• وبلاگ : سراي انديشه
  • يادداشت : تا شايد وقتي ديگر ...
  • نظرات : 4 خصوصي ، 31 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ايراني 
    سروده اي از فردوسي بزرگ
    ----------------------------------------------------------
    در اين خاک زرخيز ايران زمين - نبودند جز مردمي پاک دين
    همه دينشان مردي و داد بود - وز آن کشور آزاد و آباد بود
    چو مهر و وفا بود خود کيششان - گنه بود آزار کس پيششان
    همه بنده ناب يزدان پاک - همه دل پر از مهر اين آب و خاک
    پدر در پدر آريايي نژاد - ز پشت فريدون نيکو نهاد
    بزرگي به مردي و فرهنگ بود - گدايي در اين بوم و بر ننگ بود
    کجا رفت آن دانش و هوش ما - که شد مهر ميهن فراموش ما
    که انداخت آتش در اين بوستان - کز آن سوخت جان و دل دوستان
    چه کرديم کين گونه گشتيم خوار؟ - خرد را فکنديم اين سان زکار
    نبود اين چنين کشور و دين ما - کجا رفت آيين ديرين ما؟
    به يزدان که اين کشور آباد بود - همه جاي مردان آزاد بود
    در اين کشور آزادگي ارز داشت - کشاورز خود خانه و مرز داشت
    گرانمايه بود آنکه بودي دبير - گرامي بد آنکس که بودي دلير
    نه دشمن دراين بوم و بر لانه داشت - نه بيگانه جايي در اين خانه داشت
    از آنروز دشمن بما چيره گشت - که ما را روان و خرد تيره گشت
    از آنروز اين خانه ويرانه شد - که نان آورش مرد بيگانه شد
    چو ناکس به ده کدخدايي کند - کشاورز بايد گدايي کند
    به يزدان که گر ما خرد داشتيم - کجا اين سر انجام بد داشتيم
    بسوزد در آتش گرت جان و تن - به از زندگي کردن و زيستن
    اگر مايه زندگي بندگي است - دو صد بار مردن به از زندگي است
    بيا تا بکوشيم و جنگ آوريم - برون سر از اين بار ننگ آوريم