سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرای اندیشه

گه گاهی که بلند بلند فکر می کنم در این صفحه منعکس می شود .

در مملکت ما که احزاب واقعی وجود ندارند تا مرامنامه و برنامه مشخص­شان موجب شناسائی کاندیداهای معرفی شده آنها شود ، نگاه به حامیان و اطرافیان کاندیداهای ریاست جمهوری و تحلیل آن نامزدها بر اساس بافت هواداران و حامیانشان یکی از عمومی­ترین راه­های انتخاب است . این شیوه به همان میزان که می­تواند مفید باشد می­تواند به راهزنی تبدیل ­شود که مانع انتخابی عاقلانه و آزادانه گردد . البته ناگفته پیداست که این سلب آزادی در انتخاب نه از بیرون ، بلکه از درون رأی دهندگان اعمال می­شود . به این معنی که رأی دهنده نه بر اساس آگاهی کامل از ویژگی­ها و توانائی­های نامزد انتخاباتی خود بلکه تحت تأثیر بافت متفاوت هواداران یک کاندیداتور و برداشتی که از آنها دارد تصمیم می­گیرد که به آن شخص رأی بدهد یا نه .

ممکن است یک نگاه تحلیلی در مورد بافت های مختلف حامیان و هواداران کاندیداتورها بتواند ما را برای داشتن انتخابی دقیق­تر یاری کند . آنچه در پی می­آید حاصل این دغدغه و تفکر است که وامدار نگاه ژرف شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی (قدس سره) به پدیده­های اجتماعی است .

بر اساس آنچه با تأمل در هواداران کاندیداتور ها می­توان دریافت ، هواداران هر کاندیدا از 2 گروه عمده که هر یک به 3 زیر گروه تقسیم می­شوند و یک گروه ضمیمه که از هر 6 گروه خارج است تشکیل می­شوند .

اما 2 گروه کلّی هواداران و حامیان هر نامزد انتخاباتی عبارتند از :

الف - همراهان همفکر

ب - همراهان سیاسی و مصلحتی 

گروه همراهان همفکر به 3 زیر گروه تقسیم می­شوند :

1-      هم مسلکان در اندیشه و روش :

 این افراد کسانی هستند که تنها دلیل حمایتشان از کاندیدای معینّی ، باور ، اعتقاد و آرمان واحد به کاندیدای مورد نظر و توافق با اصول دیدگاه­ها و روشهای پیشنهاد شده اوست . این عده اگر چه ممکن است در آینده و در صورت پیروزی نامزد مزبور در موقعیتهای شغلی دولتی هم قرار بگیرند اما حمایتشان از فرد مورد نظر به هیچ روی از باب سهم خواهی نبوده و تنها به دلیل عقیده و آرمان مشترک از او حمایت می­کنند .

ویژگی ممتاز کننده این گروه از گروه­های بعدی، همکاری و حمایت بیدریغ­شان قبل از اعلام کاندیداتوری و پس از آن و نیز عدم طلبکاری از فرد منتخب بعد از پیروزی احتمالی است . این گروه که تنها بر اساس آرمانهای مشترکشان به حمایت از کاندیدای مورد نظر پرداخته­اند ، به صورت دائمی مراقب ثبات نامزد مزبور در مسیر آرمانهای آغازین بوده و در صورت هر گونه تخلفی از اولین منتقدان او خواهند بود .

2-      مشترک­های حدّاکثری :

این گروه را افرادی تشکیل می­دهند که اگر چه در همه زمینه­ها ، آرمانها یا روشهای­شان با نامزد مورد حمایتشان اتفاق نظر ندارند امّا آرمانهایشان نسبت به دیگر نامزدها ، با فرد مورد حمایت از وجوه مشترک بیشتری برخوردار است . این گروه غالبا حمایت خودشان را از فرد مورد نظر به شروط صریح یا غیر صریحی مشروط می­کنند تا در صورت عدم تحقق شرط ، راهی برای پاسخگویی به افکار عمومی داشته باشند . بعض افراد این گروه از آغاز رایزنی برای کاندیداتوری با کاندیدای مورد نظر همراه می­شوند و برخی دیگر تنها پس از نامزدی او ‌به جرگه حامیانش می­پیوندند . این گروه به دلیل تفاوتهایی که دارند ممکن است در هر دو صورت ، حتی قبل از رسیدن به پیروزی کاندیدای مورد نظرشان برخی روشها و برنامه های او را به چالش بکشند .

