سلام

عيد شما مبارك...

اينكه ما از ولايت فقيه تصور درست و منطقي و مبتني بر آموره هاي اصيل اسلامي داشته باشيم و همچنين نسبت به نظرات و انديشه هاي امام (ره) - بعنوان واضع و بنينگذار اين نظريه - در اين باب شناخت صحيحي داشته باشيم در جاي خودش سودمند و ضروريه.

اما به نظرم در حال حاضر اينكه نظرات امام(ره) چي بوده و آيا اصلا نظرات ايشون درست بوده يا نه دردي رو دوا نميكنه چرا كه اون چيزي كه الان در عمل به اسم ولايت فقيه جاري و ساريه قابل دفاع نيست و به هر حال اين ميراث امام(ره) هست.

حالا بر فرض كه اين ولايت فقيه با ولايت فقيه مدنظر امام مغاير باشه چه فرقي ميكنه؟

به هر حال الان اصل اين نظريه زير سواله و حالا اينكه ما بياييم بگيم كه والله و بالله امام(ره) نظرشون در مورد ولايت فقيه طور ديگه اي بوده دردي رو دوا نميكنه چرا كه همون طور كه گفتم اصل اين نظريه زير سوال رفته و بخواهيم يا نخواهيم- درست يا غلط به پاي امام هم نوشته ميشه.

چيزي كه الان حاكمه مردم از اون ناراضي هستن

حالا هر اسمي كه روي اون بذاريم.

اون چيزي كه الان عملا حاكم هستش مهمه.

حالا ممكنه شما بفرماييد از كجا مطمئنيد كه اين نظريه زير سواله؟

بنده در جواب ميگم كافيه توي دانشگاهها - توي تاكسي - توي صفهاي مختلف - توي مهمونيها و توده ي مردم رو (بخصوص نسل جديد) نگاهي كنين كه صدالبته شما به عنوان فردي كه در اين كشور زندگي ميكنين و در ارتباط با مردم هستين ديگه خودتون دارين ميبينين.

حاجاقا كساني كه از اصل با حكومت اسلامي و ولايت فقيه مخالف هستن به كنار

الان اصل حكومت در بين همين توده هاي مذهبي مردم هم زير سواله و رفته رفته بيشتر هم ميشه و بعد از حوادث اخير شتاب بيشتري هم گرفته به چشم دارم ميبينم.

لااقل چيزي كه من دارم ميبينم اينجوره...

دليل همه ي اينها هم عدم كارآمدي حكومت و رفتار غير قابل قبول با مردم هستش (حوادث اخير نمونه ي خيلي خوبي از عدم كارامدي حكومت و همچنين برخورد نامناسب و ديكتاتور مآبانه با مردم هستش و البته نمونه هاي ديگه و همچنين نا كارامدي در عرصه هاي ديگه سر جاي خودش)

در راس حكومت هم ولي فقيه نشسته و همه چيز به پاي ولي فقيه هم نوشته ميشه.

هر نقد و انتقادي هم كه خفه ميشه...

لطفا نگين كه خود رهبري هم از اين اوضاع ناراضي هستن و تذكر ميدن.

ايشون اگه واقعا ناراضي بودن با توجه به قدرتي كه دارن

نميذاشتن وضع اينجور بشه.

ببخشيد از زياده گوييم...

مطالب شما انصافا لازمه و براي من يكي خيلي هم سودمند ولي يكبار هم من خدمتتون عرض كردم كه عموم مردم - درست يا غلط - كاري با اين بحث هاي نظري و مثلا روش صحيح استدلال ندارن.

براي اكثريت جامعه ملاك مشروعيت حكومت و به تبع اون ولايت فقيه ميزان كارآمدي اون هستش نه نوع فلسفه سياسي حكومت.

بازم ميگم اون چيزي كه در عمل وجود داره مهمه.

اين بحث هاي نظري كه تمومي نداره

ضمن اينكه گيرم كه بعد از بحث و بررسي مفصل اين نتيجه حاصل شد كه در مورد ولايت فقيه و حكومت اسلامي بايد اصلاحاتي صورت بگيره ( در عرصه ي نظر و يا در نحوه ي عملكرد )

مثلا واقعا عملي ميشه؟!

