• وبلاگ : سراي انديشه
  • يادداشت : شاخ فتنه را بشكنيد
  • نظرات : 4 خصوصي ، 47 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + احمد 
    سلام و ايندفعه بدون(!)
    بنده يك آتش بس ميدهم نه بدليل اينكه پاسخي نداشته باشم بل به دليل اينكه دارم به همان راهي كشانده ميشوم كه از آن بيزارم و آن «نفي شخصيتي» مخالف فكري ام است. بسيار بيزارم از اينكه در مسير محاجه و استدلال به تجزيه و تحليل شخصيتي طرف مقابلم بپردازم و او را منافق و كذا و كذا بنامم. همان چيزي كه امروزه در جمهوري اسلامي بازارش بسيار داغ است. قصد بنده در درجه اولي پيدا كردن پاسخهاي فكري ام از زبان مخالفين فكري ام است.
    اما يك توصيه مشفقانه هم به شما دوست گرامي: بنده در اوايل واقعا احساس كردم كه شما فردي منطقي و بدون تعصب هستيد اما آنجايي كه ديدم به جاي پاسخ دادن به سوالات به دنبال مچ گيري و جدال سوء هستيد، عصباني شدم(متاسفانه) و همانطور كه فرموده ايد در امانت هم خيانت كردم.بنده از شما پوزش ميخواهم و به درگاه الهي استغفار ميجويم. اما اي شيخ ، اگر نيك بنگريد شما مرا به اين ورطه كشانديد.
    باري : توصيه مشفقانه بنده اين است كه اولا: سعي نماييد تمام اعتقاداتتان را مطرح فرماييد و به اين فكر نكنيد كه ممكن است مخالفان سوء استفاده نمايند. دوم: سعي كنيد به سوالات واقعا پاسخ قانع كننده دهيد و حتي به توهينها هم (همانطور كه سيره اجداد معصومينتان است). سوم: بنده لباس دين بر تن ندارم تا اگر حرفي برخلاف دين يا عقل زدم مخاطبينم آن را حمل بر دين نمايند اما شما لباس عالم دين بر تن داريد و در منظر مخاطبان از زبان دين سخن ميگوييد پس بسيار مراقب باشيد.

    پاسخ

    سلام . من با شما بر سر آتش نيستم تا آتش بس بدهم يا بپذيرم . بله ما با هم مخالفيم اما دشمن ! نه . دست شما هم كه بحمد الله در فرافكني باز است و بالاخره مقصر غايي همان خطاها هم من شدم . مانعي نيست . در همين چند خط آتش بس نامه تان هم لطف كرديد و از تخريب دريغ نفرموده ايد (ديدم به جاي پاسخ دادن به سوالات به دنبال مچ گيري و جدال سوء هستيد) ، اين هم مانعي ندارد . در خصوص عذر خواهي تان ،‏بنده به سهم خودم پذيرفتم و از شما ممنونم . اما توصيه ها . اولا كه ممنونم كه مرا نصيحت مي كنيد و اميدوارم كه اهل نصيحت باشم . ثانيا دقت در آنچه بايد بگويم را از مكتب اهل بيت (ع) آموخته ام و عمل به تكليف در گفتن يا نگفتن را نيز . ديگر اين كه تا جائي كه بتوانم تلاشم اين است كه جواب كافي بدهم حالا اگر مخاطب نخواست قانع بشود تقصير از من نيست . هر چند هرگز ادعا نمي كنم كه در اين تلاش هميشه موفق بوده ام . اما مطلب سومتان بسيار به جاست و به ديده منت دارم از اين كه يادآوري كرده ايد .