کاش نمي نوشتيد. معروف است پيشکار آيت الله عظمائي جهت ماموريت به تهران مي ايد در مراجعه زماني که گزارش ماموريت خود را ميداده به مسئله ايي شبيه اين موضوع و شيوع آن در تهران اشاره ميکند آن اقا از ايشان مي پرسند
ماموريت شما چه بوده و مگر شما اينگونه زنان را مي شناسيد؟؟؟!!!
اگر درزمان شاه چنين مواردي آنهم بندرت ديده ميشد بنام خدايگان بود .اما آيا کسي در حال حاضر جرات دارد بگويد حکومت ما در سايه کدام پرچم حضور دارد؟؟؟
البته چندانهم منظره ايي که گفتيد وحشتناک نبود شايد صحنه زير وحشتناکتر باشد
حدود دو سال پيش در شرکتي کار ميکردم که دو نفر مالک داشت يکي از آنها دکتر فوق تخصص روانشناس بود با مريضهاي خاص از طبقه آقايان و ديگري سرداري بودند.
روزي سردار محترم که از فرط استعمال .....سرپا بند نبود از زمانه و عدم تامين دختران و زنان صحبت کرد و گفت من براي جلوگيري از ستم که ممکن است بر اولادهاي من برود براي هر کدام از دودخترم ده ميليارد تومان (جمع بيست ميليارد) سپرده ثابت در بانک گذاشته ام . البته پسر بزرگ ايشان که از فرط مصرف کراک در آستانه ديوانگي قرار داشت بجاي خود آيتي بود
هر روز صبح اين دوآقاي فوق ثروتمند در طبقه بالاي شرکت در کنار بساط پذيرائي از ميهمانان گنده گنده خود روي فرش ماشيني دمر خوابيده بودند.در حاليکه هم زنان متعدد داشتند .....
وحشتناکتر از اين موضوع را نديده ام و نشنيده ام .
هزينه هرشب ايشان بيش از نيم ميليون تومان بود در حاليکه من بعد از سي و يک سال با کسري بودجه ماهي صد هزار تومان مواجه بودم . منکه در طول .....بيش از دهها ميليارد تومان از اختلاس و دزدي جلوگيري کرده بودم و خير سرم بيست و پنج سال سنگ جمهوري بسينه زده بودم
قياس از خودم نمي گيرم که عمق فاجعه همين عدم تعهد بنام براي همه امان کافيست
لطفا ديگر هرگز از اينگونه مطالب ژورناليستي ننويسيد