• وبلاگ : سراي انديشه
  • يادداشت : از انديشه مطلق تا مطلق انديشي
  • نظرات : 1 خصوصي ، 15 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + نظام مقدس 
    واکنش تند خطيب ديروز نماز جمعه تهران، احمد خاتمي، به شعار "استقلال، آزادي، جمهوري ايراني" که اين روزها در تجمعات اعتراضي سر داده مي شود، از افتادن وي به تله اي حکايت دارد که هواداران جدايي خواست ايراني از خواست اسلام آن را سر راه مقامات حکومتي پهن کرده بودند! وي در سخنان خود "جمهوري ايراني" را مغاير "جمهوري اسلامي" دانسته و حاميان اين شعار را "دشمن" ناميده. از مغايرت اين دو، مغايرت اسلاميت و ايرانيت حاصل مي شود. اعتراف به اين مغايرت، اعترافي است به اين که ايراني بودن با اسلامي بودن يکي نيست و با توجه بر حاکميت رسمي "جمهوري اسلامي"، هم اکنون رسما بر ايرانيان "جمهوري غيرخودي" حاکم است! اين تفاوت از جنس تفاوت بين "جمهوري دمکراتيک" و "جمهوري اسلامي" نيست که احمد خاتمي به خطا به آن پرداخته؛ "ايراني" مي تواند هر کدام از اين دو را بخواهد يا رد کند ولي ايراني به هر صورت براي حکومت بر خود ناگزير است جنسي وطني برگزيند و نه وارداتي. احمد خاتمي و تمامي کساني که در اين ماه هاي اخير بر اين شعار تاخته اند، هوشمندانه مي توانستند بر تطابق "جمهوري اسلامي" و "جمهوري ايراني" صحه بگذارند و بگويند که "جمهور مردم ايران، جمهوري اسلامي را برگزيده". چنين نکردند و در دام افتادند و خود را در برابر "ايرانيت" قرار دادند تا نشان دهند باور ندارند "جمهور مردم ايران، "واقعا" جمهوري اسلامي را برگزيده"!


    من نگفتم يکي ديگه گفته بود ما هم ديديم جالبه گفتم شما هم ببينيد .

    پاسخ

    از لطفتون ممنونم .

    سلام استاد گرامي

    اميدوارم كه ايام به كامتون باشه.

    مي بينم كه مباحث داغي از شرق و غرب در بين كامنتهاي دوستان رد و بدل ميشه.

    حاج آقا از وقتي فهميدم *وهم* مي تونه به جاي *عقل* مثل گرگي در لباس ميش عمل كنه، هر وقت مي خوام براي حرف زدن و اظهار نظر كردنم بگم از *عقلم* دستور مي گيرم، مي ترسم توهم زده باشم، اين بدان معني نيست كه اعتماد به نفسم رو از دست داده باشم و يا خودم رو انسان ضعيفي فرض كنم، چون همونطور كه شما هم من رو ميشناسيد هنوزم كه هنوزه با اينكه پيرمون كردن، ولي خداي اعتماد به نفس هستم اما مجبورم دست به عصا تر اظهار نظر كنم،

    راستي حرفهاي (مارک توماس)،(دالايي لاما)،(ولتر)،(ريچارد داوکينز)،(برتراند راسل) و امثالهم، شديدا خوراكيه واسه استفاده ي ابزاري شدن. دمشون گرم. احتمالا دوستان قيد شده هم شديدا تمايل دارن تو وبلاگه شما نظر بدن و مطمئنا راضي هم نيستن كه از اونها به عنوان ابزار آلات استفاده بشه، ولي حيف كه شرائط اظهار نظر اونها تو وبلاگه شما مهيا نيست!

    اميد وارم امروزه عده اي كه چنان خودشان و تفکرشان را مطلق مي دانند که هر کس چيزي بر خلاف آنها بگويد يا بنويسد ، ناچار بايد از صفحه بيان و انديشه حذف شود، هم،يكم دست به عصاتر اظهار نظر كنند تا مردم عادي مثل بنده ي حقير از كفتار و كردارشان نتيجه نگيريم كه به ظاهر در اوج عقلانيت در توهم به سر مي برند.

