دوست دارم واقعا اين بحث رو ادامه بدم.
من همه را محق نميدانم لكن بر اين باورم كه اصولا مقوله هايي از قبيل حق يا حقيقت وجودندارد چرا؟ زيرا:
اصولا وقتي بود يا نبود يك مقوله متا فيزيكي يا ماورايي فرقي در عمل نداشته باشد چه فرقي ميكند ما ان مقوله را موجود بناميم يا نه؟
اصلا مثلا دنيايي كه من بعنوان انساني كه قايل به وجود حقيقت نيستم چه فرقي با دنيايي شما كه قايل به وجود حقيقت هستيد دارد؟ اين كه قايل به وجود حق باشيم يا نباشيم چه تاثيري در دنياي ما دارد(صرفنظر از الزامات عقيدتي) ولي نميتوانم منكر وجود اب باشم چون بود ونبودش محسوس است خوب حالا بود و نبود حقيقت كجايش محسوس است؟
در مورد غزه هم بگم كه اگر گروههاي مقاومت فلسطين ستادهاي ساماندهي و تجهيزشان را در بيمارستانها مدرسه ها يا خانه ها قرار نميدادند اسراييلي ها به مناطق غير نظامي حمله نميكردند همانطور كه بارها شنيده ايم جنگ گروههاي فلسطيني اغلب چريكي است كه معني اش همين ميباشد