3-       مشترکهای حدّاقلی :

این گروه را کسانی تشکیل می دهند که از نازلترین و کمترین حدّ باورمندی به آرمانها و روشهای کاندید مورد حمایت­شان برخوردارند به نوعی که اگر امکان وجود گزینه دیگری که درصدی بیشتر از آرمانهای آنان را تأمین می­کرد مطرح بود هرگز به حمایت از فرد مورد حمایت کنونی بر نمی­­خواستند.

این گروه را اگر چه از جهتی می توان در دسته کلّی دوم قرار داد اما از آن جهت که همان اشتراکات حدّاقلی هم میان آنان و فرد مورد حمایت وجود دارد جزء گروه همراهان همفکر قرار داده­ایم .

سهم خواهی گروه­های دوم و سوم از کاندیدای مورد حمایت ، چیز دور از ذهنی به نظر نمی­رسد با این تفاوت که پس از پیروزی احتمالی و در صورت عدم تمکین فرد منتخب در برابر این دو گروه ، گروهی که از اشتراکات بیشتری برخوردار است آرامتر خواهند بود و انتقادات نرمتری خواهند داشت اما گروه سوم با هجمه­های سهمگین و انتقادات تند و تیز ، نامزد مورد حامیت دیروز و صاحب قدرت امروز را مورد خطاب و عتاب قرار می­دهند  و حتی گاهی تا مرز تخریب او نیز پیش می روند.

اما همراهان سیاسی و مصلحتی نیز  از 3 زیر گروه تشکیل می­شوند :

1-      نا راضیان از گروه رقیب :

این گروه اگر چه به ظاهر از نامزد مشخصی حمایت می­کنند اما دلیل حمایت آنان بیش از آن که به همسویی مرام و مسلکشان ارتباط داشته باشد محصول نارضایتی آنان از حاکمان موجود است . برای این گروه چندان مهم نیست که کاندیدای مورد حمایت­شان چگونه فکر می­کند و به چه مسلکی گرایش دارد بلکه همین­ مقدار که در برابر گروه رقیب قرار گرفته است برایشان کافیست . این گروه از حامیان، برای از میدان به در کردن رقیب حاضرند دست به هر اقدامی بزنند و از هر راهی برای پیروزی کاندیدای مورد نظرشان بهره­گیری نمایند حتی اگر منجر به خیانت در آراء مردم شود . چرا که با تغییر هیئت حاکمه آروزی آنان تحقق خواهد یافت و پیروزی برایشان رقم خواهد خورد.

2-      بقا طلبان :

این گروه بسته به موقعیت نامزد مورد حمایتشان از آن جهت که قبل از انتخابات صاحب قدرت باشد یا نه ! به دو دسته تقسیم می­شوند .

اگر کاندیدای مورد حمایت آنان و یا گروه عمده حامیان او ، هم اکنون در کرسی قدرت نشسته باشد ، برای بقاء منافعی که زیر سایه این قدرت حاکم به دست آورده­اند به حمایت از او می پردازند . این منافع می­تواند لزوما منافع مادی نبوده بلکه منافع اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و ... باشد . حمایت این دسته از کاندیدای مورد نظرشان در حقیقت تأمین کننده بقاء منافع آنهاست و از همین جهت است که این دسته نیز می­کوشند تا به هر وسیله ممکن امکان پیروزی نامزد مورد حمایتشان را فراهم آوردند. غالبا حمایت این گروه نسبت به دیگر حامیان از حدّت و شدّت بیشتری برخوردار است چرا که حمایت آنها از نامزد مزبور در حقیقت تضمین بقاء منافع آنهاست .

اما اگر کاندیدای مورد حمایت آنان در کرسی قدرت نباشد ، ماجرای حمایت آنان شکل دیگری به خود می­گیرد . ناگفته می­توان دریافت که این گروه­ها که در حضور حاکم فعلی نتوانسته­اند به موقعیتی دست یابند و نیز از جهات آرمانی و مسلکی با کاندیدای مورد حمایتشان رابطه­ای ندارند نمی توانند از حامیان واقعی او محسوب گردند. اکنون اگر در ماجرایی مثل انتخابات سکوت پیشه کنند و خودی­نشان ندهند، موجودیتشان در افکار عمومی به مخاطره افتاده و جامعه ، بود و نبود آنان را مساوی خواهد دانست . در چنین شرایطی حمایت از کاندیدای قدرت حاکم به دلیل سرخوردگی های فراوان این عدّه از هم مسلکان کاندید صاحب قدرت ممکن نیست ، در نتیجه برای بقاء وجود اجتماعی و سیاسی شان چاره­ای جز حمایت از کاندیدای رقیبِ قدرت حاکم ،نمی بینند . پیروزی برای این گروه به این معناست که در گیر و دار انتخابات توانسته­اند ولو با سنگر گرفتن پشت سر کاندیدایی که چندان با مرام و مسلکش  سر مرافقت هم ندارند موجودیت سیاسی و اجتماعی خود را حفظ نمایند و به اصطلاح در سنگر حاضر باشند .

