![](http://www.Parsiblog.com/PhotoAlbum/andishe/Thumb_8871.jpg)
سلام عليکم برادر عزيزم حاج آقا مخبر گرامي
خب بازهم طبق معمول ديدم مطلب جديدي نوشته ايد و براي بهره بردن خدمت رسيدم و اين بار هم پس از مطالعه ي آن که باز هم مثل سابق هم از حيث موضوع و هم از جهت بروز بودن دقت نظر شما را مي رساند .
خب ضمن قدر داني که لازم بود بجا آورم مايلم که نکته نظر خود را به تيغ قلمتان بسپارم ، چراکه مثل بعضي از مطالب شما نيست که بشود نسبت به آنها بي تفاوت ماند .
چراکه حرف از واقعيتي است که جريان دارد و پديده اي يافت نمي شود که براي خودش چهارچوبي نداشته باشد حتي همانهايي را هم که گفته شود بر خلاف قانون جريان دارند ، پديده ي جامعه هم بي حساب کتاب رخ نداده و نمي دهد ، و اصلا مردم بعنوان يک مجموعه مانند هر مجموعه اي براي خود قانوني دارد که خارج از آن ديگر مردم ناميده نمي شود و چيز ديگري مي شود با قانون خاص خودش ، مثلا مردمي بي دين ، يا اين دين و آن دين .
حالا کاري ندارم به اينکه قانون حاکم بر مردم قانون شيعه است يا به اصطلاح مسلماني ديگر و يا به اصطلاح ديني ديگر جز اسلام ؟ چراکه بحثش بماند در بحث از دين نزد خدا ، خدايي که دين فرستاده بوسيله ي پيامبرانش و بقول امام علي عليه السلام خداي ديگري نداريم که پيامبري فرستاده باشد .
فعلا بحث اينست که هرچيزي قانوني دارد و جامعه و منجمله مجموعه ي ايران هم براي خودش قانوني دارد ، حالا چه قانوني دارد اينهم بحث بنده نيست ، يعني فعلا مانعي ندارد که قانونش همان باشد که عنوان فرموده ايد ، چراکه همانطور که امام علي عليه السلام فرموده اند مردم ناچار از حکومتند ، عرض شد که بي قانون هم مردمي يافت نمي شود .
فعلا حتي پيگير فرق اين با چيزي که بعنوان قانون بر مردمي حاکم شده هم نيستم که کشوري نامبرده شود که مثلا قانون اساسي ندارند ولي بي قانون هم نيستند .
ووو ، از جمله يکي هم قانون اکثريت مردمي که اقليتي ولو يک در صد هم دارد که قانونش پيروي از نود درصد است !؟ در حاليکه نه تنها اکثريت حاکم بر دنيا از آن اکثريت اين مردم ! نيست بلکه از اکثريت به اصطلاح مسلمان هم برخودار نيست اگر بر قانون پيروي از اکثريت مي باشد .
خب پس عرض بنده چيست ؟ که جراحي بفرماييد ؟
پاسخ مسئله اينست که : آيا قانوني که عنوان فرموده ايد بر ما حاکم است ؟ يا حاکم باشد ؟
چراکه اگر حاکم است ، يعني قانون است که هيچ ، بقول شما طلبه ها سالبه به انتفاع موضوع مي شود مطلب ، مي ماند شق ديگر که قانون باشد ، که مسئله اين مي شود که : مگر قانون نيست ؟ يا اينکه : پس قانون چيست ؟ فعلا ، حاکم بر مردم ما ؟ چراکه بي قانون که نمي شود ، مي شود ؟
ناگفته نماند که بقول رياضي : حتي "دو " قانون هم در حکم بي قانونيست و مقصود شما هم جمع شدن زير پرچم دو قانون نيست ، چه رسد به قول ايشان : سه ، چهار ووو قانون .
چراکه بنده فکر مي کنم موضوع اينست و مي طلبد قلم شما را برادر .
والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته .