بسم الله الرحمن الرحيم
اميدوارم از اون كسايي نباشيد كه در تاريخ در بيت علما نفوذ كردند و بارها مشكلاتي زيادي را مابين بزرگان و علما ايجاد كردند. اميدوارم بنده را به سندرم دايي جان ناپلئون حواله ندهيد. اميدوارم از جمله محمد عبدالوهاب و ورژن وطنيمون ميرزا علي باب نباشيد. اميدوارم خيال نكنيد كه احيانا اگر چند صباحي در محضر استاد حكمت خوانده ايد پس لزوما دردام ورطه هاي شيطان نخواهيد غلطيد، كه العلم هوالحجاب الاكبر، و همين بود كه شيطان را به خود غره كرد و به لقب غرور نائل آمد. اميدوارم متوجه باشيد كه بويي از دقت نقل كلام كه در ميان محدثان شيعه رايج بوده نبرده ايد، آنجايي كه وقتي عبارت هاله نور را در ميان عبارتي از قول آقاي احمدي نژاد در ميان علامت نقل قول مستقيم، يعني گيومه، آورده ايد نشانگر اين است كه يكبار هم حداقل به صحبتهاي رد و بدل شده با دقتي كه از معاونت فرهنگي سابق مؤسسه اسراء انتظار ميرفت گوش نداده ايد، در حاليكه در مقام يك شاهد راجع به اتهامي شهادت داده ايد كه ظاهرا به قول رسول الله (ص) از مسلمان سر نميزند.
اميدوارم، با فرض قبول اينكه ايشان دروغ گفته، به اين مسئله هم توجه كرده باشيد كه در نتيجه اين كار شما، چه كسي يا كساني سود برده و دستشان را براي ... پر كرديد. يادتان باشد كه اميرالمؤمنين (ع) به سفارش رسول الله (ص) پس از رحلت ايشان به نوعي سكوت در مقابل اهل نفاق در پيش گرفتند و شايد حكمت اين بود كه به قيمت افشاي چهره نفاق دست ديگراني براي محو نام اسلام باز نشود.
الان خيلي خسته ام و حرف و سؤال زياد براي مطرح كردن داشتم اما از ديشب تا به حال اخبار انتخابات را از شبكه خبر، بي بي سي فارسي و سايتهاي مختلف از طريق اينترنت دانشگاهم در انگليس رصد ميكردم و خوب ميدانم كه دل چه كساني را شاد كرده ايد. راستي پس از درك محضر استاد، تا به حال دريافته ايد چرا آنها كه در دلشان مرض است، قرآن مايه گمراهيشان است؟ به گمانم چون محكماتش را به مسلخ متشابهاتش ميبرند. گمان اين نيست كه شما بتوانيد نكير و منكر را در باره چنين موضعگيريتان يا تقويت اين جريان كه اثرات چندين وجهي داشته و دارد، به استناد چند استخاره قانع كنيد. احمدي نژاد حرفي در ميان نامحرمان(در اينباره اشاره اي خواهم كرد) زد، فارغ از صدق آن، و حال اينكه قبل از طرح آن، كلامش در اسارتش بود و در پي ابراز آن در ميان نامحرمان، خود اسير كلامش شده! اي كاش خودتان از اين سرگذشت عبرتي گرفته و بيش از اين تأمل كرده و در زماني غير از اين به صرافت روشنگري مي افتاديد. اما حال تا ابديت اسير اين موضع گيريتان خواهيد بود مگر اينكه به نحوي اصلاح كنيد . البته چگونه؟ خدا داند! به همان حرف آغازين اين نوشته بر ميگردم و در وصف نامحرمان آن جمع اين سؤال را از شما ميپرسم گه آيا به اين فكر گرده ايد كه اين فيلم چرا و چگونه از آرشيو مؤسسه اسراء به عرصه عمومي قدم نهاد؟ آيا حضرت استاد نبايد به فكر اصلاح امور دفتر و بيت خويش و نگران فضاي اخلاقي اطراف خود باشند؟ آيا نبايد به گفته خودشان، به هشدار قرآن توجه كرده و روزگار هلاك شدگان را از خود دور ندانند. همانطور كه فرمودندد بزرگاني در عصر مشروطه زعامت شيعيان را بر عهده داشتند كه امروز در علم و تقوي امقالشان نيست اما با عليرقم نفوذ رأيشان، در روزگار ايشان مشروطه سقوط كرد و از سلك ايشان حكم اعدام آيه الله شيخ فضل الله نوري صادر شد. آيا قبل از سفارش ديگران به تأمل در اين وقايع تاريخي، خود نميبايست در اينباره و ووضع دفتر و بيت خودشان راجع به همين قضيه تأملي ميفرمودند؟ البته شايد همان نامحرم خودتان باشيد يا بازيچه همان نامحرمان قرارگرفته ايد. خيلي منتظر خواندم پاسختان به ابهامات بنده هستم. ان الله عليم بذات الصدور