهپيمايي هايي که تنها طرفداران دو آتشه و دانش آموزان مدارس در آن شرکت مي کردند هم رخ داد شکوه روز قدس و سيزده آبان آنهم با دوربين هايي که يک را چند نشان مي دادند انکار ناپذير بود اما خوب همان دوربين ها رکب خوردند و ديگر نتوانستند يک را چند کنند بلکه اينبار چند را يک کردند.آري اگر روزي اين راهپيمايي ها اعتبار مي بخشيد روز قدس هرچه حاکميت اعتبار اندوخته بود را سلب کرد.
کافي بود مخالفان حاکميت چند هفته پي در پي حضور گسترده اي در نماز جمعه داشته باشند تا آيت الله جنتي از صحن نماز جمعه علاوه بر انتقاد از حضور در سيزده آبان بيان دارد که نمازتان را نيز نخواستيم.مگر نه اينکه نماز جمعه اي که به امامت هاشمي برگزار شد با هجوم نيروهاي امنيتي مواجه گرديد؟آري ابزارهايي که روزي اعتباري عظيم به جمهوري اسلامي مي بخشيدند امروز يک به يک مشروعيت زدايي مي نمايند اما زيبايي در اينجاست که جمال چندين ساله با يک تب بر باد مي رود و آنکه مکنت و شوکت دارد به يک شب مسکين مي شود.آيا اين مي تواند سرنوشت جمهوري اسلامي باشد؟
بانيان سيزده آبان در زندان آرميده اند و انقلاب فرزندان مشروع خود را انگ حرامزادگي مي زند، پسران بر پدران شوريده اند و سيزده آبان به جاي مشروعيت آفريني،بي اعتبار مي کند.خودي هاي ديروز خانه نشين شده اند و دوستان،دشمن.در نماز جمعه به جاي صلوات کف زده مي شود و روسيه جاي اسراييل را مي گيرد.پسران به جاي تمجيد، تجاوز مي شوند و دختران به جاي تقدير، تقبيح.آري ارزش ها به ضد ارزش تبديل مي شوند و چه کسي دليلي بهتر از اين براي يک سرنوشت شوم سراغ دارد؟
ساختارهاي کهنه اگر در مقابل اصلاح طلبي مقاومت کنند ترک مي خورند و بعد از چندي فرو ميريزند حکومت يادش رفته بود که مير حسين يک اصلاح طلب نيست و بنيادگرايان بيشتر از احمدي نژاد آغوش او را گرم مي پنداشتند اما گرايش به افراط در نظام هاي ايدئولوگ هميشه به چشم مي آيد و اينگونه بود که حاکميت به جاي اينکه موسوي ميانه رو را انتخاب نمايد دل به محمود افراطي بست.مير حسين مهره اي بود که مي توانست حاکميت را با اکثريت دوستي دهد و اقليت دموکراسي خواه همچنان در ورطه نيستي باقي بمانند اما پيشاني سفيد حکومت اينبار سياه شده بود تاميرحسين ميانه رو بشود رهبر اپوزيسيون و دموکراسي خواهان اقليت بشوند رهبران اکثريت.خرداد هشتاد و هشت اگر به اندازه بهمن پنجاه و هفت مهم نباشد به انداز خرداد چهل و دو در سرنوشت سياسي ايران نقش خواهد داشت اما اينجا يک تفاوت وجود دارد هر يک ماه به اندازه يکسال پايه هاي حاکميت را سست خواهد نمود.راستي اگر هر ماه به اندازه يکسال باشد تا بهمن پنجاه و هفت چه اندازه فاصله داريم؟