سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرای اندیشه

گه گاهی که بلند بلند فکر می کنم در این صفحه منعکس می شود .

به رغم برخی افکار و اندیشه های نا آشنا با مسئله ولایت در اندیشه اسلامی ، ولایت فقیه اصل مهمی در فقه پویای شیعه و قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی است ، اصلی که شاید بتوان از آن به عنوان ستون فقرات نظام سیاسی شیعی در عصر غیبت نام برد . دفاع عاقلانه ، منصفانه و روشمند از این باور اسلامی وظیفه هر مسلمان معتقدی است و به موازات آن آسیب شناسی اجتماعی ولایت فقیه نیز اصل مهمی است که اگر نادیده انگاشته شود دیر یا زود موجب آسیب دیدن این شجره طیبه شده و مقبولیت عمومی آن را مورد تهدید قرار می دهد. رکن مقبولیّت عمومی در حوزه فعلیّت و تحقق ولایت فقیه به همان میزان اهمیت دارد که رکن مشروعیّت در حق حاکمیت آن . رکنی که امیر مؤمنان علی (ع) وجود آن را حجّتی الهی می شمارد و پذیرش خلافت مسلمین را به واسطه تعهدی الهی و حضور چنین حجّتی ناچار می بیند : لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ ... لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا یعنی : اگر این بیعت کنندگان نبودند، و یاران، حجّت بر من تمام نمى‏نمودند، ... رشته این کار را از دست مى‏گذاشتم. نهج البلاغه ، خطبه 3

قوّیاً بر این باورم که آسیبهای عمده تری که می تواند متوجه چنین جایگاه مهمی شود بیش از آنکه متوجه دشمنان بیرونی و مخالفان ریشه ای ولایت فقیه باشد از درون معتقدین به آن شکل می گیرد چرا که هجمه دشمن بیرونی در صورتی که مبانی اندیشه اعتقاد به ولایت فقیه و ریشه های انگیزه التزام عملی به آن ، در درون مرزهای باورمندان به ولایت فقیه محکم باشد نتیجه ای جز مقاوم تر کردن ایمان مؤمنین و راسخ تر کردن نفوذ احکام اسلامی به بار نخواهد آورد . همچنان که در طول هشت سال دفاع مقدس و 10 سال مبارزه با ضد انقلاب مارک دار و منافقین نشان دار نظام جمهوری اسلامی این واقعیت به اثبات رسید .

وَ سَیَهْلِکُ فِیَّ صِنْفَانِ مُحِبٌّ مُفْرِطٌ یَذْهَبُ بِهِ الْحُبُّ إِلَى غَیْرِ الْحَقِّ وَ مُبْغِضٌ مُفْرِطٌ یَذْهَبُ بِهِ الْبُغْضُ إِلَى غَیْرِ الْحَقِّ وَ خَیْرُ النَّاسِ فِیَّ حَالًا النَّمَطُ الْأَوْسَطُ فَالْزَمُوهُ  یعنی : و به زودى دو دسته به خاطر من تباه شود: دوستى که کار را به افراط کشاند، و محبّت او را به راه غیر حق براند، و آن که در بغض اندازه نگاه ندارد، و بغضش او را به راهى که راست نیست در آرد. حال آن دسته در باره من نیکوست، که راه میانه را پوید و از افراط و تفریط دورى جوید. همراه آنان روید. نهج البلاغه ، خطبه 127

افراط و تفریط دو لبه یک قیچی را می ماند که نه تنها مُفرطین و مُفَّرطین را هلاک می کند که گاهی رشته هدایت جامعه را نیز قطع می کند . روی من در این مقاله با یاران اعتدال گرا و دوستان افراطی است و نه دشمنان افراطی.  چرا که از دشمن ، دشمنی انتظار می روند و از دوست ، دوستی ؛ و کیست که نداند خنجر دوست کشنده تر است تا شمشیر دشمن .

