• وبلاگ : سراي انديشه
  • يادداشت : ما گنهكار نيستيم (قسمت دوم)
  • نظرات : 1 خصوصي ، 16 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    به نام خدا و با سلام

    سرورم، يكبار ديگر دعاي امام سجاد(ع) را مرور مي كنيم:

    إِلهِي لَمْ أَعْصِکَ حِينَ عَصَيْتُکَ وَ أَنَا بِرُبوُبِيَّتِکَ جاحِدٌ، وَ لا بِأَمْرِکَ مُسْتَخِفٌّ، وَ لا لِعُقُوبَتِکَ مُتَعَرِّضٌ، وَ لا لِوَعِيدِکَ مُتَهاوِنٌ، وَ لکِنْ خَطِيئَةٌ عَرَضَتْ وَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي وَ غَلَبَنِي هَواي َ وَ أَعَانَنِي عَلَيْهَا شِقْوَتِي وَ غَرَّنِي سِتْرُکَ الْمُرْخَى عَلَيّ .

    همان‏طور كه ملاحظه مي فرماييد، آن امام اعتراف مي كند كه «عَصَيْتُکَ» (تو را معصيت كردم)؛ «سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي وَ غَلَبَنِي هَواي َ وَ أَعَانَنِي عَلَيْهَا شِقْوَتِي وَ غَرَّنِي سِتْرُکَ الْمُرْخَى عَلَيّ»؛( خطا و اشتباهي بود که بر من عارض شد و از من سرزد ، نفسم مرا فريب داد و هواي نفسم بر من غلبه کرد و تيره روزي من مرا در اين خطا ياري کرد و پرده پوشي­ات مغرورم ساخت).

    در اينجا چند احتمال وجود دارد:

    1. آن امام گناه كرده است و هواي نفس بر او غلبه كرده است؛ اما عمدي نبوده و البته گناه او در حد و مرتبه خودش بوده است كه نظر من هم همين است.

    2. آن امام گناه نكرده و هواي نفس بر او غلبه نكرده است. اين جملات را براي تعليم ديگران فرموده است. من اين نظر را قبول ندارم. نه تنها هيچ قرينه اي بر اين احتمال وجود ندارد كه قرينه بر خلافش است. از جمله اين كه آن امام در حين بيان چنين جملاتي و به هنگام نماز و عبادتش مثل بيد مي لرزيده و زار زار مي گريسته است. اين كار را نمي شود، گفت كه او فيلم بازي مي كرده و براي تعليم ديگران بوده است.

    3. احتمال ديگر اين است كه اين الفاظ به همان معاني عرفي عرب استعمال نشده است و اگر آن حضرت مي فرمايد، من عصيان كردم، منظورش عصيان شيعه بوده يا عصيان مشركان و كافران بوده است و هكذا از اين جفنگيات.

    خلاصه آن كه من انبياء‏ و ائمه را از گناهان مردمان عادي معصوم مي دانم، نه از گناهان مرتبه خودشان و اين توجيهات تكلف آميز علماي شيعه را قبول ندارم.

    نظر حضرت عالي چيست؟

    پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحيم

    دوست گرامي ام سلام

    حضور پر مهرتان را ارج مي نهم .

    در خصوص فرمايشات شما معروض مي دارم كه گفتگو در اين مورد، دامنه مفصلي دارد كه بحث جاري وبلاگ من موضوعا با آن متفاوت است و مجال پرداختن به آن را ندارد بر همين اساس از اين كه به آن بپردازم معذورم.

    اما آن چه مرقوم فرموده ايد نظريه تازه اي نيست و در ميان پيروان مكتب اهل بيت برخي از كسان ديگر نيز چنين باوري دارند و البته مباني اين تفكر در كتب مفصله كلامي به نقد كشيده شده است فكر مي كنم اگر بنا باشد در اين مورد بحث بفرمائيد بهترين روش آن است كه به جاي طرح مكرر اين ادعا براهين وارد شده در نقد اين تفكر را تحليل و نقد بفرمائيد .

    از درگاه حضرت حق برايتان بهترين تفضلاتش را استدعا دارم .

    يا حق