سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرای اندیشه

گه گاهی که بلند بلند فکر می کنم در این صفحه منعکس می شود .

تظاهرات روز قدس و 13 آبان با تمام دلشوره ها و التهاب ها تمام شد . گذشته از برکات بین المللی حضور ارزشمند هموطنانمان ، این راهپیمائی ها پیامهایی را هم با خود داشتند که به نظرم جا دارد به آنها توجه کنیم .

استکبار ستیزی و پایبندی بخش زنده جامعه با وجود تمام اختلاف سلیقه هایی که دارند ، به اصول و مبانی نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه اصلی ترین پیام این تجمعات بود . پیامی که مثل همیشه سرخوردگی دشمنان قسم خورده انقلاب را به همراه داشت . این پیامها به قدری درخشان است که نه تنها رسانه های داخلی که حتی رسانه های خارجی نیز از منعکس کردن آن چاره ای ندارند .

اما در این میان پیام دیگری نیز وجود دارد که به باور من بسیار دلگرم کننده ، وحدت بخش و واقع نماست . من این پیام را ( طیف متفاوت سبزها ) می نامم . قطعا نمی توانیم بگوئیم که تمام آنان که در این تجمعات با شکوه شرکت کرده اند لزوما در انتخابات هوادار دکتر احمدی نژاد بوده اند اگر چه قسمت قابل توجهی از آنان را هواداران ایشان تشکیل می دهند . مضاف بر این که مشاهدات عینی ما هم این یکدستی را انکار می کند . همین واقعیت مرا بر آن داشت تا پس از گذشت این چند ماه تحلیلی دوباره داشته باشم روی جماعتی که به آقای دکتر احمدی نژاد رأی نداند و به سبزها مشهور شدند .

بر اساس یک استقراء ناقص (که اگر چه نمی تواند حجت قاطعی باشد اما برای من ظّن آور بود) به این نتیجه رسیدم که امروز سبزها به گروههای متفاوتی تقسیم شده اند . دانستن این طیف رنگی در تلقی ما از این مجموعه می تواند مفید باشد . کمترین فایده آن روشن شدن بیراهه گفتن افراطیونی است که هر مخالفی را با چوب وابستگی به اجانب ،‌ بی بصیرتی ، همصدایی با بیگانه ، عامل غافل امریکا و ... می رانند .

ابتدا یادآور شوم که عده ای به دلائل مختلف پس از انتخابات تصمیم گرفتند که دیگر سبز نباشند و به طور کلّ از این دایره بیرون رفتند و ما در این طیف بندی از آنان سخنی نخواهیم گفت .

اما گروه غالب سبزها که معتقد به نظام جمهوری اسلامی ، ولایت فقیه و قانون اساسی بودند ، بعد از مشاهده اغتشاشاتی که به نام آنها انجام شد و به تبعیت عملی از رهبری معظم انقلاب صفشان را از صف دیگر سبزها جدا کردند و در عین این که منتقد دولت دهم باقی ماندند ، با رفتارهای نامطلوب و استراتژی معیوب سران جنبش سبز نیز با نگاهی انتقادی برخورد کردند . این گروه هرگز گوش به زبان بیگانه و ضد انقلاب ندوختند و منافع ملّی را در گرو حمایت از نظام جمهوری اسلامی ، قانون اساسی و ولایت معظم فقیه و رهبری انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای (دام ظله) دیدند ، هر چند که ممکن بود هنوز سؤالاتی برایشان باقی مانده باشد . اینان با پذیرفتن قانون و تمکین در برابر آن ، به همراه سایر خواهران و برادران هموطنشان که به گونه ای دیگر و با سلیقه سیاسی دیگری می اندیشند ، حرکتشان را به سوی تأمین منافع ملّی و حفظ و حراست از دستاوردهای انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی جهت دادند و بی آنکه تشنج آفرین و تفرقه انگیز باشند با سایرین همگام شدند . این گروه همچنان در بیان اعتراضاتشان به رعایت قانون و مصالح عالیه نظام معتقدند و به هیچ روی حاضر نیستند خارج از این چهار چوب عمل کنند . اینان رنگ سبزشان را رنگی جدانشدنی از پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی و اعتقاد به خاندان عصمت (ع) می دانند و شعارشان همچنان ( استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی ) است .

