• وبلاگ : سراي انديشه
  • يادداشت : يك گفتگو (قسمت اول )
  • نظرات : 0 خصوصي ، 43 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + نظام مقدس 
    اقا محسن در 99 درصد مباحثي که ما با حاجي داشتيم حق با ايشون بوده و طرف مقابل در کمتر از يک درصد ذي حق بوده اگه بيشتر بحث کنيد متوجه اين نکته ميشيد . تازه اون يک درصد رو هم ابانس ميدهند و بعد جاي ديگه تلافي اش رو در ميارن .
    حاج اقا من يکسري مطالب رو در ايام چهلم شهادت دوستتون بصورت خصوصي فرستادم که اکنون قصد دارم به تدريج اون رو بصورت مفصل مطرح کنم .
    و اما شوراي رهبري :
    اصل يکصدو يازدهم قانون اساسي اصلاحي سال 68 :
    هرگاه رهبر از انجام وظايف قانوني خود ناتوان شود يا فاقد يکي از شرايط مذکور در اصول پنجم و يکصد و نهم گردد يا معلوم شود از اغاز فاقد بعضي شرايط بوده است از مقام خود برکنار خواهد شد تشخيص اين امر به عهده ي خبرگان مذکور در اصل يکصد و هشتم ميباشد در صورت فوت يا کناره گيري يا عزل رهبر خبرگان موظفند در اسرع وقت نسبت به تعيين رهبر جديد اقدام نمايند تا هنگام معرفي رهبر شورايي مرکب از رئيس جمهور و رئيس قوه ي قضاييه و يکي از فقهاي شوراي نگهبان به انتخاب مجمع تشخيص مصلحت نظام همه ي وظايف رهبري را بطور موقت بر عهده ميگيرد ...............

    حالا سوال اينجاست که اگر شخص مناسبي براي اين جايگاه پيدا نشود تکليف چيست ؟ ايا اصلا چيزي به اسم شوراي رهبري با ترکيبي که در قانون اساسي امده است در نظريه ي ولايت فقيه وجود دارد ؟ اقاي مخبر شما به من گفتيد که اگر رهبر کنوني برکنار شود شوراي رهبري وظايف ايشان را بر عهده خواهد گرفت ايا شوراي رهبري ميتواند بطور دائم اين وظيفه را به عهده بگيرد ؟ در اين مورد در قانون اساسي اشره اي نشده و اين خود يکي از نواقصي است که نظريه ي ولايت فقيه را فاقد ضمانت اجرايي ميکند آخه مسئله اينجاست که ترکيب شوراي رهبري هماهنگي با نظري ي ولايت فقيه ندارد و کسي مثل احمدي نژاد يا هر شخص ديگري نميتواند بعنوان جانشين معصوم و منصوب معصوم ( انطور که در نظريه ي ولايت فقيه امده است ) زعامت امور را بدست بگيرد . ايا واجب است که حتما يکنفر انتخاب شود ؟ امديم و اصلا شخص صاحب صلاحيتي نبود که رهبري را به عهده بگيرد يا اشتباه کنند يا شخص مناسب را پيدا نکنند کما اينکه ديديم در انتخاب خامنه اي دچار اشتباه شدند شايد اصلا شخص مناسبي وجود نداشته و يا خبرگان نتوانسته شخص مناسب را پيدا کند انوقت تکليف چيست ؟ ايا اينها از نواقص و اشکالات نظريه ي ولايت فقيه نيست ؟ ايا ممکن نيست شوراي رهبري يا خبرگان اشتباه کنند ؟ اگر به گمان اکثريت جامعه خبرگان اشتباه کرده باشند تکليف چيست ؟ / ايا اصلا نظريه ي ولايت فقيه قابليت اجرا شدن دارد ؟ ايا در تاريخ انقلاب نظريه ي ولايت فقيه حتي يکبار بطور صحيح اجرا شده است ؟ در مورد خميني کبير نميتوان گفت وي ولي فقيه بوده چون اولا قبل از انقلاب ميگفت من هيچ سمت اجرايي را بعد از پيروزي قبول نخواهم کرد و بعد از انقلاب در نوک قله ي اجرائيات قرار گرفت و ثانيا در انتخاب ايشان و نظارت بر ايشان خبرگان کاملا بي تاثير بوده و هم اکنون نيز خبرگان کاملا بي تاثير است و اين از نواقص قانوني و حقوقي و اجرايي نظريه ي ولايت فقيه است . چرا خبرگان رهبري در سال 67 از خميني کبير در مورد اعدام و قتل عام صدها تن از دگر انديشان سوالي نپرسيد و ايا با اين حساب اکنون نميتوان گفت بنا به صدها شاهد و مثال تاريخي خميني کبير از شرط عدل ساقط شده بوده ؟ اصلا اگر ولي فقيه انتخابي مکررا دچار اشتباه شود تکليف چيست ؟ ايا چنين چيزي امکان ندارد ؟ ايا خميني کبير مکررا دچار اشتباهات نميشد ؟ ميخواهيد دهها مثال و نمونه ي تاريخي را بياورم ؟ البته نظر و تشخيص من شرط نيست ولي تجربه نشان داده خبرگان رهبري که اصلا تشخيص ندارند بنابر اين تشخيص من از انها بهتر است .

    امروز که داشتم قانون اساسي رو ورق ميزدم ديدم تهش نوشته در سال 68 که اين قانون اساسي اصلاح شده کلمه ي مجلس ملي به مجلس شوراي اسلامي تغيير پيدا کرده . ايا در حکومت اخندي هويت ملي و مذهبي در تقابل يکديگرند ؟ ايا از نظر خميني کبير هويت اسلامي و حتي کلمه ي ملي در تعارض با کلمه ي اسلامي و هويت اسلامي بوده ؟ به شخصه بعنوان يک ايراني متعصب خميني کبير را بعنوان يک فرهنگ ستيز شناختم و اين کار وي باعث شد بيش از قبل مطمئن شوم که انها با فرهنگ ايراني هم مشکل دارند . البته اين موضوع را بارها به اشکال گوناگون نشان داده اند مثل حذف نشان شير و خورشيد بعنوان يک نماد ملي و نه نماد پهلوي و همچنين حذف سلسله ي پادشاهي از کتابهاي درسي و بسياري موراد ديگر . برادر کوچکتر من کلاس چهارم ابتدايي است . سه تا کتاب قران دارند ولي کتابي يا اطلاعاتي که راجه به فرهنگ و هنر تاريخ ايران ندارند تازه سلسه ي پادشهان را هم که جزء اصلي تاريخ مملکت من بوده را هم حذف کردند . من نتيجه ميگيرم حکومت اخوندي و اسلامي دشمن فرهنگ ايراني است و خواهان حذف انها و ايدئولوژيهاي ناقصشان از صحنه ي مديريت اين کشور هستم . انها در اين سي سال به اندازه ي کافي امتحانشان را پس دادند و مدلشان را امتحان کردند و شکست خوردند . اگر به شکل مسالمت اميز کنار نروند از تقديم خونم به ملک اريايي دريغي ندارم .

    دروغ ميگم ؟ ؟ نه وجدانا دروغ ميگم ؟