• وبلاگ : سراي انديشه
  • يادداشت : غدير و عذاب !!!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 13 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    به نام خدا

    سلام عليكم

    نظر حضرت علامه طباطبايي نقدپذير است:

    اولاً، تعبير «حق معلوم» لزوماً بر مدني بودن آيه دلالت ندارد. زكات چيزي نبوده است كه در مدينه تشريع شده باشد. آيه صدقات موارد مصرف زكات را مشخص كرده است؛ نه اصل وجوب زكات را. زكات و حتي نصاب آن اساساً چيزي نبوده است كه اسلام آورده باشد. قبل از اسلام هم بوده است. اسلام آن را امضاء كرده و پاره‏اي تغييرات در آن داده است.(رك: درآمدي بر فقه پژوهي قرآني آقاي ايازي و المفصل في تاريخ العرب قبل الاسلام جواد علي). انفاق كردن و زكات دادن در سوره هاي متعدد مكي مورد تأكيد قرار گرفته است.

    ثانياً، اطلاق كافر بر منافق خلاف ظاهر است. به ويژه آن كه در اين سوره سخن از استبعاد معاد است؛ حال آن كه در هيچ يك از آياتي در آنها راجع به منافقان سخن رفته است، چنين تعبيري وجود ندارد. در سوره توبه و مانند آن نيز بي‏قرينه اطلاق كفر بر منافقان نشده است. آيات « فَما لِ الَّذينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعينَ (36) عَنِ الْيَمينِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزينَ (37)» هم به اين معناست كه كافران از جانب راست و چپ به سوي پيامبر مي‏شتابند. اين تعبير لزوماً بر منافقان دلالت ندارد.

    مگر ما ادعا نداريم كه قرآن در اوج فصاحت و بلاغت است، پس چرا در حالي كه لفظ منافقان از كافران براي منافقان بليغ‏تر است، به كار نرفته است؟

    ثالثاً، آيه « وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَليمٍ (32) » چنان كه از سياقش پيداست، سخن مشركان مكه است، نه مسلمانان. در سياق اين آيه آمده است كه آنان از رفتن مسلمانان به مسجد الحرام يعني مكه جلوگيري مي‏كردند(وَ هُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ ). چه كساني چنين مي‏كردند؟ آيا مشركان مكه يا منافقان مدينه؟ اگر سوره معارج را درباره همين كسي بدانيم كه در سوره انفال از آن سخن رفته است، بايد او را از مشركان مكه بدانيم، نه از منافقان مدينه.

    عنايت داريد كه آيه شامل اين عبارت با واو و ضمير به آيه مورد بحث متصل است و نزول جداگانه آيه مورد بحث بي‏وجه است.

    علامه طباطبايي در عين حال كه در مقدمه تفسيرش ادعا مي كند كه قرآن را با قرآن تفسير مي‏كند؛ اما در عمل چنين نشان نداده است. او ابتدا به روايات نظر مي‏كند و آنگاه آيات را موافق روايات تفسير مي‏كند.

    رابعاً، تعابيري مانند «فَاصْبِرْ صَبْراً جَميلاً» و «فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذي يُوعَدُونَ» با دوره مكي سخيت دارد كه پيامبر(ص) قدرتي نداشت، نه با دوره مدني كه قدرت داشت و مي‏توانست دشمنانش را از سر راه بردارد و به قتل برساند.

    پوزش مي‏خواهم. اين‏ها همه كار عشق است و گرنه من را چه به اين فضولي‏ها.

    بسم الله الرحمن الرحيم

    از اينکه به وبلاگ من سر زديد و پيام گذاشتيد متشکرم،اين جانب اين مطلب را از کتاب حقيقتي بر گونه تاريخ (ويژه نوجوانان)انتخاب کردم چون به خودم گفتم که اين کتاب به شيوه راحتي اين مطلب رو بيان کرده و درک آن راحت تر است؛و هم چنين دشمنان ما (شيعه ها)متوجه ميشوند كه به راهتي نمي توانند مذهب شيعه را متلاشي كنند .

    جالب اينجا است كه اسناد مذهب سني هم اين گفته را تائيد مي كند كه اين اتفاق افتاده (عبو ر سنگ كوچكي از سر حارث) ولي باز به امامت حضرت علي بعد از پيامبر اعتقاد ندارند.