    يه چيز ديگه هم بگم و خلاص. اين ميزها به كسي وفا نمي كنه آدم تا وقتي پشت ميز رياست و يا سوار بر اسب قدرته بايد خيلي احتياط كنه چون از قديم گفتن *گهي پشت به زين و گهي زين به پشت!*

    يا حق.

    پاسخ

    محمد عزيزم سلام . راستش رو بخواهيد چه عرض كنم ؟

    بسم الله الرحمن الرحيم

    اللهم صل علي محمد وآل محمد وعجل فرجهم

    سلام

    آقا سيد قرآني كه گفتيد چند جا رفتم \يدا نكردم اگه ممكنه از اون مشخصات بيشتري بديد(شابك و...) تا ان شا الله بتونم پيدا كنم

    از مطلب جديدتون هم استفاده كردم ممنون

    اما واقعا شهيد آيت الله مطهري . شهيد آيت الله بهشتي واقعا مسلمان بوده اند

    خدا نگهدار

    پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحيم . و عليكم السلام . در نسخه اي از اين قرآن كه الان پيش روي منه هيچ مشخصات خاصي درج نشده . با اين وجود آنطور كه روي جلد قرآن نوشته ، اين قرآن چاپ انتشارات معارف ، نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها ، معاونت آموزش و تبليغ است . اگر به فروشگاه نشر معارف تشريف ببريد يقينا امكان دسترسي براتون خواهد بود . سر گروه تهيه ترجمه اين قرآن هم جناب آقاي سيد محمد رضا صفوي است . بتونيد با مراجعه به دفتر نهاد نمايندگي در دانشگاه ها آدرسي از انتشارات معارف به دست بياوريد . با اين وجود اگر گذرتان به قم بيافتد در آدرس زير به راحتي به اين قرآن دسترسي پيدا خواهيد كرد . قم - خيابان صفائيه - نرسيده به ميدان جانبازان ( صفائيه ) - رو به روي دفتر مقام معظم رهبري - نشر معارف . اميدوارم بتونيد در شهر خودتان به اين قرآن دسترسي پيدا كنيد و نيازي به مسافرت پيدا نكنيد .موفق باشيد .
    + جادوگر سياه 
    فقهاي مجلس خبرگان=آخوند درباري (جادوگر سياه)
    و بعد از اين ........
    تاريخ تکرار ميشود ...

    منتظر عيار و ارزش نظريه ي ولايت فقيه نيز هستيم

    نيلوفر هم همون محسنه محسن هم همون احمد علي زيد اباديه . احمد علي زيد ابادي هم همون سيد حسن مخبره لابد سيد حسن مخبر هم همون نظام مقدسه

    به جادوگر سياه يعني همون نظام مقدس :

    شما انقدر از بقيه جمله بلغور نكن نظر خودتو بگو ميمون وار وطوطي وار حرف نزن خسته ميشي تا كي طوطي

    اينايي كه اسم بردي هيچ ارزشي ندارن چرتن فقط

    + جادوگر سياه 
    منطق مي گويد يک سکه هميشه مي افتد.ايا اگر ده مسيحي معتقد دعا کنند که ان سکه نيفتد ايا نمي افتد؟ اگر هزار مسلمان معتقد دعا کنند چطور؟ ميليون ها انسان مذهبي چطور؟(مارک توماس)/ همه دين ها مثل هم هستند،فقط روزهاي تعطيلشان فرق مي کند(کتي لدمن)/دين من اين است.،نيازي به مرجع تقليد و فلسفه هاي پيچيده ندارد، دين من عقل من است و مرجع ان مهرباني ست(دالايي لاما)/روحانيون با دين دکان باز کرده اند،خرافات مي فروشند، پول مي گيرند و گناهان را مي بخشند و در اخر خودشان پادشاه مي شوند.(ولتر)/ماوراءالطبيعه گفتگويي است ميان دو نفر که يکي از ان ها نمي داند چه مي گويد و ديگري از حرف هاي او سر در نمي اورد(ولتر)/ بهتر است به جاي اين که افراط گرايان ديني را سرزنش کنيم خود دين را سرزنش کنيم.(ريچارد داوکينز)/اگر من ادعا کنم که بين زمين و مريخ يک قوري چيني وجود دارد که در مداري بيضوي به دور خورشيد مي گردد هيچ کس نمي تواند حرفم را رد کند البته به شرطي که به ان بيافزايم که اين قوري انقدر کوچک است که با قوي ترين تلسکوپ ها هم ديده نمي شود.اما مردم حق دارند که فکر کنند چرند مي گويم اما اگر کتب اسماني به وجود همين قوري صحه بگذارند و هر يکشنبه ان را به عنوان حقيقتي مقدس تعليم مي دادند و در مدارس به خورد بچه ها مي دادند شک کردن به اين قوري انحراف از دين قلمداد مي شد(برتراند راسل)

