• وبلاگ : سراي انديشه
  • يادداشت : فاطمه اسوه ، فاطمه اسطوره ( قسمت دوم )
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    دوست بسيار عزيزم ( قلبي خواهان عشق )

    گر چه در نظر داشتم در پست مستقلي در خصوص آيات مذکور بحث و تحقيق کنم اما قدر و ارزش والاي شما دوست خوبم مرا بر آن داشت تا هر چند مختصر در خصوص آيات مورد بحث مان نکاتي را به عرض برسانم .

    همانطور که فرموديد و ما هم بر اين باوريم مراد از ( شيء ) با توجه به سياق آيات سوره حجر عبارتست از هر آنچه روئيدني است و از زمين مي رويد و معيشت آدميان را تامين مي کند اما بر نگاه تيز بين شما پنهان نيست که اختصاص اين فراز از آيه که مي فرمايد ( هيچ چيز نيست ، ان من شيء ) با آن عموميت معناي واژه شيء بر روزي تنها مستلزم تخصيص اکثر خواهد بود که چنين چيزي نزد عقلاي اهل سخن زشت و قبيح است و قرار گرفتن اين فراز از آيه در ميان آيات بيان منشاء رزق و روزي دليل بر اختصاص اين مفهوم عام به يک مورد خاص نيست همانطور که اهل علم مي گويند مورد مخصص نمي شود.

    پس اگر معيشت انسانها و ما بقي جانداران که فرع بر وجود آنان است خزائنش نزد خداوند والاست به طريق اولي خزائن خود آن موجودات بلکه هر چه شيء ناميده شود بايد نزد خداي سبحان باشد چراکه اصل همواره اشرف از فرع است و موجوديت فرع مرهون موجوديت اصل است .

    بنا بر اين دلالت واژه شيء در آيه بر وجود خزانه رزق و روزي موجودات در نزد خداي سبحان را نبايد بيان انحصاري مفهموم شيء و به تبع حمل آيه بر آن دانست بلکه بايد آن را بيان مصداقي از مصاديق اشيائي دانست که خزائنش در نزد خداي تعالي است .

    فعلا اين مقدار را از حقير بپذيريد . انشاء الله در باره آيه شريف ( انا لله و انا اليه راجعون) هم در فرصتي ديگري نکاتي را به عرض شريفتان خواهم رساند.

    هميشه پيروز و سرافراز باشيد.