خوش خيالي محضه اگه اين طور فكر كنيم...

شخصي اهل تسنن از حضرت امام رضا (ع) سوال کردند که شما امامان ميگوييد شيعه جهنم نميرود در حاليکه در محل ما شيعياني هستند که گناه ميکنند .
ايشان گفتند در اين دنيا عذابهاي گوناگوني چون مريضي يا زن بد اخلاق يا اولاد بديا همسايه بد يا فقر گرفتارش ميکنيم تا کفاره گناهانش باشد آن فرد گفت اگر اينطور نشد امام فرمودند جانش را سخت ميگيرند. گفت اگر اينطور نشد امام فرمودند دچار فشار قبرش ميکنند .گفت اگر نشد امام فرمودند در برزخ نگاهش ميدارند تا کفاره گناهان باشد .آن فرد گفت اگر نشد امام فرمودند به کور ي چشم شما آنها را شفاعت ميکنيم

منظورتون رو از ""اين حلقه مشكل دار تصميم داخلي خبرگان است و هيچ ربطي به امام و يا حتي قانون اساسي نداره"" نفهميدم . قانون اساسي الان جلوي منه : اصل نود و يکم : به منظور پاسداري از احکام و قانون اساسي از نظر عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراي اسلامي با انها شورايي به نام شوراي نگهبان با ترکيب زير تشکيل ميشود : 1 شش نفر از فقهاي عادل اگاه به مقتضيات زمان و مسيل روز , انتخاب اين عده با مقام رهبري است . 2. در مورد حقوقدانها...........

هه اينجا رو نگاه کن يه چيز جالب : قسمتي از اصل يکصد و هفتم : رهبر در برابر قوانين با ساير افراد کشور مساوي است ... خيلي خنده دار بود
و اما اصل يکصد و هشتم : قانون مربوط به تعداد و شرايط خبرگان , کيفيت انتخاب انها و ائين نامه داخلي جلسات آنان براي نخستين دوره بايد بوسيله ي فقهاي اولين شوراي نگهبان تهيه و با اکثريت ارا انان تصويب شود و به تصويب نهايي رهبر انقلاب برسد از ان پس هرگونه تغيير و تجديد نظر در اين قانون در صلاحيت مجلس خبرگان است


خب اين حلقه ي بسته که به وضوح در قانون اساسي ديده ميشه . شما چرا ميگيد ربطي به قانون اساسي نداره ؟ قانون اساسي هم که زمان خميني کبير تصويب شد . جمله اي که قرمز کردم در واقع اخرين دونه ي زنجير از حلقه ي مشکل دار رو تکميل ميکنه و اين رو هم که خميني کبير تاييد کرده ديگه شما چي ميگيد ؟

من از اين نظام و ايدئولوژي اش جز لجاجت و دشمني با من و همفکرانم چيز ديگري نديدم

باز هم که همه ي سوالاتم بدون جواب ماند . شما اسمش رو بزار لجاجت اقلا جوابشون رو بده وخصوصا اون ويدئو يا نظام فاسد يا چيزاي ديگه

اخبار ساعت 9 داشت حرفهاي شهيد همت رو نشون ميداد حرفاش برام جالب بود , دقيقا همين کلمات : تعبد و اطاعت محض از حرف و عمل ولايت .

ديدگاه متعلق به افراطي ترين لايه هاي حامي ولايت فقيه . اگه زنده بود خدا ميدونه چجور ادمي بود . همون بهتر که مرد چون اون تفکر بزودي خواهد مرد

شما که حلقه ي بسته را پذيرفته ايد چرا صراحتا نميگوييد : "خميني اشتباه کرد " ؟مگر بنيانگذارش خميني نبود ؟ ها ؟ چرا ؟

آزاده باش

بسم الله الرحمن الرحيم

اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام/عيد سعيد غدير را به ** امام مهدي **

شما و تمام شيعيان تبريك و به تمام منكران ولايت آن حضرت تسليت ميگويم.