    يعني در حواس هم مثلا در بينايي هم همين را مي بينيم ، چيزهاي مختلفي پيش چشم مي آيد ولي ديده ‍، حتي اولي ترش چشم هم در مجموع يك چيز را مي گيرد بعبارت ديگر مثل همان امام يا ولي فقيه عملكرد دارد .

    خب حالا كداميك از دانشمندان غربي و شرقي از اين حرفها مثل مثلا همين حرف امام ششم را زد ه اند ؟ وهمانطور كه عرض شد آيا چنين حرفهايي زده نشده ؟

    آيا مثلا پيامبر نگفته : علي باب دانش است ؟ يا گفته ولي مثل كتاب خدا محترمانه هم بوسيده شود و گذاشته شود رو طاقچه و برويم ببينيم يونان باستان چه گفته و مثلا غرب الان چه مي گويد !؟

    مثلا همين كه منسوب به ارسطوست كه فاقد حس فاقد علم است !

    آنوقت توقع داشته باشيم كه جوان ما نگويد : هرچه حواسم بگه !

    ببخشيد كه از خودمان گلايه كردم !

    راستي در قسمت قبلي اين گلايه يك داريم را نداريم نوشته ام كه اصلاح مي فرماييد

    با سلام مجدد

    ضمن استفاده از مطالب عزيزان و پاسخهاي شما برادر عزيزم مي خواستم در تاييد فرمايش يكي از عزيزان ، البته صرف نظر از اينكه چه عقيده اي داشته باشند ؟ عرض كنم كه مرحوم علامه جعفري يك حرف خوبي هم دارند كه بد نيست يادآور شوم .

    آنهم اينكه تاريخ علم يا دانش را كه مي نويسند انگار نه انگار كه پيامبران و اماماني هم بوده اند كه حرفي زده باشند !

    البته بنده مثل يكي از عزيزان پيشنهاد نمي كنم كه كسي برود ببيند كه پيامبران و امامان هم چه گفته اند ؟ ولي مگر در تاريخ آنها حرفي نزده اند ؟

    خب شايد يكي در اينجا بگويد ، كه گفته شده ، حرف حرفي است كه خودم بگويم ، ولي مگر ما فقط حس داريم ؟ بله درست است اگر فرموده باشند كه از راه حواس هم درك و دريافتي نداريم ولي دريافتهاي ما منحصر به اين نيست و در ثاني گيريم هم كه بقول يكي از عزيزان همين هم باشد ، خب حواس مختلف بينايي ، شنوايي ووو را كي بهم ربط مي دهد ؟ جز امامشان يا في زمان هذا ولي فقيه شان ؟ اي كاش مجال بود و داستان يكي از شاگردان امام ششم را اينجا بازگو مي كردم كه با عالمي در بصره در همين زمينه چه گفتگويي داشته و امام هم در تاييد ايشان دو آيه ي آخر سوره ي اعلي را آورده اند : إِنَّ هَذَا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولَى ، صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى

    + محسن 

    جناب آقاي جادوگر سياه:

    من هم مثل شما و خيلي هاي ديگر منتقد جدي اين حكومت هستم.

