سلام عليکم حاج آقا مخبر عزيز و گرامي
اول از همه ممنون و متشکر بابت زحمتي که کشيده ايد و اميدوارم که قدر دانش باشم ان شاءالله تعالي .
ابتدا عرض کنم که عرض بنده با توجه به مطلب شما بود که بعنوان نمونه به يکي دو موردش ارشاره مي کنم و برايم مثل روز روشن است که اشاره ام کفايت مي کند .
مثلا فرموده بوديد :
سالهايي که در دانشگاه علامه طباطبائي در خدمت دانشجويان بودم خيلي از دخترها و پسرهاي دانشجو را ديده بودم که چنين احوالاتي داشتند . ظاهرشان و لباس و سر و شکلشان جوري بود و فضاي دل و قلبشان جوري ديگر .
وديگر مثلا :
يادم هست در دانشکده حقوق با خانمي که برو بچه هاي ارزشي دانشگاه به خاطر حجابش به او تذکر ويژه اي داده بودند صحبت مي کردم . آن خانم با گريه برايم از اوضاع آشفته تربيتي و مذهبي خانواده اش مي گفت ، در انتهاي سخنش در حالي که هنوز اشک مي ريخت پرسيد :حاج آقا شما رو به خدائي که مي پرستين اگر شما هم بيست سال توي خونه ما بزرگ شده بودين ، همين بودين که هستين ؟
و مانند اينها بازهم هست ، حالا بجاي دانشگاه مثلا حوزه فرموده باشيد فکر نمي کنم تفاوت چنداني داشته باشد ، چراکه حرف از علم يا دانش است که عرض بنده با توجه به اين بود که بقول باب دانش عليه السلام : من علم عمل و من عمل علم ، هرچند که هم ايشان فرموده اند : علم دوتاست ، يکي مسموع ، مثل آنچه که طلبه يا دانشجو در حوزه و دانشگاه به چشم و گوشش مي خورد ، و يکي هم مطبوع که اين علم يا دانش عمل يا کار آفرين است ، چراکه مسموعش هنوز علم يا دانش ديگريست و تا مال خود نشود نفعي بحال دارنده اش ندارد جز همين که ما را بکاري وامي دارد تا مال خودمان شود .
اما پاسخ شما که عرض شد نگاهي به آن انداخته ام و بعدا ان شاء الله خدمت مي رسم .
يعني چه ؟ يعني خب چشم بنده به آن افتاده ، حسي هم از آن داشته ووو ، ولي هنوز مسموع است و مسئله همين جا است .
آيا با حکمي هم که يکي از دو رقمش را " تصديق " عنوان فرموده ايد ، حالا با عقل يا چيز ديگري بماند ، مثل مثلا اينکه " چشمم به آن افتاده است " کار تمام است ؟
امام عليه السلام در اين مورد هم فرموده اند : العقل عقلان ، و اينهم مسموعي دارد و تا مطبوع نشود نفعي بحال ما ندارد .
خب کنيم تا مطبوع شود و کار آفرين ؟ حالا چه در مورد پوشش باشد که فرموده بوديد و چه موضوعي ديگر .