تشكر فراوان دارم لطف شما را گرانقدر

سلام دوست عزيزم

از اين كه در مورد وب نوشته ام اظهار نظر كرديد خوشحالم و مقدمتان را گرامي ميدارم .

من هم بر اين باورم كه شما عناد نداريد . اصلا چه معني دارد تا يكي انتقاد كنه زود انگ عناد و دشمني و ... به او بزنيم .

اتفاقا تا حدي با فرمايشات شما موافقم . گر چه در ميان طلاب معزز دوستاني كه به عمق جريان مهدويت مي پردازند كم نيستند اما متأسفانه برخي هم در اين امور به سطوح عاميانه و سطحي جريان مهدويت بيشتر علاقه دارند تا سطوح عالمانه و عميق آن در حالي كه بخش سازنده مهدويت در سطوح اوليه اش كم رنگ تر و در سطوح عميق آن به مراتب پر رنگ تر و عميق تر است .

به قول مرحوم شهيد آيت الله مطهري ( ره ) عوام زدگي آفت طلبه گي است و برخي از دوستان طلبه هم متأسفانه به اين آفت مبتلا هستند .طرفداري از انديشه ها و عمل كرده هاي عوامانه كه ظاهراً خيلي هم مقدس شده اند در ميان برخي از دوستان طلبه ديده مي شود كه البته هم طبيعيه و هم جاي بسي ناراحتي .

پيروز و سر بلند باشيد .

دوست عزيزم سلام

انتخاب متن متينتان را به شما تبريك مي گويم

هميشه در پناه خداوند متعالي سرزنده و پاينده باشيد .

دوست عزيز سلام

بابت اين تأخير طولاني شرمنده ام

گر چه يادم نيست نامه شما در باره چي بود ! اما اگر لطف كنيد و دوباره به آدرس پست الكترونيكي كه ضميمه وبلاگ معرفي كرده ام بفرستيد و بعد به همين وسيله مرا در جريان بگذاريد به اميد خداوند تلاش خواهم كرد تا به سرعت جوابتون رو بدم و از خجالت شما در بيام .

منو ببخشيد و حلالم كنيد .

سلام خواهر بزرگوارم

خيلي خوش آمديد.

من هم نگفتم كه خداي نكرده نظر دوستان ديگر غلطه اما به باور من دوستان به لايه هاي سطحي تر قضيه اشاره كرده بودند . آنچه من خدمتتون عرض كردم ريشه ماجراست كه تمام نكات ديگري كه دوستان گفته اند از همون مشكل كه عرض شد ريشه ميگيره .

نظر شما و ساير دوستان براي من كاملا محترمه . به فرموده شما هم عمل كردم و همه نظرات را خوندم .

برخي از دوستان نوشتن ( مرض قلبي ) برخي نوشتن ( نقصان دروني ) و برخي ديگر ( بي ايماني ) و همه هم درسته .

كسي كه خودش را نشناسه ، خداي خودش رو نخواهد شناخت پس يا ايمان نخواهد داشت يا ايمانش ضعيف خواهد بود.

و مرض قلب و نقصان دروني هم ناشي از اينه كه انسان براي خودش كرامت و ارزش ذاتي قائل نباشه اون وقته كه هم قلبش بيمار ميشه و هم كمبود شخصيت پيدا مي كنه .

به هر صورت خوشحالم كه دوباره شما رو در وبلاگم زيارت مي كنم .

لطفتون مستدام .

سلام دوست عزيزم

اگر متهم به بي وفايي نشوم خيلي دارم ذهنم رو كندو كاو مي كنم تا بتونم شما رو شفاف به خاطر بيارم .

تصويري از حضرتتان به ذهنم هست اما نه آنقدر شفاف ، چرا ... اجازه بده .... داره شفاف ميشه .بله ... يادم مياد كه از دانشكده تا ميدان هفتم تير را گاه با هم پياده مي رفتيم ، توي حياط دانشكده با هم گفتگوهاي طولاني داشتيم و حضور سبزتان را در دفتر نهاد دانشكده به خاطر مياورم .

