دختر بزرگم در مقطع راهنمائی درس می خونه . صبح پنجشنبه به دعوت مدیر مدرسه به مدرسه اش رفته بودم تا برای بچه ها کمی از روز عرفه و دعای عرفه بگم . اول بحث از بچه ها پرسیدم که عرفه چه روزیه ؟ از 10 نفری که پاسخ دادن 9 نفر تقریبا یک جواب دادن و اون این که عرفه روزیه که امام حسین (ع) به سمت کربلا رفتن . اون یک نفر دیگه هم گفت عرفه روزیه که امام حسین (ع) برای اصحابشون روضه خوندن . تغییر معنای روز عرفه به یک مصداق منحصر یعنی خروج امام حسین (ع) از مکه به سوی کوفه اختصاص به دانش آموزان این مدرسه ندارد . در بسیاری از سالها که در مکانهای مختلف به دعای عرفه مشرف شده ام یا در این باره با کسانی گفتگو داشته ام این تغییر معنی را به روشنی شاهد بوده ام .
شک نیست که علاقه و احترام به امامان نور و هدایت (ع) از اسباب تقرب به خدای سبحان است اما آیا این علاقه باید تا بدان جا پیشرفت کند که معنای عمیق روز عرفه و دعای نورانی آن که از فرمایشات و انشائات همان وجود مبارک یعنی سید الشهدا ء (ع) است و سراسر آموزش توحید و یگانه پرستیه تحت الشعاع قرار گیرد؟
در بسیاری از محافل دعا و نیایش شاهد بودیم که ذکر اهل بیت (ع) نه به عنوان حاشیه مناجات و وسیله تقرب به ذات اقدس حق که گاهی به عنوان اصل و اساس آن مورد توجه قرار گرفته و می گیره . گویا بلائی که با شعار ( حسبنا کتاب الله ) بر سر برخی برادرانمان آمد با عمل به شعار نا نوشته (حسبنا العترة ) بر سر ما می آید .
دعای عرفه که از چکاد روح عرشی سید و سالار شهیدان حضرت امام حسین بن علی (ع) به عالم الفاظ تنّزل کرده و بعد در مقام قرآن صاعد به سوی جناب حق ( جلّ جلاله ) صعود می کنه تنها دعائی برای خواندن و ذکری برای نیایش نیست . این محصول بلندِ دو قوس نزول و صعود انسان کامل ، درسنامه ارزشمند و بی بدیل توحیده که تمام موحدان را از فرش دنیای ماده دستگیری می کنه و تا عرش عشق جناب حق بالا می برد. مضامین دعای عرفه اقیانوسی سرشار از معارف توحیدیه که اگر درک بشه جان آدمی را در همین سرای خاکی میهمان شراب طهور بهشت و کام او را به شیرینی ذکر الله شیرین می کند .
آیا رواست که در این عشق نامه سراسر نور به دیده دانستن و آموختن نگاه نکنیم و تنها از این همه ، به روایت حکایتی بسنده کنیم که به تنهایی هیچ گرهی از کار فرو بسته انسان باز نمی کنه ؟ واقعاً اگر قیام حضرت امام حسین ابن علی (ع) را از جنبه توحیدی اش جدا کنیم و درسهای بلند ایثار و نثار در مسیر توحید را که در واپسین کلمات نورانی آن حضرت با عبارت ( بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله )1 جلوه کرده را نادیده و ناشنیده بگیریم ، از آن همه حماسه نورانی جز پوسته ای بی بها چه چیزی می ماند ؟ آیا مگه جز اینه که آن امام همام ، خود و عزیزترین انسانهای عصر خودش را فدای اعتلای کلمه توحید کرد تا مظهر عملی این آیه باشه : (وَ جَعَلَ کَلِمَةَ الَّذینَ کَفَرُوا السُّفْلى وَ کَلِمَةُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیا ) ؟ 2
چرا در میان ما که خودمون را شیعه آن حضرت می نامیم توجه به معارف توحیدی که محصول تلاشها ، شجاعتها و شهادتهای امامان بزرگوار ماست کمرنگ تر از توجه به روضه خوانی و ذکر مصیبته ؟ چرا نباید یاد بگیریم و به کودکانمان هم یاد بدیم که عرفه در اصل کلاس خداشناسی و محفل عاشق پروریه و امام کریم ما بعد از آموختن چنین درسی برای یاد دادن فصل دیگری از همین کتاب عاشقانه ، مکه را به مقصد کوفه ترک کرد؟ چرا نباید قلبمون به عشق خدای مهربان به هیجان بیاد ، خدای والایی که عاشقانش ، برای اعتلای نام مقدس معشوقشان خودشون را در منای کربلا به خاک و خون می کشند ؛ و چرا نباید اشک چشمامون با زمزمه (أَ یَکُونُ لِغَیْرِکَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَیْسَ لَکَ حَتَّى یَکُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَکَ مَتَى غِبْتَ حَتَّى تَحْتَاجَ إِلَى دَلِیلٍ یَدُلُّ عَلَیْکَ وَ مَتَى بَعُدْتَ حَتَّى تَکُونَ الْآثَارُ هِیَ الَّتِی تُوصِلُ إِلَیْکَ عَمِیَتْ عَیْنٌ لَا تَرَاکَ وَ لَا تَزَالُ عَلَیْهَا رَقِیباً وَ خَسِرَتْ صَفْقَةُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّکَ نَصِیباً)2 با قطرات زلال اشک عاشقانه آن امام عاشقان در هم بیامیزه، بسیار بیش از آنکه بر خروج امام از مکه به سوی میعاد گاه عاشقانه اش بگریه ؟
باورم اینه که تا از مسیر نورانی قرآن و عترت به معدن نور توحید راه پیدا نکنیم اشکمون بر مصیبتهای خاندان پیامبر هم ، رنگ عاشقی به خودش نمی گیره و در محدوده محدود مصیبت ، آن هم در اندازه جنایاتی که بر پسر پیامبر رفته منجمد و متوقف می شه . اشکی که گرچه لازم است اما کافی نیست . کسیکه از رهگذر آموزه های والای توحیدی قرآن و عترت خدا را بشناسه و به او عشق بورزه برای سید الشهداء (ع) هم که گریه می کنه تنها به عنوان پسر پیامبر اشک نمی ریزه بلکه به عنوان ولّی الله و خلیفة الله گریه می کنه و گریه اش بوی عشق خدا میگیره . این همان اشکی است که یک قطره ش کار اقیانوس می کنه .
-------------------------------------------------------------
پ . ن . 1 = لهوف ص 133
پ . ن . 2 = سوره توبه ، آیه 40
پ . ن . 3 = اقبال الاعمال ص 660