• وبلاگ : سراي انديشه
  • يادداشت : ما گنهكار نيستيم - قسمت اول
  • نظرات : 7 خصوصي ، 16 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    به نام خدا و با سلام

    من به درستي متوجه نشدم، چطوري احساس گناه چيز بدي است. تصور من اين است كه احساس گناه بسيار مطلوب است و كسي كه احساس گناه نكند، پليدي سراسر وجودش را فراگرفته است. وقتي كساني مثل انبياء و اولياء احساس گناه مي كنند و از درگاه خداي بزرگ طلب عفو و بخشش دارند، چرا احساس گناه بد باشد. تلقي من اين است كه هرچه آدمي بيش‏تر احساس گناه كند، باتقواتر و مقرب‏تر است.

    ببخشيد. اين از باب عرض اردت است.

    مخلص شما

    پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحيم

    دوست محترم و خوبم سلام

    احساس گناه چيزيست و ادراك گناه چيزي ديگر .

    آنچه انبياء عظام و اولياء كرام از آن به سوي خدا ناله مي نالند و توبه مي كنند احساس گناه نيست بلكه ادراگ گناه است . البته گناه در هر مرتبه اي از مراتب سلوك معناي خودش را دارد . يقينا گناهي كه مثلا وجود مبارك حضرت زين العابدين (ع) از آن توبه مي كند با گناه من تفاوتي از زمين تا آسمان دارد كه خوش گفته اند : حسنات الابرار سيئات المقربين .

    يقينا همه ما در برابرخداي بزرگ خويش را گنهكار مي دانيم و هر كس مناسب مرتبه خودش مي بايد همواره از گناهان فراوان خودش كه آسان ترين آنها غفلت از ذات اقدس الهي است توبه كند .

    ادراك گناه امري برخواسته از عقل است و احساس گناه پريشاني روان و محصول وهم . به همين دليل ادراك گناه راه به عفو مي جويد و هر گز موجب عادي شدن گناهكاري در نظر انسان نمي شود اما احساس گناه چون با فرار انساني كه چنين احساسي دارد از آن همراه است كم كم به خاموشي هم مي گرايد و به طور كل گناه را آسان مي سازد . ادراك گناه و تلاش براي بازگشت از تيرگي گناه به روشنائي عفو الهي حقيقتي پيش برنده و احيا كننده است اما احساس گناه خوره ايست كه چون به جان انسان افتاد ايمان او را هم به باد مي دهد و نه تنها او را به سوي توبه سوق نمي دهد و به عفو الهي اميدوار نمي كند بلكه حس برگشت ناپذيري را در او تقويت كرده و او را در باتلاق گناهان بعدي فرو مي برد .

    در هر حال از حسن توجه تان سپاس فراوان دارم.

    در پناه مهربان عالم سربلند باشيد .

    يا حق