خدانگهدار

تا اينجاي کار ما نتيجه گرفتيم که همه چيز درست است و ايرادي ندارد اما چرا در ورطه ي عمل شکست ميخوريم معلوم نيست . حاج اقا لطف کنيد يک مقاله ي تفضيلي هم در باب ريشه يابي شکست تئوري ها در عمل بنويسيد البته نه در دفاع از عقايد خودتان بلکه بطور کلي در مورد همه چيز مثلا اينکه چرا مارکسيست و کمونيسم با ان عقبه ي قوي ايدوئولوژيک شکست ميخورد يا مثلا در مورد اسلام و حکومت ديني هم ميتوان اين مثال را زد البته نا گفته نماند که بخش اعظم عقايد اسلامي وقتي قابل اثبات است که اسلام را پذيرفته باشيم و در صورتي که بخواهيم از بيرون نگاه کنيم بسياري از مباني عقيده ي اسلامي پذيرفتني نيست مثل همين ولايت فقيه يا خيلي چيزهاي ديگه البته چنين ايرادي رو در مورد باقي مکتبهاي سياسي و فکري نميبينم انها هم از بيرون و هم از درون هم قابل نقد بودند و هم دفاعيات خوبي داشتند . ميشه گفت اموزه هاي اسلام از منظر گاه ناظر خارجي چندان قابل دفاع نيست . شايد بخاطر همين بوده که اسلام از نظر ايدئولوژيک در دنياي مدرن چندان مورد بحث نبوده و خيلي توسط فلاسفه ي غرب مورد بحث قرار نگرفته است البته بخاطر انقلاب يک مقدار گرايش به اسلام پيدا شده است که با افوبل تدريجي ايران در عرصه ي بينالمللي و همچنين ورشکستگي سياسي و اجتماعي در داخل به زودي رو به افول خواهد نهاد . ايرادي حلقه ي بسته ي شوراي نگهبان - رهبري و خبرگان را ظاهرا پذيرفته ايد و ناچارا لازم به ياداوري ميدانم که بنيانگذار چنين سيستمي خميني کبير بود و نتيجه ميگيريم وارث بخشي از مشکلات و مصيبتها هم خميني کبير است . اين اشتباه خود به تنهايي منجر به تضعيف نظريه ي ولايت فقيه ميشود چون مشخص شد که خميني کبير حداقل در اين مورد (وبه زعم من در بسياري موارد ديگر) دچار اشتباه شده است و اکنون ميتوان گفت دروازه ي نقد و افول نظريه ي ولايت فقيه رو به گشايش است و ديدگاه تقديس خميني(که شما نيز متعلق به اين حلقه هستيد ) بتدريج رو به افول است و من اطمينان دارم در سالهاي اينده چندان به خوبي از وي ياد نخواهد شد و چه بسا در کتابهاي تاريخ ايندگان از وي به عنوان پايه گذار ديکتاتوري مذهبي (به نظر من با توجه به ان حلقه ي بسته ديکتاتوري مذهبي محقق شده است ) و خائن به مملکت و ديانت ياد خواهد شد .

منتظر نظر تفضيلي شما در مورد اين ويدئو هستم :
http://www.youtube.com/watch?v=DLbnoU5OehA&feature=player_embedded

در ضمن نگفتيد چرا نظام تحت حاکميت اسلام و قران و ولايت فقيه فاسد ترين نظام سياسي دنياست ؟

سلام به حاج آقا مخبر و دوستان ديگر
مجددا از وقتي كه گذاشتيد و پاسخ داديد سپاسگذارم. بهره بردم.
از صراحت و انصاف گفتارتان هم مجددا متشكرم.
ايراداتي هم هست كه به جهت اينكه مفيد فايده افتد و فاقد روش و منطق نباشد سعي ميكنم در وقت بيشتري و در آينده مطرح نمايم.
و ضمنا تعهد اخلاقي ميدهم كه اگر وجدانا استدلالاتتان مقنع باشد . در همين جا به اشتباه بودن مواضع قبلي ام اقرار نمايم.
از دوستان عزيزي هم كه مطالب را خوانده و يا ميخوانند. خواهشمندم با ذكر دليل نقاط قوت و ضعف مطالب را تذكر دهند.
والسلام علي من اتبع اهدي.

