سلام
خيلي مفيده وبلاگتون.
واسه همين لينكش كردم. يا علي
بسم الله الرحمن الرحيم
دوست گرامي ام سلام
مقدمتان را گرامي ميدارم و از اظهار محبتتون سپاسگذارم .
من هم متقابلا انجام وظيفه كردم .
در پناه مهربان عالم سربلند باشيد .
يا حق
به نام خدا
سلام عليكم
سرور و دلبندم! يادداشت من تنها عرض ارادت است و بس. يادداشت اينجانب به عنوان ايرادي به نوشتار وزين شما نبود.
نكته اولي تفاوت ديدگاه من با نظر مشهور در تفسير آيه « نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريد» است. تصور ميكنم، تفسير درست آيه همان است كه عرض شد. ما از رگ گردن به آدمي نزديكتريم؛ يعني جان آدمي در قبضه قدرت ماست؛ نه اين كه ما به اسرار سينه آدمي آگاهيم. به شاهدي از شواهد نظرم اشاره كردم و شواهد فراوان ديگري نيز وجود دارد كه در اين مجال نميگنحد.
نكته دوم هم طرداً للباب عرض شد. عبارت « آيه به معناي مقدمه استدلال است» همانطور كه حضرت عالي تفطن پيدا كرديد، سهو القلم بوده است. عبارت صحيح عبارت از اين است كه آيه به منزله مقدمه استدلال است.
من هم همان نظر شما را دارم كه فهمهاي عميقتر از قرآن بايد در طول معناي عرفي و عصر نزولي باشد؛ نه در عرض آن. منظورم از در طول بودن معنا هم ملازمه منطقي داشتن با معناي عرفي و ظاهري است و نه معناي ديگر.
من عرض نكردم كه درك مردم عصر نزول محصور به محسوسات است و محسوسات با مدركات مترادف است. تنها عرض كردم: موارد استعمال «آيه» در قرآن نشان ميدهد كه آنها ناظر به حقايق حسي است؛ مثل آسمان و زمين و نظاير آنها.
در پايان عرض كنم: بيترديد در هر سري نظري است و به طور طبيعي من و شما با هم تفاوت نظرهايي ممكن است، داشته باشيم؛ اما من بيواهمه نظر خودم را براي حضرت عالي بيان ميكنم، به اين منظور كه تضارت آرائي صورت بگيرد و از رهگذر آن توليد دانشي بشود و استفاده كنم و در اينجا ترس اين را ندارم كه به تيغ كفر و زندقه و بدعتگذاري و كودني و هر اهانت و فحش ديگري گردن زده شوم. من در اينجا احساس آرامش ميكنم. اما در معدودي از وبلاگها تنم ميلرزد كه يادداشتي داشته باشم. به برخي اگر سلام هم بكنم، به من فحش ميدهند. بدعتگذار و منحرف و ... ميخوانند. اين در حالي است كه تصور من اين است كه خدا افراد بشر را به ميزان درك و فهمش تكليف و مجازات ميكند و به فرض هم كه اگر من اشتباه بفهمم، خدا به خاطر آن مرا را به جهنم نميفرستد. آنچه مهم است، اين است كه من نبايد لجباز باشم و اگر چيزي را حق يافتم، بايد قبول كنم؛ اما اگر من فهمم از آيات و روايات متفاوت بود و تفاوت فهمم نيز اجتهادي و متكي بر استدلال هاي علمي بود و فهم ديگران را مبتني بر ادله ضعيف و مرود يافتم، توجيهي ندارد كه خودم را گناهكار بشمارم.
دلبند شما
برادر عزيزم سلام
رواق منظر چشم من آشيانه توست * كرم نما و فرود آ كه خانه خانه توست
مقدمتان را هميشه گرامي ميدارم .
شما اگر انتقاد هم كنيد روي سر ماست . وقتي زبان نقد زبان علمي و اخلاقي باشد و از نيش و كنايه و تهمت به دور ، همه شهد و شكر است كه از خامه منتقد مي بارد . همانطور كه فرموديد ممكن است ما در مواردي باهم اختلاف انديشه داشته باشيم اما حاشا كه قلبمان جز به قبله واحدي نماز كند .
نمي دانم چه بگويم برادرم ، متهتكين و آنان كه تهي از اخلاق ديني ، هر كسي را به جرم تفاوت انديشه اش با آنچه به آن اعتقاد دارند ، به هر تهمت و ناروايي متهم مي كنند ، تعصب و جهل و تنگ نظري را به نام دين فرياد مي كنند و نعل وارونه مي كويند.
