• وبلاگ : سراي انديشه
  • يادداشت : راز حكايت آينه
  • نظرات : 5 خصوصي ، 27 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    به نام خدا

    سلام عليكم

    سرور و دلبندم! يادداشت من تنها عرض ارادت است و بس. يادداشت اين‏جانب به عنوان ايرادي به نوشتار وزين شما نبود.

    نكته اولي تفاوت ديدگاه من با نظر مشهور در تفسير آيه « نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريد» است. تصور مي‏كنم، تفسير درست آيه همان است كه عرض شد. ما از رگ گردن به آدمي نزديك‏تريم؛ يعني جان آدمي در قبضه قدرت ماست؛ نه اين كه ما به اسرار سينه آدمي آگاهيم. به شاهدي از شواهد نظرم اشاره كردم و شواهد فراوان ديگري نيز وجود دارد كه در اين مجال نمي‏گنحد.

    نكته دوم هم طرداً للباب عرض شد. عبارت « آيه به معناي مقدمه استدلال است» همان‏طور كه حضرت عالي تفطن پيدا كرديد، سهو القلم بوده است. عبارت صحيح عبارت از اين است كه آيه به منزله مقدمه استدلال است.

    من هم همان نظر شما را دارم كه فهم‏هاي عميق‏تر از قرآن بايد در طول معناي عرفي و عصر نزولي باشد؛ نه در عرض آن. منظورم از در طول بودن معنا هم ملازمه منطقي داشتن با معناي عرفي و ظاهري است و نه معناي ديگر.

    من عرض نكردم كه درك مردم عصر نزول محصور به محسوسات است و محسوسات با مدركات مترادف است. تنها عرض كردم:‏ موارد استعمال «آيه» در قرآن نشان مي‏دهد كه آنها ناظر به حقايق حسي است؛ مثل آسمان و زمين و نظاير آنها.

    در پايان عرض كنم:‏ بي‏ترديد در هر سري نظري است و به طور طبيعي من و شما با هم تفاوت نظرهايي ممكن است، داشته باشيم؛ اما من بي‏واهمه نظر خودم را براي حضرت عالي بيان مي‏كنم، به اين منظور كه تضارت آرائي صورت بگيرد و از رهگذر آن توليد دانشي بشود و استفاده كنم و در اينجا ترس اين را ندارم كه به تيغ كفر و زندقه و بدعت‏گذاري و كودني و هر اهانت و فحش ديگري گردن زده شوم. من در اينجا احساس آرامش مي‏كنم. اما در معدودي از وبلاگ‏ها تنم مي‏لرزد كه يادداشتي داشته باشم. به برخي اگر سلام هم بكنم، به من فحش مي‏دهند. بدعت‏گذار و منحرف و ... مي‏خوانند. اين در حالي است كه تصور من اين است كه خدا افراد بشر را به ميزان درك و فهمش تكليف و مجازات مي‏كند و به فرض هم كه اگر من اشتباه بفهمم، خدا به خاطر آن مرا را به جهنم نمي‏فرستد. آنچه مهم است، اين است كه من نبايد لجباز باشم و اگر چيزي را حق يافتم، بايد قبول كنم؛ اما اگر من فهمم از آيات و روايات متفاوت بود و تفاوت فهمم نيز اجتهادي و متكي بر استدلال هاي علمي بود و فهم ديگران را مبتني بر ادله ضعيف و مرود يافتم، توجيهي ندارد كه خودم را گناهكار بشمارم.

    دلبند شما

    پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحيم

    برادر عزيزم سلام

    رواق منظر چشم من آشيانه توست * كرم نما و فرود آ كه خانه خانه توست

    مقدمتان را هميشه گرامي ميدارم .

    شما اگر انتقاد هم كنيد روي سر ماست . وقتي زبان نقد زبان علمي و اخلاقي باشد و از نيش و كنايه و تهمت به دور ، همه شهد و شكر است كه از خامه منتقد مي بارد . همانطور كه فرموديد ممكن است ما در مواردي باهم اختلاف انديشه داشته باشيم اما حاشا كه قلبمان جز به قبله واحدي نماز كند .

    نمي دانم چه بگويم برادرم ، متهتكين و آنان كه تهي از اخلاق ديني ، هر كسي را به جرم تفاوت انديشه اش با آنچه به آن اعتقاد دارند ، به هر تهمت و ناروايي متهم مي كنند ، تعصب و جهل و تنگ نظري را به نام دين فرياد مي كنند و نعل وارونه مي كويند.

    برادر عزيزم در اين سرا مي كوشم تا سعه صدر و اخلاق ديني و محبت و احترام به بندگان خداوند را تمرين كنم كه ( الخلق عيال الله ) و در اين مسير به دعاي خيرتان احتياج مبرم دارم .

    در پناه مهربان عالم سربلند باشيد .

    يا حق