    پايان

    اگر اشتباهي در متن اين جانب وجود داشت به بزرگي خودتون ببخشيد.

    يا حق..............

    بسم الله الرحمن الرحيم

    دوست عزيز و برادر گراميم جناب آقاي قلبي خواهان عشق سلام

    از اين كه نوشته برادرتان را مورد نقد قرار داديد بي نهايت سپاسگذارم .نمي دانم چرا مقدور نشد كه پاسخ فرمايشاتتان را در بخش پاسخ مديريت ارسال كنم به همين دليل هم مجبور شدم به اين شكل اقدام كنم . انشاء الله كه مرا خواهيد بخشيد .

    در خصوص مكي يا مدني بودن كل سوره بين مفسرين اختلاف فراواني وجود دارد كه تحقيق مرحوم علامه طباطبائي ( قدس سره ) در اين زمينه شايد كاملترين نوشتاري است كه من بدان اعتماد مي كنم . جهت مزيد اطلاع شريف برادرم بخشي از آن را عينا به حضورتان عرضه مي دارم و مطالعه مابقي مطلب را به جنابتان واگذار مي نمايم .

    ترجمه الميزان، ج‏20، ص: 5

    بيان آيات [مضامين سوره مباركه معارج و مكى يا مدنى بودن آنها]

    ... و اين سياق شبيه به سياق سوره‏هاى مكى است، چيزى كه هست از برخى از مفسرين حكايت شده كه گفته‏اند: آيه" وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ" در مدينه نازل شده، و اعتبار عقلى هم اين نظريه را تاييد مى‏كند، براى اينكه ظاهر عبارت" حَقٌّ مَعْلُومٌ" زكات است كه در مدينه و بعد از هجرت تشريع شد، و اگر ما اين آيه را مدنى بدانيم، ناگزير مى‏شويم كه آيات بعدى آن را هم كه تحت استثنا قرار دارند و چهارده آيه‏اند، كه از جمله" إِلَّا الْمُصَلِّينَ" شروع و به جمله" فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ" ختم مى‏شوند، مدنى بدانيم، براى اينكه همه سياقى متحد دارند و مستلزم يكديگرند.

    و مدنى بودن آيات بعد از استثنا اقتضا دارد مستثنى منه را هم كه حد اقل سه آيه است و از جمله" إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً" شروع و به جمله" منوعا" ختم مى‏شود، مدنى بدانيم، علاوه بر اين آيه" فَما لِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ"، نيز به روشنى متفرع بر ما قبل خودش است، و از سوى ديگر آيه مذكور تا آخر سوره سياقى واحد دارند، پس بايد بگوييم اينها هم مدنى هستند...

    اين از جهت سياق، و اما از جهت مضامين، همين آيات آخر سوره خيلى با وضع منافقين كه اطراف پيامبر را گرفته بودند، ... مناسبت دارد، چون سخن از كسانى مى‏راند كه" عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِينَ- از راست و چپ متفرق مى‏شوند" بودند ... و خواهيم گفت: به منافقين بيشتر مى‏چسبد تا به كفار مكه. و اين را هم مى‏دانيم كه پيدايش نفاق منافقين در مدينه بوده، نه در مكه. خواهى پرسيد: پس چرا از منافقين به" الذين كفروا" تعبير كرده؟ مى‏گوييم: نظير اين تعبير در سوره توبه و غير آن آمده، (چون واقعيت منافقين كفر است).

    از اين هم كه بگذريم مفسرين روايت كرده‏اند كه اين سوره در باره كسى نازل شد كه گفته بود:" اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ" كه در آن سوره تفسيرش گذشت، و گفتيم سياق آن و سياق آيات بعد از آن سياقى مدنى است نه مكى ،... و بالأخره نمى‏توان اتفاق مفسرين را بر اينكه اين سوره در مكه نازل شده ملاك قرار داد، علاوه بر اين چنين اتفاقى هم در كار نيست، بلكه بين آنان اختلافى روشن است. ...

    اما بعد البته روايات ديگري نيز در اين زمينه وجود دارد كه جمود بر اين معنا را كه الاّ و لابّد همين روايت شأن نزول و سبب نزول اين آيه باشد را ناممكن كرده و آن را از حدّ قطع به ظن قوي تنزّل مي دهد .