    البته من دين و اعتقاد و مسلماني خود را به جمهوري اسلامي و ولايت فقيه گره نزده ام كه با اندك انتقادي به جمهوري اسلامي يا ولايت فقيه خللي به اعتقاد و عملم وارد شود.

    به شما هم در كمال تواضع توصيه ميكنم خيلي تند نرويد.

    اگر ميخواهيم واقعا مخالفت خود را هم نشان دهيم باز هم راهش اينست كه از راه منطق و عقل وارد شويم وگرنه با احساسات صرف و سروصدا راه انداختن هيچ نتيجه اي عايدمان نميشود.

    از آنجايي كه ظاهرا الحمدالله اهل مطالعه و تفكر هستيد پيشنهاد ميكنم در كنار مطالعه ي آثار نيچه و ساير متفكران سري هم به كتاب نقد و بررسي نظريات ديويد هيوم در چهار مسئله ي فلسفي اثر علامه محمدتقي جعفري(ره) بزنيد.

    كتاب كم حجمي است اما عميق و پربار.

    پيرزو باشيد...

    + جادوگر سياه 
    چه ؟
    يک مرد بزرگ؟
    من که جز يک نمايشگر ارمانهاي خويش چيزي نميبينم.
    --------------------------------------------------------------------------------------
    هر انچه باور کردني است , هرانچه آسودگي وجدان مي اورد , هر آنچه گواه حقيقت است , همانا از راه حواس به ما ميرسد
    ---------------------------------------------------------------------------------------
    انچه يک زمانه شر ميشمرد , بسا پژواکي است بيگانه از انچه روزگاري خير شمرده ميشد --بازگشت بيمار گونه ي آرماني کهن
    ----------------------------------------------------------------------------------------
    جنون در افراد استثنا است اما در گروهها و حزبها و ملتها و دوره ها اصل است
    --------------------------------------------------------------------------------------
    ادمي البته با دهانش دروغ ميگويد , اما با حالت دک و پوزش حقيقت را بيان ميکند
    -------------------------------------------------------------------------------------

