• وبلاگ : سراي انديشه
  • يادداشت : راز حكايت آينه
  • نظرات : 5 خصوصي ، 27 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    به نام خدا

    سلام عليكم

    دو نكته حاشيه‏اي:

    1. عبارت « نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريد» به معناي آگاه بودن خدا از راز سينه‏ها نيست؛ بلكه به معناي جان آدمي در يد قدرت الهي بودن است. «حَبْلِ الْوَريد» رگ حيات آدمي است و رگ حيات يا شاهرگ آدمي در نواحي مختلف نامي متفاوت دارد. از جمله در ناحيه قلب « الوتين» نام دارد؛ چنان كه در آيه شريفه آمده است: «ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتينَ (سوره حاقه/46)».

    2. آيه به معناي چيزي است كه قابل درك آدمي است و لذا از محسوسات است؛ نظير آسمان و زمين و كوه و مانند آنها. خداوند مردم را براي درك حقايق غيبي مثل قدرت خودش يا حيات پس از مرگ انسان‏ها را به آنها ارجاع داده است. براين اساس هرچه در قرآن آيه خوانده شده است، به اين معناست كه مردم عصر نزول آن را مي‏شناختند و مي‏فهميدند. آيه به معناي مقدمه استدلال است كه تا روشن نباشد، استدلال عبث است و نتيجه‏اي حاصل نمي‏شود. اين نكته نتايج بسيار چشم‏گيري خواهد داشت كه مراجعه به موارد استعمال آن در قرآن و ملاحظه آنها شاهد آن خواهد بود.

    پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحيم

    دوست بزرگوارم سلام

    مثل هميشه مقدمتان روشني چشم است . خوش آمديد .

    كاش به وضوح مي فرموديد كه منظور شزيفتان بيان دو نكته تكميلي بود يا انتقادي ، بلكه حقير بيشتر بهره مي برد .

    در خصوص آيه 16 سوره مباركه ق اتفاقا به همين دليل است كه عرض كردم آن كه در اين آيه به نگاه آفاقي نظر كند خداوند تعالي را دور تر از آنچه هست مي بيند چرا كه جان انساني از بدن او به حقيقتش نزديكتر است بلكه همان حقيقت اوست و همين حقيقت است كه صورت مرآتيه است و تام هويتش نمود جمال ميل حق سبحانه و تعالي است .

    و در خصوص آيه و آينه و مردم عصر نزول ، فهم عميق تر از مفاهيم قرآني ناقض فهم عادي و عرفي آن نيست زيرا اعماق مفاهيم قرآني در طول سطوح آن است نه در عرض آن مگر اين كه فهم عميق آيه با ظاهر آن در تناقض و تعارض باشد كه آنگاه يا فهم ما خطاست يا آنچه معناي ظاهري تلقي گرديده باطل بوده است . اما ابنكه اگر چيزي قابل درك انسان باشد مانند آسمان و زمين و كوه محسوس است نكته اي نگفتني است . محسوس يعني آنچه به به حواس خمس ادراك شود در حالي كه ادراك في نفسه معقول است . پس اگر چيزي براي مردم آن عصر هم قابل درك بوده لزوما به معني محسوس بودن آن همانند كوه و زمين نيست مگر اين كه منظور حضرتتان از محسوس معلوم باشد كه در آنصورت ما و شما يك سخن داريم .

    ( آيه به معناي مقدمه استدلال است كه تا روشن نباشد، استدلال عبث است و نتيجه‏اي حاصل نمي‏شود) گر چه فرمايشتان صحيح است اما اگر مي فرموديد به منزله مقدمه استدلال است صحيح تر بود ، چرا كه آيه را لفظاً به نشانه و علامت تفسير كرده اند ( آيات‏ بينات أي علامات واضحات) مجمع البحرين به همين دليل من فكر مي كنم مقصود شما هم عين منطوقتان نبوده است چون چنين خطايي از امثال حضرتتان سرنزدني است .

    به هر حال گفتگو با شما هميشه برايم لذت بخش است و از اينكه دوستي چون شما دارم خداي بزرگ را سپاس مي گويم .

    هميشه در ظّل عنايات ربّاني حق تعالي عاشق بمانيد .

    التماس دعا

    يا حق