به نام خدا
سلام
به نظر من يه مثال نزديكتر ميتونه شهداي دفاع مقدس باشه.ادم هايي كه بين ما زندگي مي كردند،مثل ما مي خوردن،مي خوابيدن،راه مي رفتن،ميخنديدن،گريه مي كردن و....وبه مقام والاي شهادت رسيدند.اما امروز همين ادم ها رو اينقدر براي ما اسموني و غير عادي جلوه ميدن كه فكر مي كنيم شهدا اصلا رو زمين نبودن،از همون اول اسموني بودن،اصلا اونا مال يه دنياي ديگه بودن.براي همين رسيدن به اونا،رسيدن به مقام شهيد و شهادت رو اينقدر از خودمون دور ميبينيم كه گاهي فكر مي كنيم محال و غير ممكنه.
يادمون نره كه شهدا از خو دمون بودنداما اينكه چه كردند تا به اين مقام رسيدند (شهيد نظر مي كند به وجه الله)مهمه و جاي تفكر و تامل داره.
يا علي
الان ائمه معصوم مانند خانوم فاطمه(س) در زندگي هاي ما كمتر جاري هستند يا فقط از آنها نامي گفته ميشود اونهم درمراسم ولادت يا وفات كه مثلاً فاطمه اين گونه بود كه اين بحث فاطمه فقط به همان شب ختم ميشود وهيچ گاهيه الگوي عملي نميشود وكسي نيست كه بگه اين فاطمه (س) كه مي گيد يعني چي
البته از شما كمال تشكر دارم كه اين لطف رو كرديد ودراين باره نوشتيد
مي شه لطف كنيد شعر پايين عكستون رو تفسير كنيد
با اينكه خيلي از ابعاد زندگي معصومين براي ما روشن نيست كاملا موافقم!
من به شخص خيلي دوست دارم كتابي راجع به همسر داري حضرت زهرا بخونم يا كتابي درباره ده سال زندگي امام حسين در مدينه و شيوه زندگي شون اما متاسفانه كتابي جامع و كامل در اين زمينه ها تا الان پيدا نكردم! شايدم باشه من نديدم!!!
آخه ميدوني چيه : من خودم وقتي به معصوم بودن ائمه فكر ميكنم احساس ميكنم معصوميت كاري خارج از توان انسان عادي است و در نتيجه زياد نمي تونم روابط عادي و ساده پيرامون خودم رو واسه ائمه تصور كنم .
از خدا ميخوام كمكم كنه ائمه رو بشناسم
سلام برادر فاضلم
همون دغدغه اي كه مدتها فكرم رو مشغول كرده بود بيان كردي
هر سه پستت رو خوندم و لذت بردم
دو نوشته اخيرم در همين زمينه است ولي خودموني تر
به نظرتون شديدا نيازمندم
معرفي منابع در اين زمينه خيلي كمكم مي كنه
منتظرتم
سلام بر دوست خوبمان
آري من تشبه بقوم فهو منهم: هركه خود را به مردمي مشابه كند، از آنان است. چنان كه درباره سلمان آورده اند: سلمان منا اهل البيت: سلمان از ما اهل بيت است.
با آنچه آوردم، مي خواهم عرض بكنم، نظر به اين كه اغلب بازديدكنندگان وبلاگ ها افراد عادي هستند، شايد بهتر باشد در هر پستي كه مرقوم مي فرماييد، حديث و داستان و شعري بياوريد كه جنبه ذهني صرف پيدا نكند و بر جاذبه آن بيافزايد.
از فضوليم پوزش مي خواهم.
موفق باشيد.
كاش مي دانستم چيست
انچه از چشم تو تا عمق وجودم جاريست
البته براي ما برعكس چشم من تا عمق وجودت جاريست
خداحافظ