    پاسخ

    لطفتان مزيد .
    + جادوگر سياه 
    اقاي مخبر جامعه و مردم جامعه و روح اجتماعي حاکم بر جوامع انساني به ""بايدها"" توجه ندارد و انرا معتبر نميداند بلکه به ""هست ها"" توجه کرده و انها را معيار قضاوت قرار ميدهد حتما به ريشه ي دو کلمه ي "بايد " و " هست " در مباحث ديني و فلسفي و اجتماعي و تحليلي واقف هستيد . من هم شنيده ام که نظريه ي ولايت فقيه از مصر امده است و خميني انرا تئوريزه و عملي کرده است . اصلا مهم نيست چه کسي انرا ساخته است مهم اين است که چنين طرحي منجر به چنين وضعيتي شده است و در همان زمان هم کاستي هايش کم و بيش ديده ميشد . وجود حلقه ي بسته ي رهبري- شوراي نگهبان و کانديداي مجلس خبرگان ايا از اصول قانون اساسي هست يا نيست ؟ ايا اين حلقه مادر استبداد هست يا نيست ؟ ايا خميني انرا پايه گذاري کرده يا نکرده ؟ اصلا مهم نيست که اسلام چه بايد باشد خميني چگونه بايد باشد مهم اين است که اسلام هم اکنون چه هست ؟ خامنه اي اکنون چگونه است ؟ معيار سنجش سودمندي يک نظريه و يک سيستم به به و چه چه تو کتابها نيست معيارش موفق بيرون اومدن از ميدان عمل هست که تا کنون نظام مبتني بر نظريات ديني فقط تاج را برداشته و عمامه را گذاشته . وسيله ي دفاعي اش شده سوء استفاده از عقايد مردم . اگر روزي مردم شخص و يا محتواي اين نظام را نخواهند ايا لازمه اش قرباني کردن عقايد ديني نيست ؟ ظلمي از اين بزرگتر هم هست ؟ ايا غير از اين است که قبولي طاعت و عبادت و نماز و روزه بستگي زيادي به ميزان اعتقاد به ولي فقيه دارد ؟ مطمئنا اينجا منظور التزام به نظريه ي ولي فقيه نيست منظور شخص ولي فقيه است که اگر مانند الان عده ي زيادي شواهد را دال بر سقوط از مقام عدل بدانند معلوم نيست تکليف چيست . از عقايد مردم استفاده کرده و بر انها حکومت کرده و لازمه ي نه گفتن به چنين حکومتي زير پا گذاشتن عقايد و ايدئولوژي ديني است غير از اين است ؟ نه غزه نه لبنان جانم فداي ايران چه چيزي را فرياد ميزند ؟ ........قاتل است ولايتش باطل است چه چيزي را فرياد ميزند ؟ ايا اين موضوع مسئله اي است که بعد از فوت امام بروز کرده يا از ابتدا اين نظريه و اين سيستم ابستن چنين مسائلي بوده ؟
    اقاي مخبر معلومات ديني و فلسفي و اجتماعي من بيشتر از شما نباشد کمتر هم نيست ! ولي من علاقه اي به بحث منطقي و فلسفي و مباحثه ندارم . اين مسائل کاملا بي فايده است من علاقه دارم فقط نتايج عيني را دنبال کنم و اين نتايج را فرياد بزنم و انها را به عنوان منطق و استدلال بر سر تئوري پردازان استبداد بکوبم . اقاي مخبر منطق و استدلال کف خيابان است . اينجا است که ارزش و گوهر وجودي هر نظريه و ادعايي سنجيده ميشود . شما را به هم پياله شدن با نظريه پردازان آزادي و عمل دعوت ميکنم نظرياتي که در بطن خود هيچگونه استبدادي را پرورش نميدهند . اقاي مخبر همان اول هم همه ميدانستند ولايت مطلقه ي فقيه منجر به استبداد مطلقه ميشود ولي امثال شما به مردم قول داديد که با گماشتن صالحان و عادلان چنين نشود ايا فريبي و خام انديشي از اين بزرگتر سراغ داريد ؟ ايا لازمه ي سقوط نظام استبدادي و فاسد کنوني پشت پا زدن به بسياري از عقايد اسلامي نيست ؟ و ايا چنين فرايندي در نهايت موجب سکولاريزه شدن جامعه نخواهد شد؟
    نظريه هاي سياسي غرب را تجزيه و تحليل کنيد کداميک در بطن خود مانند نظريه ي ولايت فقيه ابستن و زمينه ساز ديکتاتوري است ؟
    پيشنهاد ميکنم هم پياله ي جماعت گزاره انگار و تجربه باور شويد تا بيشتر از اين ضرر نکرده ايد اگر وجدان بيداري داريد.. اگر نه که سر زير برف کردن ساده تر است .
    امثال شما که از پوزيتيويسم و هرمونتيک و ليبراليسم بد ميگوييد خود چه ارمغاني اورده ايد ؟ و اين ارمغانتان براي خودتان چه حاصلي داشته ؟
    به جرات ميگويم مسئول مسائل امروز و پايه گذار استبداد ديني و نطريه پردازش خميني است و اگر در محکمه ي الهي اندک عدلي موجود باشد بايد هم اکنون پاسخ خونهاي ريخته شده و حقهاي ضايع شده و استبداد ديني و دذدي اعتقاد مردم را بدهد . فکر ميکنم 6-7 سال پيش که پاي منبرتان بودم گفتيد به عقيده ي من تا 100 سال اينده کسي مانند خميني نخواهد امد و در هر عصري نابغه اي و نعمتي وجود دارد که در عصر ما مصداقش خميني است .
    واقعا ؟؟

    خنده دار نيست ؟
    رها کنيد اين هاله ي قداست و هاله نور را..... عقايدتان را به تيغ تيز عقل و تجربه بسپاريد سنت شکني کنيد ... پرده دري کنيد تا واقعيات را ببينيد . مرشد و مريد پرويري را رها کنيد اگر اهل آزادگي هستيد .کتاب "فراسوي نيک و بد " نوشته ي فريدريش نيچه فيلسوف الماني را بخوانيد .