3-      پیروان مذهب آسایش :

این گروه از هواداران ، کسانی هستند که به امید فردایی چرب و شیرین ، به هواداری از نامزدی می­پردازند که احتمال می­دهند با پیروزی او یا رفاه فعلی آنان حفظ می­شود و یا رفاه بیشتری را به دست خواهند آورد و از مواهب مادی بیشتری برخوردار می­گردند . شاخصه این افراد ، جزئی نگری در شعارها و برنامه های اقتصادی نامزد مورد حمایتشان و غفلت از امکان اجرا یا عدم امکان اجرای آن برنامه ها و نیز آثار کلان برنامه­های ارائه شده او در زمینه اقتصاد و معاش عمومی و غفلت از سایر شئون اجتماعی است . برای این گروه زیاد شدن حقوق ، ارزان شدن ارزاق عمومی ، دریافت مبالغ نقدی و غیر نقدی به اسم­های مختلف و احیانا دسترسی به قدرت خرید بیشتر تنها آرمانی است که انگیزه ساز حمایت از فرد یا جریان مورد نظرشان می­شود.

گروه ضمیمه یا همان گروه هفتم کسانی هستند که از روی دانائی یا نادانی به رفتارهایی دست می­زنند که اگر چه رنگ حمایت ازکاندیدای خاصّی را دارد ، اما بهترین ضدّ تبلیغ به حساب آمده و بیش از این که به پیروزی نامزد مورد نظر بیانجامد به تخریب وجهه و شخصیت او کمک می­کند . این گروه ضمیمه که نمی توان به راحتی پذیرفت هواداران نامزد خاصّی باشند و ادعای حمایت از او را دارند ، گاهی از ناحیه دیگران تحریک می­شوند و گاهی تعصبات و بی­خِردی­هایشان آنان را به رفتارهای تخریب گرایانه سوق می­دهد و البته گاهی هم هر دو عامل در این رفتارها نقش دارند . ماجرای راه اندازی کارنوال شادی روزهای محرم در ایام انتخابات ریاست جمهوری هفتم که به ظاهر از برخی هواداران حجت الاسلام خاتمی تشکیل شده بود ؛ کاروان دختران اسکیت سوار با ظواهری غیر شرعی که به ظاهر از حامیان آیت الله هاشمی رفسنجانی بودند و جسارت به محضر حضرت آیت الله جوادی آملی از طرف گروهی که به ظاهر از حامیان جناب آقای دکتر احمدی نژاد بودند ، در انتخابات نهم  از مصادیق این گروه ضمیمه است .

اگر بخواهیم کاندیدای مورد نظرمان را بر اساس بافت هوادارانش شناسائی کنیم ناچار هستیم این گروه های هفتگانه را مورد مطالعه قرار دهیم و حساب هواداران واقعی کاندید مورد نظرمان را از هواداران سیاسی و مصلحتی او جدا کنیم . در میان هواداران تنها گروهی که می­تواند ما را تا حدّی به سوی شناخت قابل اعتماد از کاندیدای مورد نظرمان نزدیک کند گروه اول است . گروه دوم نیز ممکن است ما را تا مرحله حدس و گمان  به پیش ببرد ، اما برای شناخت کاندیدای مورد نظر ، تکیه کردن بر سایر گروه­های هوادار نه تنها یاری کننده نیست بلکه رهزن راه انتخاب خواهد بود و چه بسا که موجب خطا در انتخاب شوند .

به امید برگزاری انتخاباتی پر شور و ثمر بخش برای نظام اسلامی و میهن عزیزمان ایران .

-----------------------------------------

پ . ن . 1 = اسم مطلب رو به پیشنهاد یکی از دوستان تغییر دادم و فکر می کنم این اسم بیشتر گویای محتوای مقاله است . از ایشون بابت این پیشنهاد خوب متشکرم .