با نام و سلام
خوشا روزهاي جبهه و جنگ و تجربه هاي مواجهه با مرگ و قيامت و ظهور اخلاق و عرفان در ميان همه مردم اعم از زن و مرد و كودك و نوجوان و جوان و پير. آه كه چه نعمتي بود و تمام شد. اميد است با اين اردوها و كاروان ها باز همان هواي جان افزا و روح بخش كه همواره هواي تازه اي تلقي مي شود، وزيدن بگيرد.
دوست خوب و منصفم! آمدم به مصداق حديث شريف «من لم يشكر المخلوق لم يشكر الخالق» از شما تشكر كنم كه تشريف آورديد، به وبلاگ من و اظهار نظر فرموديد. شما در ضمن بيانات خود فرموديد كه طرح مطالب را به اين شكل مناسب نمي دانيد. اين مطلب خيلي مجمل بود. من به مقصود شما پي نبردم. براي آگاهي شما دوست خوبم عرض بكنم: من در خيلي از وبلاگ ها به خصوص در ايامي مثل «عيد الزهرا(س)» ملاحظه مي كردم كه بچه هاي شيعه با تمسك به رواياتي غاليانه كه معمولاً فقها و متكلمان شيعه آنها را يا رد كرده اند و يا به گونه تأويل نموده اند، استناد مي كنند و افراد مقدس اهل سنت مثل ابوبكر و عمر و عايشه را كافر و ملعون مي خوانند و اين در حالي است كه وبلاگ ها محافل عمومي تلقي مي شود و اهل سنت نيز به اين وبلاگ ها سر مي زنند و اين به هيچ وجه درست نيست. به قول دوست خوبم آقاي حضرت حجه الاسلام آقاي دكتر رفيعي ما اينجا آنان را لعن و سب مي كنيم و آنان در پاكستان و عراق شيعيان را مي كشند. نيز عنايت داريد كه مقام معظم رهبري به لحاظ اهميت وحدت شيعه و سني و لزوم پرهيز از طرح مطالب تفرقه افكن و مفسده زا امسال را سال « اتحاد ملي و انسجام اسلامي» ناميدند. چه كار بايد كرد؟ آيا بايد در برابر طرح اين مطالب مفسده انگيز و تفرقه افكن و جنگ برافروز سكوت كرد يا موضع گرفت؟ من هم با كمال ادب و احترام و با استناد به نظر مشهور فقها و متكلمان شيعه سخن گفته ام. اگرچه مرا مورد بي مهري هاي فراوان قرار داده اند: هم كافر خواندند و هم برايم شفاعت عمر و ابوبكر را خواهان شدند و از خدا طلب كردند كه با آنان محشور شوم و من هيچ بي احترامي به ايشان نكردم. من در پي كسب رضاي خدا هستم. دعا كنيد. خدا مرا به راهي كه مرضي اوست، راهنمايي فرمايد.
موفق باشيد و عاشق