• وبلاگ : سراي انديشه
  • يادداشت : مگر نگفته اند لا اكراه في الدين؟
  • نظرات : 4 خصوصي ، 13 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    حاجاقا امشب توي فرهنگسرا شفق بحث متفاوت و جذب كننده اي داشتيد.

    فهميدم ميشود از بسيار خوب بودن فاطمه واهل بيت نيز گريه كرد. فكر كنم تو مايه هاي گريه شوقه... من يه جا كه خيلي خوبي و پاكي مي بينم ،مخصوصا از نوع خوبي پنهان از مردم، گريه بسراغم مياد.

    در ساخت اسلايد ديگر از اين هارموني بيشتر بين صوت ،تصاوير و سخنان خودتان نمي شد ايجاد كرد.جاي تبريك به ذهنه مبتكرتون داره.

    هميشه فكر مي كردم اين تيپ آخوندها كه ميخواهند محمدگونه به محبوب كردن اسلام براي افراد عادي مثل خانمهايي با آرايشي دلبرانه در چشم و ابرو بپردازند ،دارند فيلم بازي مي كنند. به اون زن دارند لبخند مي زنند ولي در دلشان امكان ندارد آن زن را در دايره هدايت شدگان از نوع پلوراستيكش بدانند و خيلي جلوي خودشون رو (احتمالا با رياكاري ) مي گيرند تا مهمترين رذيله فعلي اون زن رو بهش تذكر ندهند قبل از اينكه سوال اون زن در مورد هر مساله معرفتي ديگرو جواب بدند. اصلا تو دلشون قاه قاه مي خندند كه تو رو چه به اين سوال..باز هم تاكيد ميكنم اين فكر در ذهن خوشان است و به زبان نمي آورند...

    هميشه اضطرابم در جلسه امشب اين بود كه نكنه در بعضي جاهاي كم كه حرف شما از منطق كمي دور ميشد فردي از اين زنان با چهره اي كم حجاب شمارو مسخره كند...اصلا من يك ترس ناخودآگاه آخوندا رو ترس از استهزائ مردم فكر كردم...شما كه با اين همه احساس و تلاش داريد بحثو بيان مي كنيد مي ترسيدم كه يكي بزنه تو ذقتون (برجك)....

    احساس من در سخنان شما اين بود كه كمي بوي ( مخاطب پسند حرف زدن ) مي آيد...اكثر آخونداي از نوع تيپ شما كه مخصوصا بعد از تحولات 2 خرداد در جامعه فراوان شدند كه روششون از خطابه به مباحثه عوض شده اين احساسو در موردشون دارم... تو دانشكده معارف دانشگاهمون چند تايي بودند...آهنگ گذاشتين كه بگين آخوندا هم موسيقي گوش ميدن ، ميگين من فيلم طلاق و عشق و ديدم شما نديديد پس من چه پيشرفتم ، از آخونداي ديگر و هم لباساتون بد مي گين . ... جالب تر علي احمدي آخوند معارف دانشگاهمون مي گفت همه آخوندا بايد يه دور دوره لاتي برن..شايد همه اينها براي اينكه بگين بابا ما هم مثله خودتونيم ... شايد ذات شما با مردم جوش خوردنه آخه آخونده اينجوري هم ديدم...صداقت نداشتن بوي بدي ميده... شايد اينها همه توهمات من باشه و بخاطر اون باشه كه در محيط خاصي بزرگ شده باشم و نياز به خانه تكاني در اين نوع طرز فكر اكتسابي من است....ترخدا اخلاق مخالفت گري ما ايرانيها رو ميبينين...حالا يه آخوند هم كه اومده اخلاقاي عجيب و كهنه ديگرانو تكرار نكنه بهش انگ ناصادق بودن ميزنيم.

    پاسخ

    به نام خدا و با سلام خدمت آقا صادق عزيز که خيلي صادقانه هم لطف کرد و تعريف و هم انتقاد و ... نمي دونم چي باعث شده که فکر کنيد من و برخي هملباسهاي من که تصميم گرفتن روش و منششون رو کمي با سيره رسول مکرم اسلام منطبق کنند و به وظيفه تبليغي شان بپردازند يه جورايي ميخواهند ريا کاري کنند و يا توي دلشان فضايي متفاوت از نماد بيروني شون دارند.در مورد بد گفتن از هملباسهامون هم بايد فرمايش شما رو تصحيح کنم . درستش اينه که ما به روش برخي از هملباسهامون انتقاد داريم اما اين به معني بد گفتن از آنها نيست همانطور که امام ( رض) يا شهيد مطري ( رض) و خيلي ديگه از بزرگان همين انتقادات رو به روحانيت داشتند. گر چه برخي از دوستاني هم که در اين لباس حضور دارند جدا شايسته ... . من در مورد ديگران نمي خواهم بگم اما درباره خودم يقين دارم به هيچ عنوان با آنچه در ذهن شريفتان مي گذره منطبق نيستم ( گر چه شما مي توانيد اين رو هم به حساب رياکاري من بگذاريد) اما به نظر من همون آدمهايي که شما ازشون حرف زده بوديد گاهي به مراتب از من و شما به هدايت نزديک ترند. چون ما رو غرور زائيده از تخيل ايمان و محبت به خدا ميگيره اما اونها فاقد اين غرور هستند. من هرگز (حتي در اعماق دلم هم ) فکر نکرده ام که من راه يافته هستم و ديگران نه . من چه مي دانم شايد خداوند همه اعمالي که من به خيال خودم انجام داده ام را به واسطه غرور و نفاق و خود بيني ام نپذيرد يک عمل خير را از شخصي که ممکنه در نگاه من حقير بياد بواسطه خلوصش پذيرا باشد. پس من چطور مي توانم اينگونه منافقانه با مخاطبيني که اگر با معنويت قرآن و عترت بيگانه بودند دليلي براي حضور نداشتند مواجه بشم . پخش تصنيف استاد شجريان نه از سر به رخ کشيدن موسيقي شناسي آخوندا!!! بلکه از باب سنخيت محتواي شهر آن با رسالت انسان کامل بود . و فيلم ديدن هم فضيلت نيست و نديدنش نقص محسوب نميشه . اگر گفتم پيش رفته ام خواستم تا شوخي کنم ، هر چند ممکنه در شوخي کردنم موفق نبوده باشم .من با دوره لاتي رفتن ميانه اي ندارم . فکر مي کنم بايد روحانيان ما تمام دوره حياتشون رو در مکتب پيامبر و فرزندان پيامبر درس اخلاق و رفتار و گفتار بگيرند. نه روحانيون که همه ما بايد اين مسير رو بريم . دوست بسيار عزيز و محترمم . من خوشحالم که ديگران بوي صداقت من رو استشمام کردن و اي کاش توانايي اين رو داشتم که رايحه بي صداقتي رسوخ کرده در ذهن صاف و بي رياي شما رو هم تغيير مي دادم . من از نوشته هاي شما بوي صداقت رو استشمام مي کنم و به خاطر نوشته پر مهر و انتقاد پر محببتتون ممنونم.براي من هم دعا کنيد بلکه خدا صداقت بيشتري بهم بده. هميشه موفق باشيد.