افراط و زیاده روی در محبّت به ولایت فقیه یا دفاع غیر منطقی و غیر عاقلانه از آن ، از جدی ترین مخاطراتی است که می تواند منجر به زمین گیر کردن اندیشه ایدئولوژیک و اجرای عملی ولایت فقیه شود . مسئله ای که در این 12 سال اخیر به شدت شاهد آن بوده ایم . اعتراضهای برخی دلسوزان و شیطنت برخی دشمنان نیز بیش از آن که ناظر بر جنبه های علمی و نظری ولایت فقیه باشد متوجه همین رفتارهای اجتماعی کسانی است که به حسب ظاهر خود را دلباخته این جایگاه ارزشمند می دانند .

خلط شخصیت حقیقی عهده دار منصب ولایت فقیه با جایگاه حقوقی آن ، افراط در مسئله نیابت از امام عصر (عج) به گونه ای که توهّم تحقق نیابت خاصّه را درباره شخصیت حقیقی ولی فقیه تقویت می کند اگر چه برخی از این فراتر رفته کار را به تطبیق شخصیت حقیقی ولی فقیه با امام معصوم (ع) می کشانند ، افراط در تقدّس قائل شدن برای شخصیت حقیقی ولی فقیه به گونه ای که توهّم عصمت ایشان و خارج بودن از حوزه نقد علمی را موجب شود ، انحصار مفهوم و جایگاه ولایت فقیه در ولی فقیه مبسوط الید به گونه ای که توهّم فقدان ولایت سایر فقهاء را دامن زده و شأن آنان را مورد تعرض قرار دهد ( اگر چه از باب تعارض در حکم ، حکم ولی فقیه مبسوط الید اولی به عمل است ) ، بستن باب گفتگوها و تضارب آراء در حوزه مبانی نظری ولایت فقیه به بهانه تضعیف آن ، معصوم دانستن منتسبین و منصوبین ولایت فقیه در حوزه عمل و تسری دادن انتقاداتی که متوجه آنها می شود به انتقاد بلکه دشمنی با ولایت فقیه و ده ها مطلب دیگر از آفتها و آسیبهایی است که امروزه دامن گیر اصل اصیل ولایت فقیه شده است . آفاتی که دفع آنها وظیفه تمام کسانی است که اعتقاد دارند ولایت فقیه استمرار ولایت معصومین در عصر غیبت است و بر این اساس خود را ملتزم به اطاعت از آن می دانند .

خلط مقام ولایت کبرای اهل بیت (ع) با ولایت فقیه یکی از افراطی ترین باورها و رفتارهائیست که امروزه در حوزه حامیان و مدافعین ولایت فقیه اتفاق افتاده است . تردیدی نیست که در اندیشه شیعی ، یکی از اقتضائات ولایت کبرای اهل بیت (ع) ، حجیّت علمی و عملی بیانات و رفتار آن بزرگواران است و از آنجا که آنان صاحبان عصمت الهی اند ، دست هر گناه و اشتباهی از دامان پاک آنان به دور و به واسطه اتصال آنان به معدن علم الهی دستورات و اعمال آنان عین مصلحت ، صلاح و  صواب است . همچنین در حوزه ولایت نیز واجد بودن ولایت تکوینی،‌ اولویت امام معصوم (ع) بر نفوس مؤمنین ، تسلط امام (ع) امور شخصیّه آنها و ... از مواردی هستند که جزء ویژگی های مقام امامت معصومانه است .

ولایت فقیه استمرار ولایت معصومین (ع) در سه حوزه افتاء شرعی ، قضاء و اداره امور سیاسی و اجتماعی مجتمع اسلامی از طریق نیابت عامّه است . 1 به بیان دیگر ولایت فقیه زیر مجموعه ولایت معصوم و استمرار برخی شئون نیابت پذیر آن و عین آن شئون است نه عین ولایت تامّه اهل بیت (ع) و بر همین اساس نسبت ولایت فقیه با ولایت معصوم (ع) نسبت عام و خاص مطلق است نه نسبت تساوی .

