• وبلاگ : سراي انديشه
  • يادداشت : حقوق شهروندي
  • نظرات : 5 خصوصي ، 47 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سخن آخر 

    سلام و خسته نباشيد

    من اعتقاد دارم در کليات انتخابات و آشوبهاي بعد از اون خيلي از مسائل روشنه مگر اينکه کسي بخواهد وارد جزئيات بشود که اکثر عامه مردم اينطور نيستند و حتي نياز ندارند و وقتش را هم ندارند.

    اما خواص جامعه و اهل تحقيق بايد در جزئيات مسئله بررسي کنند که حتما مي کنند.

    من اصراري ندارم كه افرادي كه جور ديگري فكر مي كنند را متهم كنم فقط اطمينان دارم كه كليات روشن است و براي يك فرد عادي و منصف در مورد كل انتخابات و حتي تلاش براندازي بعد از آن مسئله روشن است و اينكه عده اي بگويند بسياري از مردم عادي با وجود تحقيق و اطلاعات موجود سوال دارند به نظرم بي احترامي به شعور مردم و بلكه بهانه اي براي باز نگه داشتن بحثهاي انحرافي است. اما در باب جزئيات كه اهل تحقيق به دنبال آن هستند مطمئنا مسائلي وجود دارد كه در آينده روشن خواهد شد.

    اگر كسي به دنبال جواب سوال خود باشد حتما نتيجه مي گيرد و من عامه مردم كشورم را باهوشتر و آزاده تر از آنچه برخي مي پندارند مي دانم و اعتقاد دارم سخن حق بر دل صاف و بي غش مي نشيند و انسان سالم و جوياي حقيقت در پذيرش حق مقاومت نمي كند.

    با احترام

    پاسخ

    برادر يا خواهر بي نام و نشانم سلام . هيچ اشكالي ندارد كه شما چنين مطمئن باشيد و از سر اطمينان بر موضعتان پاي فشاري كنيد اما هميشه يك احتمال كوچك هم بدهيد كه ممكن است طرف مقابلتان درست بگويد . نمي گويم دست از يقينتان بكشيد . مي گويم احتمال بيراه نبودن استدلالات طرف مقابلتان را هم بدهيد . مگر اينكه تمام استدلالات او را شنيده باشيد و براي تك تك آنها با برهان قاطعي پاسخ داشته باشيد . البته با شما هم فكرم كه عامه جامعه چنين دغدغه اي ندارند . فكر مي كنم مسئله در خصوص براندازي و ... آنقدرها هم كه مي فرمائيد روشن نيست لا اقل براي قشر محقق جامعه اينطور نيست وگر نه اين همه مسئله دامنه دار نمي شد . اگر قرار باشد هر نوع طرح سؤالي را بهانه اي براي باز نگه داشتن بحثهاي انحرافي بدانيم آنوقت بايد حكم به بستن همه دهانها كرد ! چيزي كه هرگز در قاموس مباني اساسي نظام ما نمي گنجد هر چند عده اي از هر دو طرف آن را عين مبناي نظام ما مي دانند . به خاطر نمي آورم كسي موضوع قانع نشدن برخي را به بسياري از افراد جامعه نسبت داده باشد . نكته ديگر اين كه قانع نشدن هميشه به معني كودني و نا فهمي نيست تا اهانت به شعور مردم تعبير شود . قانع نشدني كه از سر تكبر و بي منطقي نباشد گاهي از سر تيز بيني و تيز هوشي و نازك انديشي است همانطور كه ممكن است از سر ايراد تراشي هم باشد كه در آن صورت بازگشتش به بي منطقي و تكبر است . با فراز پاياني نوشته تان نيز هم باورم اما با اين كه ما خودمان را حق مطلق بدانيم ! موافق نيستم . زيرا نتيجه چنين تفكري باز هم اين مي شود كه هر كس آنچه ما را قانع كرده او را قانع نكند يا حق جو نيست ! يا دلش صاف و بي غلّ و غشّ نيست و اين خود توهيني آشكار است . با احترام .