با سلام مجدد خدمت برادر عزيزم حاج آقا مخبر گرامي

بله عاقل يا خردمند همانطور است که نقل فرموده ايد : " ... فَبَشِّرْ عِبَادِ ، الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ... " ، ولي اين به آن معنا نيست که با مقدمات مورد قبول شما يا ايشان نکوتر را تشخيص داد .

فرمايش ايشان هم مثل فرمايشات شما محسناتي دارد و البته فرمايشات شما پخته تر و از دقت مطالعه ي بيشتري برخوردارست و دلسوزانه ترست و خصوصا از ادب نکوتري برخوردارست به شرط اينکه اين همه منجر به رفتن زير بار قول زوري نشود ، بهتر بگويم منجر به تضعيف همان عقل يا خرد نشود ، که در اين صورت هرجه بدتر بهتر !

آنچه که در اين ميان براي بنده مسئله است ولايت و آنهم شان سياسي و اجتماعي آن نيست و همينطور شخص عهده دارش در اين زمان ، چراکه منزلي بي تدبير که نداريم و اجتماعي بدون رهبري که راه نيفتاده ، حالا مي خواهد اسمش را ولي فقيه بگذاريم يا مثلا رييس جمهور يا مثلا شاه ويا هيئتي مثلا در شکل اين چيه پارلمان و از همينها که در جوامع همين نقش را دارند .

يعني ولايت سياسي و اجتماعي چيزي نيست که در جامعه اي بشود انکار کرد و جامعه اي هم داشت ، همينطور يکي هم که اين ولايت را عهده دارنباشد هم در جايي يافت نمي شود ، خب در اين جا هم از لحاظ سياسي و اجتماعي امريست ضروري و لا يمکن الافرار منه ، اينکه مثلا زمين خالي لز حجت نمي ماند يک معنايش همين است که جايي بدون اين ولايت و ولي آن يا فت نمي شود .

مسئله اين است که بجاي چنين نتيجه گيري مي خواهيم با نقل آنهم نقل آيات و روايات و آنهم با روشهاي خود اصل مسئله را به اثبات برسانيم و تازه ختم به اين هم نمي شود و مسئله اي اصلي بنده اينجاست که ديگري ملزم به پذيرش آنست والا مثلا در مقابل دين قرار گرفته !؟

در حاليکه مخاطب آيات و روايات هم عقل ماست که کارش همانست که نقل شد ، : " ... فَبَشِّرْ عِبَادِ ، الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ... " ، نه اينکه کارش اين باشد ، خير هست .

وبرايش هم فرقي نمي کند که قول قول مثلا حضرت امام باشد يا ديگري مثل مثلا همانهايي که ايشان نامبرده اند که نکوترش را بپذيرد .

ناگفته نماند که موضوع پذيرش است و نه بشکل صفريک يا ايجاب و سلب قديمش که قولي را بپذيرد و قولي را هم نپذيرد ، يعني در آيه آمده : " ... َيَتَّبِعُونَ ... " ، نه اينکه طبق مقدمات ايجابي و سلبي يا صفريک جديدش رقم ديگري هم داشته باشد که رقم سلبي يا صفر آن باشد که گويا اين ولايت دارد در شان سياسي و اجتماعي هم !؟

بنده که فکر مي کنم قانون اصلي و اساسي اين است و مسئله اينست که آيا تن به اين قانون دهيم ؟ خب بسم الله

سلام عليكم برادر عزيزم

فعلا با اجازه بروم مطلب را بخوانم

سلام قولا من رب الرحيم

عيد ولايت بر همه عاشقان و خوبان و همه سادات از جمله شما تهنيت باد.

عيدي فراموش مشود.

يا علي

سلام جناب اقاي مخبر

گفتگوهاي شما وان دوست گرامي را خواندم يک تشکر براي سخنان شما که بسيار روشنگرانه وبدور از تعصب جواب داده بوديد...ويک خسته نباشيد هم باز براي شما که در مقابل کم لطفي برخي نسبت به شخصيت والا واسماني امام راحل غيرت نشان ميدهيد

امام عزيز موهبتي بودند که حقيقتا هنوز درکشون نکرديم ونميدانيم که با از دست دادنشان چه گوهر نابي را از دست داده ايم

برادر گرامي "عيد بر شما وخانواده محترمتان مبارک باد