    پاسخ

    جناب جادوگر . از نوشته هايتان كاملا مشخص است كه تا چه ميزان از منطق و دانش فلسفي اجتماعي و آگاهي هاي ديني برخورداريد . آن چنان موضوعات مختلف در ذهنتان به هم تنيده است كه نه تنها شيوه انديشه تان بلكه شكل بحث كردنتان را هم به ملغمه اي پر چالش بدل كرده است . كاش به جاي اين كه به افكار امثال نيچه توجه كنيد كمي به رابطه ميان دانش و عمل مي انديشيديد تا متوجه بشويد كه ميان هست و نيستها و بايد و نبايد ها رابطه اي وجود دارد كه در دي عين ضروري بودن تخلف پذير است . معناي قانون و تشريع هم همين است . اگر قرار بود معيار صحت و سقم همه چيز همان تجربه اي باشد كه از آن سخن گفتيد ديگر جايي براي مطرح كردن انديشه هاي امثال نيچه نخواهد بود . به راستي محصول انديشه امثال او كه در نهايت به وادي پوچ گرايي و نهليسيم افتادند براي شما چيست كه اينگونه هاله قداستي كه ما از از آن برحذر مي داريد به گرد او و امثالش كشيده ايد ؟ انديشه هايي كه امروزه محصولشان را فقط در زباله داني هاي تاريخ بايد جستجو كرد . مسئله شوراي نگهبان و خبرگان و امثال آنها قابل بحث است اما نه با روشي كه شما به آن معتقديد كه با روش شما هيچ حكومتي و هيچ قانوني ارزش نخواهد داشت چرا كه در تمامي باورهاي موجود آنچه واقع شده است غير از آن چيزي است كه گفته شده است ( البته اگر معيار واحدي براي ارزيابي داشته باشيد ). فكر مي كنم قبلا هم با شما در مورد روش تفكرتان بحثي داشته ام البته بار قبل هم مشت به سندان كوبيدم . برايم خنده دار است كه شما با اين همه ادعاي روشنفكري بناي نقدتان را بر كلام بي پايه اي مي گذاريد كه آن را شنيده ايد ( ولايت فقيه از مصر آمده و امام آن را تئوريزه كرده است ) بالاخره تكليفتان را روشن كنيد . بحث با شما را بايد از كجا شروع كرد . از پوزيتويسم ؟ از هرمونوتيك ؟ از ليبراليسم ؟ از كجا ؟ متاسفانه آنقدر تفكراتتان به هم ريخته است و فاقد يك نظم عيني و منطقي است كه از همين متن كوتاهتان هزار رشته به هم تنيده بيرون زده است . من توصيه مي كنم شما خيلي در متقاعد كردن من تلاش نكن . بهتر است قبل از آن كمي در منظم كردن ساختار فكريتان بكوشيد شايد افاقه كند .
    + جادوگر سياه 
    انقلاب فرزندان خود را ميخورد
    جناب مخبر اشتباهي که شما ميکنيد اين است که فکر ميکنيد اين خانه از پاي بست صحيح بنا شده است و ايندگان از ارمانها و اهداف اوليه بنايانگذارش فاصله گرفته اند . خير اينگونه نيست بنيانگذار نظريه ولايت فقيه اکنون مسئول مواضع نا صحيح و هزينه زا و جانبدارانه و نقد پذير رهبري هستند و همان انديشه ها ي امام راحل الان جلوي اصلاح رهبري را گرفته است . همان نظريه ولايت فقيه الان نا کارامدي اش مشخص شده است . همان نظريه ولايت فقيه الان موجب استبداد و ديکتاتوري شده است . غير از اين است که اشخاص مقصر در حوادث بعد از انتخابات اکنون به نوبت در حال ترفيع گرفتن و تشويق شدن از جانب رهبري هستند ؟ چيزي در مورد اعدامهاي انقلابي و جنايات سال 68 در زمان امام راحل و نخست وزيري مهندس موسوي شنيده ايد ؟ لطفا دوباره نگوييد که نظريه ولايت فقيه درست است و اسلام درست است و اشکال از مسلماني ماست اگر دقت کنيد ريشه هاي مشکلات امروزي دقيقا در سيره ي فکري و عملي امام خميني تئوريزه شده است . بر خلاف انچه شما و خيلي هاي ديگر فکر ميکنيد اغازگر مشکلات کنوني ايت الله خميني و تفکرات استبدادي اش است .
    پاسخ

