واقعا هدف شما از بيان خاطرات شهيد شوشتري در مورد مهدي هاشمي در اين زمانه که او ضديت خود را در مورد رهبري نشان داده است چيست؟
شوشتري ها کجا و اين مهدي هاشمي کجا؟!
آنوقت انتظار داريد در ولايي بودن شما شک نکنند؟
مي شود بفرماييد خانواده آقاي هاشمي کجاي اين انتخابات همسو با رهبري و مردم بودند که اينقدر در وبلاگ شما مورد تمجيد واقع مي شوند؟ گيرم در اوايل جنگ شرکت داشته اند يا سازندگي داشته اند ولي از ياران و اصحاب پيامبر و حضرت علي که بالاتر نبوده اند. همانها را مي گويم که از دين خارج شدند و به ولايت گردن ننهادند و عاقبتشان آن شد که مي دانيم.
آيا خانواده هاشمي و شخص ايشان تا آخرين سنگري که توانستند در مقابل رهبري نايستادند اگر بيش از اين مي ايستاد كه نابود مي شد؟ نگفتن ها و گفتن هاي آقاي هاشمي همانقدر مردود کننده بود که تحريک و سردمداري فرزندان ايشان در اغتشاشات.
من به فرزندان ايشان اميدي ندارم ولي اميدوارم خود اقاي هاشمي از رفتار نادرست خود متنبه شده و پس از اين آشکار و پنهان در مقابله با رئيس جمهور منتخب که الحق اميد مستضعفان در ايران و خارج از آن است برنيايد و بلکه با تجاربي که دارد او را ياري کند.
مرا ببخشيد اما از اين تيتر که فرزند رهبري را با يک اغتشاشگر که خيانتش آشکار شده در اين زمان در کنار هم قرار مي دهد يک شيطنت و رفتار مرموز در ذهنم تداعي مي شود و احساس مي کنم برخي آنقدر زيرکند که حتي از شهادت شوشتري ها هم در جهتي که دوست دارند بهره برداري مي کنند. آيا به جاي اين تيتر نمي توانستيد از مجاهدتهاي آن بزرگوار يا حتي بخش ديگري از خاطرات ايشان بنويسيد؟ آيا از مهدي هاشمي پاکتر در خاطرات ايشان نبود؟ آيا فکر مي کنيد اگر ايشان زنده بودند حاضر مي شدند براي عده اي که از ايشان خاطره مي خواهند اين مورد را برگزينند؟
با اين اوصاف چگونه انتظار داريد شما را حامي و دلبسته هاشمي ها ندانيم؟