بسم الله الرحمن الرحيم
برادر بسيار عزيزم سلام
مقدمتان را گرامي ميدارم و لطف بي نهايتتان را مي ستايم .
مقصود من از جامعه ، جامعه ايست كه اسلام را به عنوان ايدئولوژي خويش در عرصه فردي و اجتماعي پذيرفته و در بستر اين ايدئولوژي ، حكومتي با مبناي ديني ايجاد نموده است . در امور واجب و حرام مرزبان اسلام است و در مباحات با تكيه بر عقل و خرد جمعي سرنوشت خويش را رقم مي زند .
دليل خلل پذيري هم آن است كه ركن مقبوليت حكومت اسلامي حدوثا و بقائاً مردم و پذيرش آنهاست بنا بر اين اگر جمهوريت آسيب ببيند مقبوليت نظام آسيب ديده و قطعا احكام و قدرتش نافذ نخواهد بود .
ديگر اين كه عرض نكردم مردم در شروع انقلاب نقش نداشته اند بلكه عرض كردم مردم در مشروعيت حكومت نقش محوري ندارند اما ركن اصلي و محور مقبوليت نظام هستند .
در خصوص اين كه روشن نيست همه مردم در پذيرش انقلاب بنا به تشخيص قطعي عمل كرده باشند در برخي موارد حق با شماست كه البته آن عده هم مانند شما غالبا بر اساس پذيرش امام (ره) به عنوان كارشناس خبره و اعتماد به او عمل كرده اند كه از نظر حقوقي بلامانع است و البته افراد زيادي هم با سخنراني هاي عمومي و رسانه اي بزرگاني چون مرحوم شهيد آيت الله مطهري و آيت الله شهيد بهشتي و ... از ابتدا ولو اجمالا مي دانستند كه به چه الگويي رأي مي دهند .
و اما امروز نسل سوم و نسلهاي بعدي قطعا حق دارند از تئوريسين هاي نظامشان بخواهند تا نقاط ابهامشان را بر طرف كرده و با بصيرت كامل در امور سياسي خود دخالت كنند .
البته اگر بخواهيم از نظام اسلامي و نقش مردم در آن تعريف جامع و كاملي ارائه دهيم مستحضريد كه نياز به مقالات متعدد و فراواني دارد كه قطعا حوصله بيشتري مي طلبد .
به هر روي چون هميشه لطفتان را مي ستايم و همواره مشتاق حضور گرمتان هستم .
در پناه مهربان عالم سربلند باشيد .