مقدمت را گرامي ميدارم و لطفت را بابت به خاطر سپردنم سپاس مي گويم .

سعيد عزيزم كاش اين لطف و مرحمت را با ارائه نظرت در خصوص نوشته ام كامل مي كردي .تا آنجا كه يادم هست خيلي خوش فكر و با هوش بودي .

اميد وارم اين سرآغاز يك ارتباط مجدد و مستمر باشد .

در پناه خداوند عالم سربلند و پيروز باشي

با سلام به خواهر بزگوار و مكرمم

من كجا و راهنمايي؟! راهنمائي شأن اولياء خداست و آنچه من و امثال من خدمت شما عرض مي كنيم تكرار آموزه هاي بلند قرآن و عترته .

فقط پيشنهادي دوستانه بود كه اميد وارم به كارهمه ما بيايد ( كه صد البته مي آيد ) .

به هر صورت از تشريف فرمايي شما ممنونم و قدوم پر ارجتان را گرامي ميدارم .

در پناه مهر خداي سبحان پاينده و بالنده باشيد .

با جواب سلامي دوباره

باز هم خوش آمديد . همانطور كه توجه فرموده ايد پرسيدن از اموري كه هيچ بهره و خاصيتي ندارند ، نه راه معرفتي مي گشايند و نه گره اي از عقايد نجات بخش و حيات آفرين مي گشايند ، جز فضول كلام و گفتار بيهوده نيستند .

چنين سؤالاتي ( مانند آنچه در متن نوشته از آن ياد كردم ) اموري است كه دانستن يا ندانستنش مساوي است . مسائلي مانند ازدواج كردن يا نكردن حضرت و‏ تشخيص مكان آن حضرت در عصر غيب و مانند اينها مسائلي است كه نه از ناحيه قرآن و عترت دستوري در فهم آنها رسيده است و نه راه زندگي حيات بخش و خلاصي از مرگ جاهلي را هموار مي كند .

حتما پست بعدي را بخوانيد ،‏فكر مي كنم بي فايده نباشد .

قدوم گرانقدرتان را گرامي ميدارم و برايتان از درگاه الهي عزت روز افزون و سعادت ابدي خواستارم .

با سلام

بر اساس برخي روايات با شهادت آخرين حجت الهي بساط اين عالم به هم پيچيده شده و قيامت كبري رخ مي نمايد . در برخي روايات اشاره شده است كه چهل روز ميان شهادت آن حضرت و قيامت فاصله مي شود و در برخي روايات ظهور قيامت را همزمان با شهادت ان حضرت دانسته اند .

قدر متيقن آن است كه اگر حجت خدا و انسان كاملي وجود نداشته باشد فيض الهي از عالم ماده منقطع شده و نظام ان به هم خواهد ريخت .

به همين دليل است كه در وصف حجت معصوم الهي و انسان كامل عصر ( ع) مي خوانيم ( بيمنه رزق الوراء )

در پناه خداي سبحان سربلند و پيروز باشيد .

با سلام

خواهرم ، زياد پرسيدن از اموري که ثمر بخش و معرفت آفرينند هنگامي که با عقلي انديشمند ضميمه گردد نه تنها مانعي ندارد بلکه به فرمايش امير المومنين علي ( ع) از ويژگي هاي آن حضرت است ( علي (ع) قال : كان لي لسان سئول و قلب عقول )علي ( ع) فرمود: من زباني سوال خيز و عقلي جستجوگر دارم .

از سوي ديگر به ما دستور داده اند از فضول كلام و حرفهاي بي خاصيت اجتناب كنيم . برآيند اين روايات نشان مي دهند در امر دين بايد لساني سوال خيز داشت تا معرفت عميق تري آموخت اما بايد از سوالات بي فايده اي كه نه حقي را ثابت مي كند نه پاسخش دردي از انسان دوا مي كند پرهيز كرد ، چرا كه دل مشغولي به چنين سوالاتي رهزن عقل و سعادت بشرند نه راهنماي دين و معرفت .

هميشه در پناه خداوند متعال با لساني سئول و عقلي عقول رهرو راه نوراني قرآن و عترت باشيد .