من این گروه را " سبزهای موافق ولی معترض" می نامم .

گروه دیگری از سبزها اگر چه نتوانستند یا نخواستند عملکردی مانند گروه اول داشته باشند اما به خاطر مصالح خودشان یا سرخورده شدن از ماجراهایی که در این چند ماهه گذشته بود و سلب اعتماد از داعیه داران جلوداری جنبش سبز ، راه بی تفاوتی پیمودند و در عین این که از لحاظ نظری با سبزهای خوش رنگ سازگاری ندارند ، از لحاظ عملی راکد و غیر فعال شدند . شعار این گروه ( به جهنم اول و آخر همشون ) است . من این گروه بی تفاوت را " سبزهای آرام " می نامم .

اما گروه آخر کسانی هستند که تصمیم گرفته اند با جوّ سازی ، سر و صدا ، اغتشاش ، آشوب ، تحریک ، بد اخلاقی و ... همچنان جامعه را ملتهب نگه دارند . این گروه که اغلبشان را سکولارها ، لائیک ها ، سلطنت طلب ها و امثال آنها تشکیل می دهند نه به مخالفت با دولت آقای دکتر احمدی نژاد که به مخالفت با نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه پرداخته اند . بلکه در مواردی کار را از این هم فراتر برده به مخالفت و عناد با اسلام و قرآن می پردازند . این گروه لجام گسیخته حتی داعیه داران جنبش سبز آقایان خاتمی ، موسوی و کروبی را به خاطر موضع گیری در برابر بیگانگان و شعارهایی که بوی دلبستگی به نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی می دهد مورد تاخت و تاز و توهین قرار می دهند و اگر احیانا نامی از آنها و حمایت از آنان می برند صرفاً برای سنگر گرفتن پشت سر آنهاست. اینان با صراحت می گویند که موسوی و کروبی و خاتمی به خاطر عدم مخالفت صریح با نظام جمهوری اسلامی و تکرار نام دین و اعتقاد به عصر طلائی امام خمینی (ره) در گفتارها و بیانیه هایشان لیاقت ندارند تا رهبران جنبش سبز باشند . با این وجود این گروه پر مدعا از مماشات رهبران جنش سبز در خصوص شفاف سازی مرزشان با آنان ، همچنان سود می برند . این گروه اندک با تغذیه خبرگزاری های معاند و بیگانه به منبع خبری آنها بدل شده اند و از سوی دیگر برنامه شان را از همان شبکه ها دریافت می کنند .  این گروه اگر چه در میان طیف موسوم به سبز ، کم تعدادند اما دقیقا همانند پول خرد ، اندک و کم بهاء اما پر سر و صدا هستند . شعار ( استقلال ،‌آزادی ، جمهوری ایرانی ) را از این گروه شنیده ایم . من این گروه را " سبزهای مخالف " می نامم .

معتقدم به استثناء برخی افراطیون حامی دکتر احمدی نژاد که با رفتارهای افراطی شان بزرگترین کمک را در بقاء سبزهای مخالف می کنند ، ما بقی اصولگرایان و سبزهای موافق والی معترض می توانند با رعایت حقوق قانونی یکدیگر و با محوریت التزام عملی به قانون و احکام ولایت فقیه و رهبری معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای (دام ظله) ضمن به وجود آوردن فضای سیاسی ای آزاد و عاقلانه اما پر شور ، توطئه های دشمنان نظام را خنثی کرده و با خلع سلاح کردن سبزهای مخالف بار دیگر خواب آشفته آنان و اربابانشان را برای براندازی نظام جمهوری اسلامی آشفته سازند.