برادر عزيزم در اين سرا مي كوشم تا سعه صدر و اخلاق ديني و محبت و احترام به بندگان خداوند را تمرين كنم كه ( الخلق عيال الله ) و در اين مسير به دعاي خيرتان احتياج مبرم دارم .
سلام حضور محترم سيد بزرگوار برادر عزيزم
خوشحالم از اينكه سعادت آشنايي با شما را پيدا كردم تعدادي از دوستان هم كه اينجا هستد من جمله اخوي آقاي واحدي عزيز كه ارادت خدمتشان داريم
از اينكه كه به قول سعدي چشم ظاهر بين بسته ايد و محرم دل هستيد و هر نكته اي را اشارتي به حقيقتي مي دانيد (كه همينطور نيز هست) خوشحالم
به بهانه يادداشت حاج حميد به روزم منتظر حضور سبزتان
برادران عزيزم سلام
مقدمتان را گرامي ميدارم .
شرمنده مي كنيد برادر ! ما كجا و چشم ! دعا كنيد شايد روزي چشمي باشد تا بر ظاهر ببنديم .
سلام منو به حاج آقاي واحدي برسونيد .
آره خداوند يه عالمه آينه توي اين زمين خاكي داره (رسول خدا (ص) ) اما باستگي داره ما با چه آينه اي نگاه كنيم
آينه اي كه مارو ازشئ اصلي دور ميكنه يا به شئ نزديك مي كنه يا خود شي رو نشون مده
كاشي بتونم اينهارو بفهمم
خواهر بزرگوارم سلام
مقدمتان را گرامي ميدارم و لطفتون را در نگرش نظر تون ستايش مي كنم .
بله البته آينه ها همه در يك حد نيستند ، هيچ آينه اي او را نزديكتر از آن چه هست نمي نماياند و اما رسول الله (ص) و معصومين (ع) كارشان از آينه بودن گذشته عزيز آنها وجه الله اند و آيه اكبر ( لا يقاس بهم احداً ).
دو نكته حاشيهاي:
1. عبارت « نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريد» به معناي آگاه بودن خدا از راز سينهها نيست؛ بلكه به معناي جان آدمي در يد قدرت الهي بودن است. «حَبْلِ الْوَريد» رگ حيات آدمي است و رگ حيات يا شاهرگ آدمي در نواحي مختلف نامي متفاوت دارد. از جمله در ناحيه قلب « الوتين» نام دارد؛ چنان كه در آيه شريفه آمده است: «ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتينَ (سوره حاقه/46)».
2. آيه به معناي چيزي است كه قابل درك آدمي است و لذا از محسوسات است؛ نظير آسمان و زمين و كوه و مانند آنها. خداوند مردم را براي درك حقايق غيبي مثل قدرت خودش يا حيات پس از مرگ انسانها را به آنها ارجاع داده است. براين اساس هرچه در قرآن آيه خوانده شده است، به اين معناست كه مردم عصر نزول آن را ميشناختند و ميفهميدند. آيه به معناي مقدمه استدلال است كه تا روشن نباشد، استدلال عبث است و نتيجهاي حاصل نميشود. اين نكته نتايج بسيار چشمگيري خواهد داشت كه مراجعه به موارد استعمال آن در قرآن و ملاحظه آنها شاهد آن خواهد بود.
دوست بزرگوارم سلام
مثل هميشه مقدمتان روشني چشم است . خوش آمديد .
كاش به وضوح مي فرموديد كه منظور شزيفتان بيان دو نكته تكميلي بود يا انتقادي ، بلكه حقير بيشتر بهره مي برد .
در خصوص آيه 16 سوره مباركه ق اتفاقا به همين دليل است كه عرض كردم آن كه در اين آيه به نگاه آفاقي نظر كند خداوند تعالي را دور تر از آنچه هست مي بيند چرا كه جان انساني از بدن او به حقيقتش نزديكتر است بلكه همان حقيقت اوست و همين حقيقت است كه صورت مرآتيه است و تام هويتش نمود جمال ميل حق سبحانه و تعالي است .
