• وبلاگ : سراي انديشه
  • يادداشت : امامي براي هميشه
  • نظرات : 1 خصوصي ، 7 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    به نام خدا

    سلام عليكم

    بر روي موضوعات مهمي دست گذاشتيد. به خصوص مهجور و مفقود شدن تضارب آراء در حوزه. ياد سخن شهيد مطهري افتادم كه آرزو مي‏كرد، شرايطي باشد كه در حوزه هاي ما حتي يك كمونيست كرسي درس داشته باشد و فضلاي ما از نزديك با ديدگاه‏هاي او آشنا شوند تا به گونه شايسته‏اي بتوانند به نقد آراي او بپردازند. امروزه به گونه‏اي است كه اگر كسي حتي از ميان حوزوي ها انديشه مخالفي را بيان كند، مورد هجمه قرار مي‏گيرد. يكي از دوستان به تازگي نامه‏اي را تنظيم كرده بود و امضاء گردآوري مي‏كرد. گفتم:‏موضوع چيست؟ پاسخ داد: يكي از مسئولان بالاي حوزه دستور داده‏اند كه كتاب‏هاي آيت الله معرفت در حوزه تدريس نشود. ما مي‏خواهيم: ايشان از اين نظرشان برگردند.

    ما در زمان امام صادق(ع) مشاهده مي‏كنيم: چنان ايشان با اهل سنت باز برخورد مي‏كردند كه آنان مشتاق شنيدن احاديث نبوي از ايشان شده بودند و همين سني‏ها كتاب‏هاي فراواني را از احاديث ايشان نوشته‏اند و اكنون در اختيار شيعه است. ما بسياري از سنياني را داريم كه روايات امام صادق(ع) را براي ما روايت كرده‏اند. يكي از انواع احاديث معتبر ما «حديث موثق» است؛ يعني حديثي كه در طريق آن راوي سني باشد.

    آيا امام صادق(ع) با طعن و لعن علني ابوبكر و عمر و عثمان و عايشه توانسته بود، سنيان را به سوي خود جلب كند؟ متأسفانه اكنون وجه مميزه شيعه بودن ما اين شده است كه به طور علني زيارت عاشورا بخوانيم و به خلفاء لعن بفرستيم. آقا ما كجا و امام صادق(ع) كجا؟

    ببخشيد. روده‏درازي كردم.

    هم‌جنسي عشق الهي با عشق غيرالهي

    پاسخ

    با سلام و درود خدمت برادر بزرگوارم

    مسئله تضارب آراء قبل از هر چيز نياز به توانمندي علمي طرفين مناظره دارد . بسا آنان كه از مناظرات علمي وحشت دارند از بي مايه گي خود در هراس اند پس به جاي آنكه انديشه را با انديشه پاسخ گويند حذف انديشه ديگران را طريق اثبات كلام خويش مي شمارند . آنان كه چون شهيد بزرگوار علامه آيت الله مطهري (قدس سره ) و شهيد مظلوم آيت الله دكتر بهشتي (قدس سره ) و ... انديشه مخالف را استقبال مي كردند و مي كنند و جانانه و عالمانه به مصاف آن مي رفتند و مي روند، هم خويش به قدر ميسور از سر چشمه علوم و معارف الهي نوشيده اند و هم به استواري آنچه آموخته اند ايمان دارند و به آداب آن متأدب بودند و هستند. گر چه امروزه بسياري از فرط بي مايه گي خوشترند كه به جاي مناظره تن به مباهله بدهند و برخي هم جدل را با مناظره اشتباه مي گيرند .آنچه آموزه دانشگاه عترت است اين است : مناظره آري مجادله خير الا ( بالتي هي احسن).