حضور پر سر و صدا اما کم تعداد سبزهای مخالف در این دو راهپیمایی با همه تبلیغاتی که برای آن کرده بودند نشان روشنی از تنها ماندن این گروه در برابر خیل عظیم ملّت ایران اعم از سبزهای خوش رنگ و غیر آنان بود . از سوی دیگر حضور شکوهمند و همگانی مردم قهرمان و همیشه در صحنه ایران اسلامی مان ، شاهدی گویا بود بر این که سبزهای خوش رنگ به همراه سایر هموطنانشان طیف تازه ای را رقم زده اند که من آن را  "سبز همه رنگ و همرنگ " می نامم . رنگ سبزی که نه نماد یک سلیقه سیاسی بلکه نماد ایرانی متحّد ، آباد ، آزاد ، مستقل و سر بلند در عین وجود سلیقه های مختلف سیاسی است . ایرانی که در پناه پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی و با پرچم داری مقام شامخ ولایت فقیه می رود تا در آینده ای نه چندان دور شاهد تحقق آروزهای بلند اسلامی و میهنی ملّت قهرمانش و به ثمر نشستن خونهای سرخ شهیدانش باشد .

-----------------------------------------------------------------------------

پ . ن . 1 = اگر بپرسید که آقایان موسوی ، کروبی و خاتمی در کجای این طیف قرار دارند عرض می کنم این آقایان اگر چه هر از گاهی با حرفهایشان خود را در میان سبزهای موافق ولی معترض نشان می دهند اما متأسفانه به خاطر مماشات توجیه ناپذیرشان در تعیین دقیق ، صریح و شفاف مرزهای نظری و عملی شان با مخالفین ، گاهی در جبهه آنان قرار گرفته و گاهی هم در میان این طیف وسیع ، دچار سر در گمی اند . امیدوارم این آقایان هم هر چه زودتر با پیوستن به سبزهای موافق ولی معترض و نشان دادن پایبندی عملی به آن چه قبل از انتخابات شعارش را می دادند حضورشان را در صف واحد و سبز همه رنگ و هم رنگ ملت ایران از تزلزل به استقرار رسانند . ضمنا برای جلوگیری از اعتراض برخی از دوستان عرض می کنم اگر چه در روز قدس و 13 آبان درگیریهای پراکنده ای بین سبزهای مخالف و نیروهای انتظامی وجود داشت اما اگر فرض بگیریم که در تمام شهرهای ایران جمعیتهایی نظیر آنچه در تهران بود به نام جنبش سبز دست به حرکتهای خیابانی آشوبگرانه زده باشند و فرضا 5 میلیون هم باشند آنوقت باز هم نسبت به 13 میلیونی که طبق آمار اعلام شده به آقای موسوی رأی داده بودند باز هم مخالفین در اقلیت هستند و این یعنی نزدیکی تخمین من به واقعیت .

پ . ن . 2 = به دلیل طولانی بودن و علمی شدن سلسله مقالات " ولایت چیست ؟ ولایت پذیری کدام است ؟ " ادامه آن را در وبلاگ صهبای اندیشه می نویسم و هم اکنون قسمت سوم از این سلسله مقالات با محوریت بررسی دیدگاه شهید استاد آیت الله مطهری (قدس سره ) در خصوص مراتب ولاء در دو بخش در آن وبلاگ در معرض مطالعه علاقه مندان قرار دارد .  

پ . ن . 3 = از دوست خوب و برادر بزرگوارم جناب آقای محمد محمودیان به خاطر تذکر به جائی که درباره نامهایی که در طیف سبزها انتخاب کرده بودم دادند تشکر می کنم و به همین دلیل هم عناوین این طیف ها را تغییر دادم . امیدوارم در بیان مقصودم رساتر باشد .