بنا بر آنچه گذشت اگر در دفاع از ولایت فقیه چنان سخن به میان آید که گویی ولایت فقیه عین ولایت کبرای اهل بیت (ع) است و موجب در آمیخته شدن این دو حوزه با یکدیگر گردد ، نه تنها به هیچ روی دفاع یا حمایتی از ولایت فقیه صورت نگرفته و موجب نفوذ بیشترش در دلها نمی شود بلکه موجب آسیب پذیر شدن ولایت فقیه می گردد . چرا که چنین تلقی موجب می شود تا از سویی حوزه اَعمال ولایت فقیه عیناً با مقیاس ولایت کبرای اهل بیت (ع) سنجیده شود و همان خطا ناپذیری ، همان تقدّس و همان جامعیّت ولایت کبرای معصومین از آن انتظار برود در حالی که نه حکم عقل چنین چیزی را بر می تابد و نه هیچ یک از علماء مدافع اصل ولایت فقیه چنین باوری را در مورد حاکمیت ولی فقیه مطرح کرده اند . از سوی دیگر چنین تلقی غلطی موجب می شود تا کسانی که به این اندیشه افراطی باور پیدا می کنند هر گونه نقد یا مخالفتی (ولو مخالفت نظری) با ولایت فقیه را مخالفت با ولایت کبرای معصومین (ع) تلقی کرده و منتقدان ولایت فقیه را مخالفان ولایت کلیّه اهل بیت (ع) شناخته و معرفی کنند و از سوی سوّم موجب می شود تا ضعفهای احتمالی اجرایی در حوزه عملی ولی فقیه و یا نظام تحت امر ایشان ، به عنوان دستآویزی در دست معاندان با ولایت کلّیه اهل بیت (ع) قرار گرفته و نه تنها با اتکاء به شاخصه های ولایت معصومین (ع) و فاصله عملی نظام تحت امر ولایت فقیه با آنها ، به محکوم کردن اساس ولایت فقیه بپردازند بلکه کار را از این فراتر برده و بکوشند تا ولایت ائمه معصومین (ع) را نیز مورد هجوم قرار دهند . (چنانکه در این ایّام به وضوح چنین رویکردی را شاهد هستیم ).  

علاوه بر بیانات متعدد مقام معظم رهبری (دام ظله) در تبیین فاصله ولایت فقیه از ولایت معصومین (ع) و شخص ولیّ فقیه از شخص معصوم (ع) ، توجه به این آفت اساسی از منظر امام راحل (قدس الله نفسه الزکیه) دور نمانده و در نامه ی مورخه 1 آبان سال 64 خطاب به نمایندگان مجلس مرقوم می دارند‌:

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

با تشکر وافر از نمایندگان محترم مجلس شوراى اسلامى، چون گفتار آقایان پخش مى‏شود و ممکن است سوء تفاهمى بین مردم حاصل شود، لازم است عرض کنم آیات و روایاتى وارد شده است که مخصوص به معصومین- علیهم السلام- است، و فقها و علماى بزرگ اسلام هم در آنها شرکت ندارند، تا چه رسد به مثل این جانب. هر چند فقهاى جامع الشرایط از طرف معصومین نیابت در تمام امور شرعى و سیاسى و اجتماعى دارند و تولى امور در غیبت کبرا موکول به آنان است، لکن این امر غیر ولایت کبرا است که مخصوص به معصوم است. تقاضاى این جانب آن است که در صحبتهایى که مى‏شود و پخش مى‏گردد ابهامى نباشد، و مرزها از هم جدا باشد. و السلام علیکم.  صحیفه امام ،‌ج 16 ، ص 403

-----------------------------------------------------------------------

پ . ن . 1 = رجوع کنید به فصل پنجم  از کتاب (ولایت فقیه ، ولایت فقاهت و عدالت) اثر حضرت علامه آیت الله جوادی آملی دام ظله .