و در خصوص آيه و آينه و مردم عصر نزول ، فهم عميق تر از مفاهيم قرآني ناقض فهم عادي و عرفي آن نيست زيرا اعماق مفاهيم قرآني در طول سطوح آن است نه در عرض آن مگر اين كه فهم عميق آيه با ظاهر آن در تناقض و تعارض باشد كه آنگاه يا فهم ما خطاست يا آنچه معناي ظاهري تلقي گرديده باطل بوده است . اما ابنكه اگر چيزي قابل درك انسان باشد مانند آسمان و زمين و كوه محسوس است نكته اي نگفتني است . محسوس يعني آنچه به به حواس خمس ادراك شود در حالي كه ادراك في نفسه معقول است . پس اگر چيزي براي مردم آن عصر هم قابل درك بوده لزوما به معني محسوس بودن آن همانند كوه و زمين نيست مگر اين كه منظور حضرتتان از محسوس معلوم باشد كه در آنصورت ما و شما يك سخن داريم .
( آيه به معناي مقدمه استدلال است كه تا روشن نباشد، استدلال عبث است و نتيجهاي حاصل نميشود) گر چه فرمايشتان صحيح است اما اگر مي فرموديد به منزله مقدمه استدلال است صحيح تر بود ، چرا كه آيه را لفظاً به نشانه و علامت تفسير كرده اند ( آيات بينات أي علامات واضحات) مجمع البحرين به همين دليل من فكر مي كنم مقصود شما هم عين منطوقتان نبوده است چون چنين خطايي از امثال حضرتتان سرنزدني است .
به هر حال گفتگو با شما هميشه برايم لذت بخش است و از اينكه دوستي چون شما دارم خداي بزرگ را سپاس مي گويم .
هميشه در ظّل عنايات ربّاني حق تعالي عاشق بمانيد .
التماس دعا
سلام عليكم حاج آقا .
از مطلب استفاده كردم .
راستي حاج آقا مي توانم يه چيزي بپرسم ؟
يعني ميتوانم بپرسم كه مومن آينه ي مومن است هم تو همين مقوله هاست ؟
صاد عزيز سلام
خيلي خوش آمديد . اجازه بدهيد فعلا يك جواب كوتاه عرض كنم و اين قول رو بدم كه پست بعدي را در همين زمينه بنويسم .
جريان آينه بودن مؤمن براي مؤمن اشاره به جهات ديگري از آينه دارد كه بيشتر ناظر به جنبه هاي اخلاقي است چرا كه مؤمن نشانه و دليل وجود مؤمن ديگر نيست اما دنيا و مخلوقات نشانه و دليل وجود خداي سبحانند .
كمي صبر كنيد به وعده ام عمل خواهم كرد .
در پناه يگانه عالم سر بلند باشي
جناب خادم الرضا (ع) گر چه حضرتتان به سلام كردن در نوشته هايتان به اعتبار دانشي كه در علم اصول داريد بي اعتنا هستيد و با نوشتن چنين پيامهايي ثابت مي فرمائيد كه در علم الحديث هم خبره تشريف داريد و بحمد الله در ديدن ضعفهايي كه به زعم شريف در متون ديگران وجود دارد از استادي تامي برخورداريد و در كنايه زدن و امثال ذلك به مقام استادي رسيده ايد، اما من بر مبناي بي دانشي خويش و ضعف علمي و اخلاقيم سلام نگفته شما را پاسخ مي دهم .
سلام عليكم .
در خصوص كتاب مزبور خوب است بدانيد كه سيد ابن طاووس در كتاب «كشف المحجة» و كتاب «الأمان» اين كتاب را منسوب به امام جعفر صادق عليهالسلام دانسته و محقق نورى نيز آن را كتابى معتبر مىداند .
غير از آن كتاب اين فرمايش مبارك در كتابهاي متشابهالقرآن ج1 ص 44 و الصراط المستقيم ج 1 ص156 و شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد ص 20 و دو موضع در بحارالانوار مجلدات 2 و 58 نقل گرديده است .
سلام.
خيلي توجه شما بالاست.
رايانت هم شايد آخرين پست خودش رو نوشته باشه.شايد.
سر بزنيد ممنونم
خيلي خيلي قشنگ بود توش يه عالمه حرف بود من وبرد همون جايي كه اسمش رو نميشه گفت ولي واقعا اين بار تلاش كرديد كه ساده بگيد ولي يه جاهايي رفتيد اون بالا ها خيلي قشنگ بود دلم تنگ شده بود برا اين جور نوشتناتون
موفق باشيد التماس دعا