    جناب جادوگر اشتباه بزرگتري كه شما مي كنيد آن است كه بدون آنكه مباني انديشه امام راحل را بدانيد چنين بي مهابا به ايشان مي تازيد . يكي از مشكلات شما و برخي كه چون شما مي انديشند آن است كه فكر مي كنيد امام نظريه پرداز ولايت فقيه است و اين خود گواه بي خبريتان از سابقه مسئله ولايت فقيه در فقه شيعه است . امام نه نظريه پرداز بلكه اجرا كننده اين اصل بوده اند ضمن اين كه اگر مباني ولايت فقيه را به درستي مطلع بوديد مي دانستيد كه ولي فقيه نيز هرگز از حوزه نظارت يا نقد خارج نيست . مشكل ما آن است كه آنچه امروزه برخي به عنوان ولايت فقيه معرف مي كنند آن چيزي نيست كه در مباني اسلامي و انديشه هاي تابناك امام راحل و ساير رهبران انقلاب اسلامي وجود دارد . متاسفم كه نمي توانيد بين قانون و اجراي قانون ، بين ابدئولوژي و عمل بر طبق آن تفكيك قائل شويد و گر نه هرگز نمي گفتيد كه :لطفا دوباره نگوييد که نظريه ولايت فقيه درست است و اسلام درست است و اشکال از مسلماني ماست ... . با اين نحوه استدلال و قياساتتان مرا به اين گمان سوق مي دهيد كه هيچ دانشي در زمينه مباني انديشه اسلامي و تفكرات امام راحل و بلكه اصول انديشه هاي اسلامي نداريد اگر چنين باشد سخن گفتن در اين زمينه را موجب ابطال وقت و اتلاف عمر مي دانم مگر آنكه عالمانه از نقطه افتراق باورهايمان موارد مورد نزاع را به بحث بنشينيم . توصيه مي كنم شما و مانند شما آنقدر زاويه ديدتان را محدود به مصاديق نكنيد كه قدرت تفكر درباره كلّيات و مفاهيم را كه معيار انطباق مصاديق بر آنهاست از دست بدهيد. همانطور كه ما هم نبايد چنان كلّي نگر و مفهوم انديش باشيم كه لزوم تطبيق مصاديق بر مفاهيم و قواعد را به فراموشي بسپاريم .

    سلام عليكم حاج آقا مخبر عزيز و گرامي

    خب روش ايشان را كه فكر مي كنم از كتاب خدا گرفته باشند و همچنين پيامبر و ديگر ائمه ، در كتاب خدا هم مي بينيم .

    آيا همين كفايت نمي كند كه مي بينيم خدا در كتابش اجازه ي حرف زدن به مشرك را هم داده و از او نقل قول هم مي كند در حاليكه براي خدا شريك هم قايل است !

    آنوقت بقول شما بعضي جلو حرف زدن كسي را مي گيرند كه نه تنها حرفش را نمي توانند باطل كنند بلكه شايد حرف آنها هم برحق تر باشد و باطل كننده ي حرف خودشان هم باشد .

    خلاصه مطلب مطلب هشدار دهنده اي بود و استفاده كرديم

    پاسخ

    و عليكم السلام برادر بزرگوار و عزيزم . همانطور كه فرموديد شيوه آن بزرگواران ،‏شيوه برگرفته از آموزه هاي ناب و اصيل اسلامي است و آنچه اندوه مرا فراوان مي سازد آن است كه برخي از ما نه تنها امروزه چنين روش و سيره اي را بر نمي تابيم بلكه آن را مخالف با انديشه اسلامي و انقلابي و فرهنگي ليبرال و غربي معرف مي كنيم . خداوند ما را از شر نفوسمان امان دهد .
    + محسن 

    سلام عليكم

    داستاني رو كه در ابتداي سخنتون نقل كرديد واقعا هم الان فقط يه خاطره ي شيرينه!

