سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرای اندیشه

گه گاهی که بلند بلند فکر می کنم در این صفحه منعکس می شود .

دست و دلم به نوشتن نمی­رود . اگر چه ماه رمضان همیشه برایم ماه نشاط و حرکت بوده است اما امسال برایم حکم چاهی را پیدا کرده که دوست دارم سر در میانش فرو برم و دردهای ناگفته­ام را در خلوت راز آلود آن ، های های بگریم و مویه می­کنم .دردی که دامنه رنج آورش نه در مرزهای ایران بلکه خارج از آن نیز کشیده شده و من اکنون با حضور در میان خواهرن و برادان مسلمان و ایرانی­ام در اوکراین  شاهد گوشه هایی از آن هستم .

 دوست دارم بغض­های فرو خورده­ام را در وسعت رازپوش ماه خدا فریاد کنم . از دردها و داغهایم برایش بگویم و در آغوش پر مهرش ضجّه بزنم . دلم می­خواهد تا برایش از رنجهایی بگویم و بنالم که چون تیغ تیز ، پیکر واحد هموطنانم را مجروح و تکه تکه کرده است. دلم می­خواهد برایش از رنج اختلاف و دشمنی دوستان دیروزم بگویم ، از به هم پاشیدن شیرازه اخلاق دینی در مملکتی که دوست داشتیم امّ­القرای دنیای اسلام باشد . از زیر پا گذاشته شدن میثاق ملّی و شرعی کشورم که قانون اساسی­اش می­نامیم ، از آسان شده هتاکی و پرده دری ، از بی ارزش شدن آبروی مؤمنان ، از رایج شدن سکّه دروغ و اتهام ، از افراط­ های مدعیان و تفریط های بی خبران ، از مظلومیّت جایگاه والای ولایت فقیه که در دست دو گروه افراطیون و تفریطیون مُثله می­شود ، از مظلومّیت هموطنانم که حقوق مصّرح و قانونی­شان نادیده گرفته میشود ، از خشمهایی که برای مقصد و مقصودی بالاتر فرو خورده می­شود و تهمتهایی که چپ و راست نثارمان می­کنند ، از هزاران هزار درد بی درمان دیگری که به جان نظام مقدس اسلامی­مان افتاده و از گوش سنگین برخی مسئولین که هیچ صدایی را جز صدای خودشان نمی­شنوند و از ... .

به راستی از سال پیش تا امسال مگر بر ما چه گذشته است یا بهتر بگویم چه کرده­ایم که اینچنین آشفته و دلخسته و پاره پاره شده­ایم ؟ چه اتفاقی افتاده که یکدیگر را به راحتی تا مرز تکفیر و تفسیق دنبال می­کنیم و تمام آموزه­های اخلاقی قرآن و عترت را در مسلخ تعصبها و توهم­ها با نام دین و آزادی و امنیت قربانی می­کنیم ؟ گویا قرآن ما را به جای ( أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُم ) به سخت گیری در میان خودمان و آسان گیری با کفار دستور داده است که دیگران فارغ از مذهب و مرام و مسلکشان (حتی اگر به ایدئولوژی مارکس و لنین پایبند باشند) از مهرورزی اسلامی ما برخوردار می­شوند اما در میان خودمان به کار گرفتن بدترین رفتارها و تهمتها را به نام پاسداری از نظام تجویز می­کنیم و می­کوشیم تا به هر ابزار که شده دوستان دیروز را به تیغ بی مهری­های آشکار و تهمتهای دین سوز بسپاریم .

دائم به یاد این فرمایش نورانی و حکیمانه استاد معظمم مفسر بزرگ قرآن و حکیم متأله ، حضرت علامه آیت الله جوادی آملی (روحی فداه) می­افتم که می­فرمود:

« اختلاف سه جور است . گاهی اختلافِ علمی است که در میان نظرات دانشمندان در موضوعی علمی اختلاف پیدا می­شود ، چنین اختلافی رحمت خداست چرا که باعث رشد دانش و روشن شدن حق است . گاهی اختلاف حقوقی است که کسی می­گوید حقی از من ضایع شده یا  اعتراضی دارد و مانند آن ، این اختلاف هم با گفتگو و تفاهم حل شدنی است . نوع سوم از اختلاف ، اختلافی است که بازتاب اعمال نا صالح ما و عذاب الهی است . چاره این اختلاف نه مناظرات علمی است و نه گفتگو و تفاهم ، رفع این عذاب چاره­ای جز توبه و انابه و اشگ و آه ندارد .»

هر جور به ماجرای این ماه­ها نگاه می­کنم می­بینم خداوند فرصت محدود کردن این اختلاف و تنش ، در نوع دوم اختلاف را به همه ما داده بود ، اختلافی که می­شد با احترام به حقوق قانونی یکدیگر و دست برداشتن از لجبازی­های کش­دار و پرونده­سازی­های دامنه دار به اتحاد بدل شود ، اختلافی که می­شد رحمت باشد برای ملّت ما ؛ با رفتارهای غیر عاقلانه و غیر دینی برخی ، بدل به عذابی دامنگیر شده است که قلب همه دوستداران نظام اسلامی از رهبری معظّم انقلاب گرفته تا مراجع معظّم تقلید و تا آحاد ملّت را به رنج آورده است . 

یادم می­آید که هم ایشان فرمود : « اگر به این نوع سوم از اختلاف دچار شدیم باید ببینیم کجا را بیراهه رفته­ایم ! راه چه کسی را بسته­ایم ! چه کرده­ایم که خداوند به این عذاب مبتلایمان کرده است ؟ »

من به سهم خویش روزها و شبهای این ماه عزیز را به استغفار و انابه به درگاه خداوند متعال خواهم نشست و از حضرتش عاجزانه رفع این عذاب کمرشکن و نابود کننده را استدعا خواهم کرد . از او می­خواهم تا دوباره وحدت کلمه را به جامعه اسلامی­مان بازگرداند و ایمان انقلابی روزهای نخستین انقلاب حضرت روح الله (قدس الله نفسه) را در دلهای همه برادران و خواهران هموطنم زنده کند ، از او خواهم خواست تا دوباره دلهای ما را با هم مهربان کند و چنان صداقتی در ایمان نصیبمان سازد که ما را به رعایت اخلاق دینی مقّید کند . از او خواهم خواست تا دوباره اجازه بدهد ایمانی تازه کنیم و انقلابی را که با قرآن عظیم و نهج البلاغه حضرت مولی الموحدین علی (ع) آغاز کردیم با پایبندی به همان کلمات نورانی استمرار ببخشیم . از او خواهم خواست ... :

« رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرین »