بسم الله الرحمن الرحيم
دوست عزيز و برادر گراميم جناب آقاي قلبي خواهان عشق سلام
از اين كه نوشته برادرتان را مورد نقد قرار داديد بي نهايت سپاسگذارم .نمي دانم چرا مقدور نشد كه پاسخ فرمايشاتتان را در بخش پاسخ مديريت ارسال كنم به همين دليل هم مجبور شدم به اين شكل اقدام كنم . انشاء الله كه مرا خواهيد بخشيد .
در خصوص مكي يا مدني بودن كل سوره بين مفسرين اختلاف فراواني وجود دارد كه تحقيق مرحوم علامه طباطبائي ( قدس سره ) در اين زمينه شايد كاملترين نوشتاري است كه من بدان اعتماد مي كنم . جهت مزيد اطلاع شريف برادرم بخشي از آن را عينا به حضورتان عرضه مي دارم و مطالعه مابقي مطلب را به جنابتان واگذار مي نمايم .
ترجمه الميزان، ج20، ص: 5
بيان آيات [مضامين سوره مباركه معارج و مكى يا مدنى بودن آنها]
... و اين سياق شبيه به سياق سورههاى مكى است، چيزى كه هست از برخى از مفسرين حكايت شده كه گفتهاند: آيه" وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ" در مدينه نازل شده، و اعتبار عقلى هم اين نظريه را تاييد مىكند، براى اينكه ظاهر عبارت" حَقٌّ مَعْلُومٌ" زكات است كه در مدينه و بعد از هجرت تشريع شد، و اگر ما اين آيه را مدنى بدانيم، ناگزير مىشويم كه آيات بعدى آن را هم كه تحت استثنا قرار دارند و چهارده آيهاند، كه از جمله" إِلَّا الْمُصَلِّينَ" شروع و به جمله" فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ" ختم مىشوند، مدنى بدانيم، براى اينكه همه سياقى متحد دارند و مستلزم يكديگرند.
و مدنى بودن آيات بعد از استثنا اقتضا دارد مستثنى منه را هم كه حد اقل سه آيه است و از جمله" إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً" شروع و به جمله" منوعا" ختم مىشود، مدنى بدانيم، علاوه بر اين آيه" فَما لِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ"، نيز به روشنى متفرع بر ما قبل خودش است، و از سوى ديگر آيه مذكور تا آخر سوره سياقى واحد دارند، پس بايد بگوييم اينها هم مدنى هستند...
اين از جهت سياق، و اما از جهت مضامين، همين آيات آخر سوره خيلى با وضع منافقين كه اطراف پيامبر را گرفته بودند، ... مناسبت دارد، چون سخن از كسانى مىراند كه" عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِينَ- از راست و چپ متفرق مىشوند" بودند ... و خواهيم گفت: به منافقين بيشتر مىچسبد تا به كفار مكه. و اين را هم مىدانيم كه پيدايش نفاق منافقين در مدينه بوده، نه در مكه. خواهى پرسيد: پس چرا از منافقين به" الذين كفروا" تعبير كرده؟ مىگوييم: نظير اين تعبير در سوره توبه و غير آن آمده، (چون واقعيت منافقين كفر است).
از اين هم كه بگذريم مفسرين روايت كردهاند كه اين سوره در باره كسى نازل شد كه گفته بود:" اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ" كه در آن سوره تفسيرش گذشت، و گفتيم سياق آن و سياق آيات بعد از آن سياقى مدنى است نه مكى ،... و بالأخره نمىتوان اتفاق مفسرين را بر اينكه اين سوره در مكه نازل شده ملاك قرار داد، علاوه بر اين چنين اتفاقى هم در كار نيست، بلكه بين آنان اختلافى روشن است. ...
اما بعد البته روايات ديگري نيز در اين زمينه وجود دارد كه جمود بر اين معنا را كه الاّ و لابّد همين روايت شأن نزول و سبب نزول اين آيه باشد را ناممكن كرده و آن را از حدّ قطع به ظن قوي تنزّل مي دهد .
به هر حال از حسن نظرتان از صميم قلب سپاسگذارم .
در پناه مهربان عالم سربلند باشيد .
يا حق