• وبلاگ : سراي انديشه
  • يادداشت : فاطمه اسوه ، فاطمه اسطوره ( قسمت آخر )
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سما 

    به نام خدا

    سلام

    به نظر من يه مثال نزديكتر ميتونه شهداي دفاع مقدس باشه.ادم هايي كه بين ما زندگي مي كردند،مثل ما مي خوردن،مي خوابيدن،راه مي رفتن،ميخنديدن،گريه مي كردن و....وبه مقام والاي شهادت رسيدند.اما امروز همين ادم ها رو اينقدر براي ما اسموني و غير عادي جلوه ميدن كه فكر مي كنيم شهدا اصلا رو زمين نبودن،از همون اول اسموني بودن،اصلا اونا مال يه دنياي ديگه بودن.براي همين رسيدن به اونا،رسيدن به مقام شهيد و شهادت رو اينقدر از خودمون دور ميبينيم كه گاهي فكر مي كنيم محال و غير ممكنه.

    يادمون نره كه شهدا از خو دمون بودنداما اينكه چه كردند تا به اين مقام رسيدند (شهيد نظر مي كند به وجه الله)مهمه و جاي تفكر و تامل داره.

    يا علي

    پاسخ

    با سلام و تشکر . همانطور که اشاره کرديد تقدس ساري بيش از حد موجب ناکار آمدي جنبه هاي سازنده الگوها و اسوه ها مي گردند. وقتي با شهدا که آنها را مي شناسيم و با آنان زندگي کرده ايم و از جهت زماني فاصله چنداني با ما ندارند چنين مي شود و چنان نتيجه اي به بار مي آورد آيا نبايد در خصوص اسوه هاي والايي چون اهل بيت (ع) با دقت و توجه عميق تري مطالعه کرد و جهات مختلف آموزه هاي آنان را از غلو ها و افراطي گري هايي که به آن افزوده اند پيراست و آنگاه به آنان اقتدا کرد ؟