    من يك زماني خيلي حسرت ميخوردم كه چرا امثال شهيد مطهري(ره) يا شهيد بهشتي(ره) تو اين روزگار كه سخت محتاج بينش و منش اونها هستيم حضور ندارن

    ولي مدتي هستش كه فكر ميكنم اصلا چه بهتر كه نيستن و نميبينن اين روزگار وانفسا رو...

    براي مثال:

    فرض كنين اين بزرگان امروز حضور داشتن و فرضا در مورد حوادث اخير سخناني ميگفتن كه به مذاق اين جماعت خوش نميومد.

    خيلي كار مشكلي نيست تصورش...

    كاملا مشخص بود كه مثلا امثال خبرگان!!! چه برخوردي ميكردن و جريان حاكم هم چه انگ هايي به اونها ميزد...

    احتمالا روزنامه ي كيهان تيتر ميزد كه صداي اسرائيل از گلوي استاد مطهري به گوش ميرسه و لابد دكتر بهشتي رو هم ميشدن مواجب بگير سيا و مجذوب غرب و دلباخته ي آلمان!!

    و يا در بهترين حالت ميشدن عناصر فريب خورده و ساده لوح!!! و مرتب نامه ي امام(ره) به آيت الله منتظري رو بر سر اين بزرگان ميكوبيدن كه مواظب باشين كه مصداق سخنان امام(ره) نشيد!

    رييس جمهور هم لابد در يك سخنراني انقلابي! اونها رو به طلحه و زبير تشبيه ميكردن و بعد هم ميفرمودن قطار انقلاب به سرعت در حال حركته و عده اي نميتونن خودشون رو با اين قطار هماهنگ كنن و به آرمانهاي ملت پشت كردن!!

    ------------------------------------------------------------------------------------

    اما يك نكته در مورد مطالبي كه در مورد اعضاي بيت امام(ره)

    صدالبته كه حفظ احترام خاندان امام(ره) دليل كه موقعيتي كه دارند واجبه و بي احترامي پذيرفته نيست.

    اما

    به هر حال خود خانواده ي امام(ره) بيشتر از هر كس ديگه اي بايد متوجه جايگاهي كه به دليل انتساب به امام(ره) دارن باشن.

    مثلا آقاي سيد حسن خميني در انتخابات اخير طرفدار ميرحسين موسوي بودن - همون طور كه بيت امام عموما گرايش به جناح چپ داشتن و دارن - كه هيچ ايرادي هم نداره

    اما از ايشون به عنوان نماينده و سمبل بيت امام انتظار ميره كه در مسائلي مثل جريانات اخير فارغ از گرايش سياسي شخصي خودشون قدمي براي حل مشكل بردارن و اشتباهات هر دو طرف رو موشكافي و بيان كنن و نه اينكه فقط طرف كانديداي مورد نظر خودشون رو - هرچند نه چندان صريح و شفاف - بگيرن.

    التماس دعا

    پاسخ

    محسن عزيز سلام . ممنون كه اظهار نظر فرموديد. در مورد آقا سيد حسن خميني بايد عرض كنم چند نكته براي من قابل توجه و جاي پرسشه كه فكر مي كنم طرح اونها در اين فضاي مجازي مصلحت نيست . به هر صورت فكر مي كنم مسائل جدي تري موجب مي شه كه حاج سيد حسن آقا چنين ساكت و بي صدا عمل كنه . والله عالم .

    اگر قبول داشته باشيم که انقلاب اسلامي ملت ايران و نظام جمهوري اسلامي مرهون انديشه و سيره عملي رهبران آن است ....

    نخير ما قبول نداريم هه زرشكككككككككككك

    3لاخ موي من نظامو متزلزل ميكنه

    شما همچنان تشنه بمونيد

    ما نه شاگردي مي كنيم نه استادي هردو پيشكش تشنه گان قدرت و اين دنياي مسخره