    به هر حال از حسن نظرتان از صميم قلب سپاسگذارم .

    در پناه مهربان عالم سربلند باشيد .

    يا حق

    سلام عليكم

    محضر شريف برادر بزرگوارم عرض ادب و احترام دارم

    اين عيد خجسته را خدمت شما تبريك عرض ميكنم و اميدوارم ما را نيز در آنچه اين ايام كسب كرده ايد ، از باب کرامت ، سهيم کنيد .

    دعا گوي شما هستيم

    در پناه خدا مؤيد و منصور باشيد

    پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحيم

    خواهر بزرگوارم سلام

    من كه تهي دست از همه خلق عالمم اما اگر خداي كريمم چيزي به من عطا كرده باشه نه از باب كرامت ( كه كرامت از آن كريمانه و من از اين حلقه بيرون ) بلكه به عنوان هديه عيد برادري براي خواهرش همه را خالصانه به پيشگاه شما تقديم مي كنم .

    شما هم كرامت خواهيد كرد اگر برادرتان را در لحظات عاشقانه دعايتان ياد آوريد .

    مقدمتان گرامي و عيد بر شما مبارك .

    در پناه مهربان عالم سر بلند باشيد .

    يا حق

    سلام بر شما سيد بزرگوار

    عيد سعيد غدير خم را خدمت شما و خانواده محترمتان تبريك عرض مي كنم.

    استاد تو رو خدااين حرفا چيه مي زنيد؟ ما كي باشيم كه بخواهيم به شما امر كنيم؟! من فقط يك خواهش خواهرانه كردم.

    بابت عيدي تون هم خيلي خيلي ممنونم. واقعا ماندگار و ارزنده است.

    ما را از دعاي خيرتان محروم نفرماييد.

    پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحيم

    خواهر بزرگوارم سلام

    شما را به خدا اينجوري استاد استاد نگين ! باورم ميشه خبريه ها !!!

    دوست دام لااقل روي نت يكي باشم مثل همه . باور كنيد خسته شدم از اين همه القاب و عنوان ... اي خدااااااااااااااااااااااااا !

    هر چه بود وجودتان مايه بركت شد هم براي من و هم براي دوستانم . سربلند باشيد .

    حتما با دعاي ناقابلم دعا گويتان خواهم بود .

    مقدمتان گرامي و عيد بر شما مبارك .

    در پناه مهربان عالم سر بلند باشيد .

    يا حق

    به نام خدا

    سلام عليكم

    عيد غدير بر شما مبارك باشد. سرورم از باب فضولي عرض كنم كه سوره معارج به شهادت آياتش مكي و ناظر به انكار قيامت از سوي مشركان مكه است و ربطي به غدير و ولايت حضرت علي(ع) ندارد. به نظر مي‏رسد، راويان قصه مذكور در روايت را به آيات قرآن چسانده باشند يا از باب تمثل، آيات قرآن را آورده باشند.

    شما يك ملاحظه ديگري به آيات سوره داشته باشيد. آيا هيچ قرينه‏اي در آيات اين سوره كه در زمينه ولايت حضرت علي(ع) و غدير خم باشد، مي‏يابيد؟

    ‏سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ (1) لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ (2) مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعارِجِ (3) تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ في يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسينَ أَلْفَ سَنَةٍ (4) فَاصْبِرْ صَبْراً جَميلاً (5) إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعيداً (6) وَ نَراهُ قَريباً (7) يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ (8) وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ (9) وَ لا يَسْئَلُ حَميمٌ حَميماً (10) يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنيهِ (11) وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخيهِ (12) وَ فَصيلَتِهِ الَّتي تُؤْويهِ (13) وَ مَنْ فِي اْلأَرْضِ جَميعاً ثُمَّ يُنْجيهِ (14) كَلاَّ إِنَّها لَظى (15) نَزَّاعَةً لِلشَّوى (16) تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّى (17) وَ جَمَعَ فَأَوْعى (18) إِنَّ اْلإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً (19) إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً (20) وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً (21) إِلاَّ الْمُصَلِّينَ (22) الَّذينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ (23) وَ الَّذينَ في أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ (24) لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ (25) وَ الَّذينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ (26) وَ الَّذينَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ (27) إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُونٍ (28) وَ الَّذينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ (29) إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومينَ (30) فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ (31) وَ الَّذينَ هُمْ ِلأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ (32) وَ الَّذينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ (33) وَ الَّذينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ (34) أُولئِكَ في جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ (35) فَما لِ الَّذينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعينَ (36) عَنِ الْيَمينِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزينَ (37) أَ يَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعيمٍ (38) كَلاَّ إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِمَّا يَعْلَمُونَ (39) فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ إِنَّا لَقادِرُونَ (40) عَلى أَنْ نُبَدِّلَ خَيْراً مِنْهُمْ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقينَ (41) فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذي يُوعَدُونَ (42) يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ اْلأَجْداثِ سِراعاً كَأَنَّهُمْ إِلى نُصُبٍ يُوفِضُونَ (43) خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذلِكَ الْيَوْمُ الَّذي كانُوا يُوعَدُونَ (44)

