• وبلاگ : سراي انديشه
  • يادداشت : تقارن علم با عمل
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام استاد بزرگوار

    عالي بود

    منتهابه قول شهر آشوب اگر ساده تر مي بود بهتر بود

    صلوات فراموش نشه

    التماس دعا

    پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحيم

    دوست عزيزم سلام

    جز شرمندگي چيزي براي گفتن نيست .

    گر چه چاره اي هم جز اينگونه پاسخ نبود .

    در پناه مهربان عالم سربلند باشيد .

    يا حق

    سلام عليكم استاد

    بنده بر خلاف شهرآشوب عزيز به اندازه ي خودم فهميدم و لذت بردم .

    البته ايشان شكسته نفسي مي فرمايند ، چراكه با عرض معذرت مي خواهم بگويم كه نفهمبدن كه معني ندارد .

    يعني بهر حال يك چيزي مثل بنده ، البته بيشتر از بنده ، فهميده اند .

    منظورم اينه كه بنده فكر مي كنم نه تنها نفهميدن صورتي ذهني بقول شما ندارد بلكه صورت ذهني مشكوك هم نمي توان داشت ، اينها را پوچ گرا و شكاك ادعا مي كند كه داريم .

    پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحيم

    صاد گراميم سلام

    مقدمت را گرامي ميدارم .

    همينطور است كه فرموديد ، جناب شهر آشوب شكسته نفسي مي كنند وگر نه تا آنجا كه من ايشان را مي شناسم جوان خوش فكر و روشني هستند.

    از اين كه مطلب ارائه شده برايتان مفيد بود خدا را شاكرم .

    در پناه مهربان عالم سربلند باشيد .

    يا حق

    حاجي انديشه من سلام

    اين بار خدائي ديگه جوري نوشتين كه من و امثال من ديگه هيچي ازش نفهميم .

    خوب آخه ما هم گناه داريم ! جون مرغاي محله تون جوري بنويس كه ما هم يك چيزايي گيرمون بياد و دوزار كاسب شيم حاجي جون .

    بااين وجود فقط اومدم بگم ( اي والله ) عجب قلم عجيبي داري .

    به منم سر بزن حاجي ، حالم خيلي گرفتس.

    يا خدا

    پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحيم

    فراز عزيزم سلام

    بي نهايت معذرت مي خواهم اگر موجب اتلاف وقت عزيزت شدم .

    چاره اي نبود ، برادر انديشمندم جناب يزدي سؤال عميق و اساسي را طرح فرموده بودند كه اقتضاي پاسخي علمي داشت .

    حتما خدمت مي رسم .

    در پناه مهربان عالم سربلند باشيد .

    يا حق

    نا گفته نماند که در پاسخ شما هم نکته اي موجب تولد اين عرايض بنده شد و آنهم اين نکته که فرموده ايد :

    نکته ديگر اين که سلامت نفس و فطرت جواناني از آن دست که عرض شد زمينه مساعدي است که بايد از آن براي ارائه صورتهاي ذهني صحيح بهره جست (که قطعاً بر اساس - الحق من ربک - هر باور يا کلمه حقي از او سبحانه و تعالي است) و در گام بعدي با برداشتن موانع فکري يا حلّ تعارضات عملي ، آن صورتهاي ذهني را به سوي استکمال به علم رهنمون شد . مقصود برادرتان اين بود که وجود صحنه هايي از آن دست و وجود عطش زايد الوصف جوانان به معنويت ، نشان دهنده وجود اين زمينه و استعداد در قلوب پاک و آفت نرسيده آنهاست و از اين به بعد اين ما هستيم که بايد با عمل به سيره نبوي در شيوه اخلاقي و سلوکي خويش راه را براي نزديکي اين نسل مظلوم به آناني که مي توانند صورتهاي ذهني صحيح القا کنند و آنها را تا بار يافتن به مقام علم بپروردند باز کنيم تا به ياري خدا شاهد جوانه زدن شکوفه هاي عمل صالح – آنچنان که شايسته است – بر درخت زندگي آنان باشيم .

    در خاتمه باز هم ضمن تشکر مجدد عرض کنم که ايشان ، اصلا چرا فقط جوانان ، بلکه اين بنده هم چه کنم که مثلا پاسخ شما براي بنده هم معلوم شود ، البته مطبوعش ؟ وخلاصه در کجا معلوم مي شود ؟ آيا بقول شما در ذهن ؟ خب کجاي ذهن ؟ در حس ؟ قلب ؟ و يا حافظه ؟ و يا اينکه بهنگام يادآوريش ؟

    بنده فکر مي کنم اين اتفاق در سراي انديشه رخ مي دهد ، شما چه فکر مي کنيد ؟

    فعلا خدا نگهدار

    پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحيم

    برادر عزيزم سلام

    از آنجا كه علم به قطع برهاني مقوله وجودي است و وجود مقول به تشكيك پس علم هم حقيقت مقول به تشكيك خواهد بود بر همين اساس و همانگونه كه علماء امت محمد (ص) صلوات الله عليهم فرموده اند علم در مرتبه اي علم مسموع است و در مرتبه اي علم مطبوع و هر مرتبه در مراتب تشكيكي خود عرض عريضي دارد. اما درباره آن اتفاق مبارك كه فرموديد (حركت علم مسموع به سوي علم مطبوع)با شما هم داستانم ، اين استكمال جز در سراي انديشه نمي افتد اما بايد دانست كه علم از عالم بالاست كه به حق سبحانه عرضه مي كنيم ( ربّ زدني علماً) پس تلاشهاي ما همه در نقش علل اعدادي خواهند بود تا به بركت آن جان ما در جميع شئون و مراتبش از ورودي هاي حس گرفته تا خيال و ذهن و نفس و عقل مستعد قبول فيض علم از فياض علي الاطلاق گردد و چون شيء استعداد يافت حق سبحانه و تعالي دائم الفيض است و فياّض .