    در موضوع اهل سنت نيز همين بس كه تمام امامان چهارگانه اهل قياس ( چرا كه قياس از سنت رسول نيست ) اگر بهره اي از حقيقت دارند مستقيم يا غير مستقيم از محضر امام صادق (ع) كسب كرده اند . جناب نعمان ابو حنيفه امام مذهب حنفي كه قديمي ترين ائمه مذاهب اربعه است و مستقيما دو سال در محضر آن امام همام (ع) زانوي كسب علم به زمين زده است با اختيار و انصاف اعتراف مي كند كه ( لولا السنتان لهلك النعمان ) اگر دوسال كسب فضيلت از محضر امام صادق (ع) نبود قعطا به هلاكت افتاده بود.( گر چه او نيز شاگردي شد كه به امر استاد نرفت ).

    بخشي از سخنان جنابتان در خصوص جمع آوري روايات آن حضرت توسط برادران اهل سنت ( با وصفي كه فرموديد ) براي آنان كه شما را نمي شناسند ممكن است مايه اين توهم شود كه شما مي گوئيد شيعيان موجوديت برخي احاديث امام صادق (ع) را مرهون آنان و كوششهاي آنان اند . من فكر مي كنم اگر شما فرموده ايد : همين سني‏ها كتاب‏هاي فراواني را از احاديث ايشان نوشته‏اند و اكنون در اختيار شيعه است. منظورتان اين نيست كه كتابهاي مستقلي از اهل سنت در خصوص احاديث امام صادق (ع) به دست شيعه رسيده كه خودش فاقد آن بوده بلكه مي خواهيد بفرمائيد سيره امام (ع) آنچنان بوده كه حتي اهل سنت نيز به نقل احاديث ايشان مي پرداخته اند و آن روايات منقول از برادران اهل سنت در كتب روايي شيعيان هم موجود است كه البته در اين صورت كلام حقّي است . جاي تعجب است كه صاحب بزرگترين منبع روايي برادران اهل سنت يعني (صحيح بخاري) حتي از نقل يك حديث از آن حضرت اجنتاب مي كند اما مسلم و ترمذي كه از درجه علمي كمتري نسبت به او برخوردارند برخي احاديث را از آن حضرت نقل مي كنند و متقي هندي در كنز العمال نيز بر همين روش آنهاست.

    به هر صورت آنچه مسلم است منش و مشي اجتماعي امام صادق (ع) از خورشيد واضح تر است و بر همين اساس روشن است كه وظيفه امروزين ما با عالم تشيع به طور خاص و دنياي اسلام به شكل كلي چيست .قطعاً امروزه سبّ و لعن دردي از دنياي اسلام دوا نمي كند . متاسفانه برخي از دوستان ما آنقدر كوتاه نگرند كه دنياي اسلام را منحصر در خودشان ( و نه حتي در شيعياني كه چون آنان نمي انديشند ) مي خواهند .از وسعت صدر امام صادق(ع) سخن مي گويند و به شاگردي اهل سنت نزد آن حضرت مي بالند اما به اين نمي انديشند كه اگر آن حضرت هم مي خواست مانند آنان دنياي اسلام را در اصحاب خويش منحصر كند و ديگران را از خويش براند و با آنان چون بيگانگان رفتار كند ديگر امروز نه چيزي از اسلام مانده بود نه از محبت فراگير عترت طاهره و نه دستمايه اي براي باليدن همين حضرات . گر چه گرايشاتي بدتر ، تعصب آميزتر ، خصمانه تر و كوتاه بينانه تر از آنچه در تنگ نظري اين دوستان عرض شد در برخي گروه هاي برادران اهل سنت هم ديده ميشود .

    برادرم مي دانم و مي داني كه درد وحدت عاقلانه و غير منفعلانه دنياي اسلام درد مشترك ماست و از اين درد مشترك هر چه بگوئيم رواست . نمي خواهم بيش از اين چشمان شريفتان با خواندن اين سطور فرسوده سازم . اميدوارم دنياي اسلام ، خاصه دانشمندان شيعه با الگو گيري تام از منش و روش آن حضرت هم خويش و هم عالم بشر را از فيض نور قرآن و عترت بيش از پيش بهره مند سازند .

    والايي انديشه تان ، سلامت وجودتان و عاشقي روز افزون قلبتان دعاي اين برادر كوچكتر است .

    يا حق