    آيات سوره انفال هم كه مدني است، باز به شهادت آياتش ناظر به مشركان مكه است و ربطي به انكار ولايت حضرت علي(ع) از سوي مسلمانان ندارد. آيات را ملاحظه فرماييد:

    وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرينَ ( 30) وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا إِنْ هذا إِلاَّ أَساطيرُ اْلأَوَّلينَ (31) وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَليمٍ (32) وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ (33) وَ ما لَهُمْ أَلاَّ يُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَ هُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ ما كانُوا أَوْلِياءَهُ إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (34) وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكاءً وَ تَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (35)

    گفتني است كه دأب روايات اسباب نزول تطبيق قصص بر آيات قرآن است؛ بدون اين كه لزوماً سبب نزول آيات را بيان كنند. من نمي‏خواهم بگويم كه قصه ياد شده در روايت دروغ است؛ اما بي‏ترديد آن قصه سبب نزول آيات مذكور نيست.

    قصه مذكور از قبيل ذكر مصداق نيز دانسته نمي‏شود؛ چون مصداق آيه مشركان مكه اند؛ نه ساير افراد، و فرد مورد اشاره در قصه مسلمان بوده است؛ مگر اين كه گفته شود، آن فرد با انكار ولايت امام علي(ع) كافر شده است. در اين صورت نيز مصداق آيه نخواهد بود، بلكه مصداق لازم معناي آيه خواهد بود.

    نظر شما چيست؟

    سلام دوست خوبم

    از عيديتون ممنون ولي من ميخوام عيدي برام دعاكني

    بدجورگرفتارم ... منتظر دعاتون هستم

    التماس دعا

    ياعلي

    پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحيم

    خواهر بزرگوارم سلام

    به روي چشم . گرچه خودم را كمتر از اين حرفها مي دونم اما حتما دعاگويتان خواهم بود .

    مقدمتان گرامي و عيد بر شما مبارك .

    در پناه مهربان عالم سر بلند باشيد .

    يا حق

    سلام مممممممممممم.عيدتون مبارك حاج آقا .

    اين عيدي قبول ولي برا اونايي بود كه تو قم نيستن ونميتونن فردا حضورا بيان خدمتتون .برا ما چه عيدي داريد ؟

    پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحيم

    خواهر بزرگوارم سلام

    قدمتون روي چشم در خدمتتون هستيم .

    عيد را هم خدمتتون تبريك عرض مي كنم .

    در پناه مهربان عالم سربلند باشيد .

    يا حق

    سلام عليكم حاج آقا .

    عيدتان ، ببخشيد بقول شما عيدمان مبارك .

    پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحيم

    صاد بزرگوارم سلام

    عيدمون مبارك .

    الحمد لله الذي جعلنا من المتمسكين بولايت امير المؤمنين (ع) .

    در پناه مهربان عالم سربلند باشيد .

    يا حق

    سلام

    خيلي جالب بود

    التماس دعا

    پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحيم

    دوست محترمم سلام

    محتاج به دعائيم . عيدتان مبارك .

    در پناه مهربان عالم يربلند باشيد .