    به هر روي از قلب مصفا و مباركتان براي حصول توفيق در مسير شكوفا كردن اين استعداد در خود و ديگران ، استدعاي دعاي فراوان دارم .

    در پناه مهربان عالم سربلند باشيد .

    يا حق

    سلام عليکم حاج آقا مخبر عزيز و گرامي

    اول از همه ممنون و متشکر بابت زحمتي که کشيده ايد و اميدوارم که قدر دانش باشم ان شاءالله تعالي .

    ابتدا عرض کنم که عرض بنده با توجه به مطلب شما بود که بعنوان نمونه به يکي دو موردش ارشاره مي کنم و برايم مثل روز روشن است که اشاره ام کفايت مي کند .

    مثلا فرموده بوديد :

    سالهايي که در دانشگاه علامه طباطبائي در خدمت دانشجويان بودم خيلي از دخترها و پسرهاي دانشجو را ديده بودم که چنين احوالاتي داشتند . ظاهرشان و لباس و سر و شکلشان جوري بود و فضاي دل و قلبشان جوري ديگر .

    وديگر مثلا :

    يادم هست در دانشکده حقوق با خانمي که برو بچه هاي ارزشي دانشگاه به خاطر حجابش به او تذکر ويژه اي داده بودند صحبت مي کردم . آن خانم با گريه برايم از اوضاع آشفته تربيتي و مذهبي خانواده اش مي گفت ، در انتهاي سخنش در حالي که هنوز اشک مي ريخت پرسيد :حاج آقا شما رو به خدائي که مي پرستين اگر شما هم بيست سال توي خونه ما بزرگ شده بودين ، همين بودين که هستين ؟

    و مانند اينها بازهم هست ، حالا بجاي دانشگاه مثلا حوزه فرموده باشيد فکر نمي کنم تفاوت چنداني داشته باشد ، چراکه حرف از علم يا دانش است که عرض بنده با توجه به اين بود که بقول باب دانش عليه السلام : من علم عمل و من عمل علم ، هرچند که هم ايشان فرموده اند : علم دوتاست ، يکي مسموع ، مثل آنچه که طلبه يا دانشجو در حوزه و دانشگاه به چشم و گوشش مي خورد ، و يکي هم مطبوع که اين علم يا دانش عمل يا کار آفرين است ، چراکه مسموعش هنوز علم يا دانش ديگريست و تا مال خود نشود نفعي بحال دارنده اش ندارد جز همين که ما را بکاري وامي دارد تا مال خودمان شود .

    اما پاسخ شما که عرض شد نگاهي به آن انداخته ام و بعدا ان شاء الله خدمت مي رسم .

    يعني چه ؟ يعني خب چشم بنده به آن افتاده ، حسي هم از آن داشته ووو ، ولي هنوز مسموع است و مسئله همين جا است .

    آيا با حکمي هم که يکي از دو رقمش را " تصديق " عنوان فرموده ايد ، حالا با عقل يا چيز ديگري بماند ، مثل مثلا اينکه " چشمم به آن افتاده است " کار تمام است ؟

    امام عليه السلام در اين مورد هم فرموده اند : العقل عقلان ، و اينهم مسموعي دارد و تا مطبوع نشود نفعي بحال ما ندارد .

    خب کنيم تا مطبوع شود و کار آفرين ؟ حالا چه در مورد پوشش باشد که فرموده بوديد و چه موضوعي ديگر .

    سلام حاج آقا

    در فكر بودم كه....

    سوال دارم:

    1- نظر شما راجع به كار ما چيست؟

    2- آيا از دل پاك امر اشتباه بيرون مي آيد؟

    3- الان وظيفه ما چيست؟

    بقيه رو بعدا....

    يا علي

    لطفا ايميل كنيد

    پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحيم

    ميثم عزيزم سلام

    حقيقتش منظورتان از - كار ما - را در سؤال اول نفهميدم و به همين دليل نمي تونم جواب روشني بدم .

    درباره سؤال سوم ، فكر مي كنم در همين متن گفته ام وظيفه امثال ما چيست .

    اما درباره سؤال دوم بايد عرض كنم انسان پاك ممكن است خطا و يا حتي گناه كند اما ( لم يصروا علي ما فعلوا و هم يعلمون ) دستور كار آنهاست .يعني چون دانستند كه اين كار خطاست نه بر توجيه كردن آن خطا اصرار مي ورزند و نه تكرار آن .

    ديگر اين كه انسان صالح با قصد معصيت ، معصيت نمي كند اگر گناهي از او سر مي زند يا خطايي مرتكب مي شود محصول غفلت اوست نه تعمد بر انجام گناه ( ما عصيتك حين عصيتك بل خطيئة عرضت ).

    نكته اخر اين كه انسان صالح همين كه در حين خطا يا بعد از آن متوجه خطاي خود شد از ادامه يا تكرار آن دوري مي كند و به خداي سبحان روي آورده و آنچه را با ان خطا ضايع كرده است اصلاح مي كند .( الذين اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذكروا الله و استغفروا الله و من يغفر الذنوب الا الله )

    اگر محيت كردي و در باره سؤال اول برايم توضيح بيشتري داديد انشاء الله به آن هم پاسخ خواهم گفت .

    در پناه مهربان عالم سربلند باشيد .

    يا حق