• وبلاگ : سراي انديشه
  • يادداشت : عاشوراي 88 پايان عمر فتنه انگيزان .
  • نظرات : 1 خصوصي ، 25 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + محسن 

    سلام عليكم

    من تا به حال در هيچيك از تجمعات و اعتراضات شركت نكرده بودم چرا كه اعتقادي نداشتم و الان هم ندارم و اصولا سبز هم نيستم!

    اما روز عاشورا تصميم گرفتم كه همراه سه نفر از دوستان با ماشين شخصي يكي از دوستان سري به مركز تجمعات (خيابان آزادي و خيابان انقلاب و تمام خيابان هاي فرعي شمال و جنوب اين خيابان ها) بزنيم و از نزديك ببينيم اين جماعت معترض رو.

    البته حدود يك ساعتي هم پياده بودم و داخل جمعيت گز ميكردم.

    از ساعت 10 صبح تا 2بعدازظهر من در اون محدوده ميچرخيديم.

    من به نوبه ي خودم خيلي ناراحت بودم چرا كه ميديدم چقدر به بيت المال خسارت وارد ميشد چقدر الكي جووناي همسن خودم كتك ميخوردن.

    وقتي ميديدم بر عليه شخص اول مملكت شعار ميدن من قلبا ناراحت ميشدم كه چرا كار به اينجا كشيده...

    ولي راستش از طرفي هم به مردم هم حق ميدادم...

    اين هم كه ميگن به امام حسين(ع) و عاشورا توهين شد به نظرم دارن كمي بزرگش ميكنن.

    البته حتي همين مقدارش هم اصلا قابل توجيه نيست و محكومه ولي چيزي كه من به چشم خودم ديدم توده ي مردم بودن.

    اون عده اي كه حرمت شكني كردن خداييش تعداد كمي بودن اما طبق معمول صدا و سيماي جمهوري اسلامي كل معترضين رو توهين كنندگان به امام حسين(ع) و عاشورا معرفي كرد...

    اين هم كه صداوسيما اعلام ميكنه كه وقتي مردم فهميدن كه به عاشورا بي حرمتي شده وارد محل اعتراضات شدن و معترضين فرار كردن يه دروغه.

    ما كه ساعت 2بعد از ظهر برميگشتيم هيچ خبري نبود و يك عده موتور سوار و تعدادي هم پياده از نيروهاي بسيج داشتن وارد خيلبان آزادي ميشدن كه ديگه درگيري ها هم تقريبا خوابيده بود و مردم پراكنده شده بودن و بعد از اون بعضي از دسته هاي غزاداري محل هاي اطراف وارد شدن.

    اما يك نكته:

    در بعضي از كامنت هاي پست قبلي ديدم كه به شدت از بسيج و عملكرد اون دفاع كوركورانه شده بود.

    من هم مسلمونم و آلرژي هم به بسيج ندارم ولي به چشم خودم ديدم كه اينها با مردم چه برخوردي ميكنن و اينهايي كه به اصطلاح بايد الگوي رفتار مومنانه و مسلمانانه باشن چطور با مردم رفتار ميكردن...

    دست اين آدمها زنجير و آهن و باتوم بود حتي يك مورد من قمه هم ديدم!

    بعضي از اينها به نظرم هيچ فرقي با اراذل و اوباش نداشتن.

    براي من خيلي سنگينه وقتي ميبينم كه يك فردي كه به اصطلاح پشت لبش تازه سبز شده مياد و هر كاري كه دلش ميخواد انجام ميده...

    البته از هر سني هستند و متاسفانه اينها اخنيار تام هم دارن و ظاهرا از نيروي انتظامي هم دستشون بازتره!

    اين بسيج هيچ نسبتي با بسيج واقعي كه در زمان جنگ فعال بود نداره و فقط به اصطلاح مشترك لفظي هستن!

    ولي متاسفانه تعصب چشم يك عده رو كور كرده...

    به خدا اين رفتارهاي به اصطلاح بسيج مردم رو بدتر تحريك ميكنه و خونشون رو به جوش مياره...

    روز عاشورا درست در خيابان آزادي تقاطع دكتر قريب به چشم خودم و از فاصله ي چند متري ديديم كه مردم يكي از همين بسيجي هاي موتور سوار رو گرفتند و موتورش رو به زمين زدن.

    نميدونين مردم با چه نفرتي موتوررو لگد ميزدن!

    خوشبختانه خود اون بسيجي در رفت و گرنه كتك مفصلي خورده بود...

    چرا بايد اينجوري بشه؟

    تقصير خود حكومته كه به اينها اجازه ميده هرطور خواستن جولان بدن و وقتي ميگم به مردم حق ميدم از اين جهته.

    بيشتر اينها هم انسانهاي با بصيرت و مهذبي نيستن و خلوص هم ندارن در كارشون.

    بيشتر دنبال خالي كردن احساست و هيجانات و عقده هاي خودشون هستن.

    بگذريم...

    در هر حال بي حرمتي به مقدسات محكومه ولي روز عاشورا عمده ي معترضين توده ي مردم بودن كه هيج بي حرمتي هم نكردن بجز عده ي كمي كه البته اونها هم بيشترشون نسل دست پرورده ي جمهوري اسلامي بودن!

    ________________________________________________

    حاجاقا مثل اينكه توفيق نميشه از نزديك با شما آشنا بشم!

    من روز پنجشنبه هفتم محرم اومدم به محل سخنرانيتون.

    وقتي رسيدم منبرتون شروع شده بود و البته ظاهرا اوائل سخنرانيتون بود.

    خيلي هم پرشور سخنراني ميكردين.

    من وسط مجلس و دقيقا روبروي شما البته با فاصله ي چند متر نشستم.

    بعد هم كه مراسم عزاداري بود كه من در نظر داشتم كه بعد از عزاداري خدمت برسم ولي متاسفانه وسطهاي عزاداري بود كه متوجه شدم شما در مجلس حضور ندارين.

    تا ساعت 10شب هم منتظر شدم ولي ظاهرا اون شب ديگه تشريف نياوردين و از مسجد هم پرسيدم گفتن كه فردا تشريف ميارين كه من ديگه باقي روزها تهران بودم.

    در هر حال بازم تا همين جاش توفيقي بود.

    پاسخ

    محسن عزيز سلام . به قول پيامبر اكرم ( من رضي بعمل قوم فهو منهم ) هر كس از كار گروهي راضي باشد او هم از آنهاست . من هم قبول دارم كه اهانت كنندگان پول خرد هستند ، كم تعداد و كم بها اما پر سر و صدا . موضوعي كه هست اين است كه سايرين كه به قول شما اهانت كننده نبودند چرا با آنها همراهي كردند ؟ سكوت و همراهي با آنها ديگر به معني اعتراض نبود ! همانطور كه رفتارهاي غلط و غير مشروع برخي به اصطلاح بسيجي هرگز جاي دفاع ندارد رفتارهاي همراهي كننده آن گروه ديگر از دوستان معترض نيز جاي دفاع ندارد . درباره حضورتان در مسجد ، از اين كه نتوانستم حضوري با شما آشنا بشوم جداً تاسف مي خورم . الان هر چه تلاش مي كنم چهره تان را به خاطر نمي آورم اما اي كاش بلا فاصله بعد از منبر خدمتتان مي رسيدم . شايد آن وقت بيشتر مي توانستيم با هم تبادل نظر كنيم .