    يا حق

    سلام

    خيلي سعي ميكنم مفهوم برادري بين دو مذهب را درك كنم اما از قديم گفته اند طناب را اگر دو طرف بكشي پاره ميشود ، ليكن علما هر طرف را به سمت خود ميكشند اگر راست ميگويند كه يكي بايد كوتاه بيايد اين كه نميشود در يك مناقشه دوطرف درست بگويند مفهوم برادري در پذيرش حق است نه ناحق اما يك نكته كه براي همزيستي مسالمت آميز بهتر است نشر دهيم تا برابري (نه برادري ) زندگي اديان با پيامبر و حتي خداي متفاوت در كنار يكديگر است نميدانم چرا عوام ما كه عقيده اشان(نه علمشان ) كمتر از علماي ما نيست راحت كنار مي آيند و هرچه دعواست از علماي بعضا متعصب است لذا بهتر است اين قصه اول در بين علما حل شود

    ببخشيد كه صريح بود

    پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحيم

    دوست خوبم سلام

    مقدمتان گرامي و عيدتان مبارك باد .

    جريان برادري ميان شيعه و سنّي در بعد دانشي به معني اجتماع بر مشتركات و حل عالمانه و منصفانه نقاط اختلاف بر اساس قرآن و سنت نبوي (ص) است و در بعد رفتاري نيز به معني تكفير نكردن يكديگر و دوري از اهانت به باورهاي يكديگر و قرار گرفتن در يك صف واحد در بابر دشمن واحد است كه حتما زندگي مسالمت آميز هم جزئي از اين معني است .

    اگر منظور ما از برادري ميان مذاهب اسلامي فقط بعد عملي آن باشد حق با شماست ، بهتر است به جاي برادري بگوئيم همزيستي .

    اما تعصب هر چه باشد و از هر كه باشد ناپسند است و از علما ناپسند تر خواه شيعه باشند يا سنّي .

    صراحتتان را كه همراه با ادب در گفتار و نوشتار است مي ستايم .

    در پناه مهربان عالم سربلند باشيد

    يا حق

    خواهران، برادران!!
    اکنون شهيدان مرده اند و ما مرده ها زنده هستيم. شهيدان سخنشان را گفتند و ما کرها مخاطبشان هستيم.
    آنها که گستاخي آن را داشتند که وقتي نمي توانستند زنده بمانند، مرگ را انتخاب کنند، رفتند و ما بي شرمان مانديم..
    امروز شهيدان پيام خويش را با خون خود گذاشتند و روي در روي ما بر روي زمين نشستند، تا نشستگان تاريخ را به قيام بخوانند.
    ما مسئول اين هستيم که با اين ميراث عزيز شهدا و مجاهدان و امامان و راهبرانمان و ايمانمان و کتابمان،
    امتي نمونه بسازيم تا براي مردم جهان شاهد باشيم و شهيد باشيم و پيامبر(ص) براي ما نمونه و شهيد باشد.
    "و کذالک جعلناکم امه وسطا لتکونو شهداء علي الناس و يکون الرسول عليکم شهيدا"
    خطاب به ماست..
    رسالتي به اين سنگيني، رسالت حيات و زندگي و حرکت بخشيدن به بشريت، بر عهده ي ماست، که زندگي روزمره مان را عاجزيم!
    معلم شهيد، علي شريعتي..
    پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحيم

    سلام

    مقدمتان گرامي و عيدتان مبارك باد .

    در پناه مهربان عالم سربلند باشيد

    يا حق

    سلام
    عيد بزرگ غدير و بلکه بزرگترين عيد مسلمين رو به شما تبريک ميگم.
    روايت جالبي بود.
    ------------------------------------
    اسم عبقات رو که ميبينم و ياد ميرحامد حسين ميفتم با اون همه سال براي تهيه اين کتاب ، از خودم ميپرسم اگه اون شيعه بود پس ما چي هستيم ؟!
    پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحيم

    دوست محترمم سلام

    مقدمتان گرامي و عيدتان مبارك باد .

    بله نام مرحوم مير حامد حسين ياد آور اخلاص و تلاش و مجاهده در مسير احياء معارف الهي است و انشاء الله كه من و شما هم به قدر مقدور خودمون از هر تلاشي فروگذار نخواهيم كرد .

    خداوند به همه ما در احياء معارف بلند قرآن و عترت توفيق روز افزون مرحمت كنه .

    در پناه مهربان عالم سربلند باشيد

    يا حق