ماجرای عصر عاشورای امسال راه را بر همه توجیحات حامیان اغتشاش آفرینان بست . گروه اندکی که تا کنون به بهانه اعتراض به عملکردهای برخی دولتمردان و سران نظام جمهوری اسلامی ، هر از گاهی به طرح شعارهای ساختار شکنانه می پرداختند این بار با بی خردی تمام و با نشانه گرفتن مقدسات همه مردم ایران ، تیر خلاصی را به سوی خود و همه هواداران و توجیح گرانشان شلیک کردند .
ساحت قدس حضرت سید الشهداء (ع) و ایام محرم الحرام به عنوان شاخص عمده ای از اعتقاد به اصل اسلام ، امامت و ولایت ، تنها نقطه اشتراکی است که هر ایرانی مسلمان و معتقدی با هر سلیقه سیاسی را به گرد خویش جمع کرده و محور اتحاد آنهاست . ساحت مبارکی که نه تنها تا کنون توسط مسلمین محترم داشته می شود بلکه بسیاری از هموطنان ما در اقلیتهای دینی نیز آن را بزرگ داشته و محترم می شمارند .
حرکت هتّاکانه روز عاشورا نه یک اعتراض سیاسی بود و نه یک جریان خودجوش مردمی . جریانی سازمان یافته ، برنامه ریزی شده و منسجم بود که این بار نه دولت ، نه نظام جمهوری اسلامی بلکه مقدسات ملّت ایران را هدف گرفته بود . اگر چه هنوز معتقدم حساب معترضان وفادار به اسلام ، انقلاب ، راه امام ، ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی از این گروه سراسر نفاق، ادعا و دروغ کاملا جداست اما هرگز نمی توانم آقایان موسوی و کروبی را در پدید آمدن زمینه های چنین جسارتی بی تقصیر بدانم .
آنچه مسلّم است عاملان چنین جنایتهایی خود را در پوششی از رنگی که خواهی نخواهی در شرایط خاصّی به نام آقایان موسوی و کروبی ثبت شده ، پیچیده بوده اند و این حرکت نیز خواهی نخواهی از همین جهت به موضع گیری های آن آقایان پهلو می زند .
اگر این آقایان از آغاز اغتشاشات بدون هیچ گونه مماشات و به صراحت خط آشوب و فتنه و نفاق را از راه خویش و آنچه شعار پایبندی به آن را می دادند و می دهند جدا می کردند ، اگر در ماجرای اهانت به رهبری معظم انقلاب و امام راحل به جای بسنده کردن به تقبیح چنان رفتارهایی و فرافکنی انجام آن به گروه های نامعلوم دیگر ، با شجاعت می پذیرفتند که کسان کم شماری به نام هواداری از آنان ، با شدت تمام به سوی مقابله با تمام مقدسات می روند و با پذیرش این واقعیت از آنان اظهار برائت می کردند و به این وسیله تکلیف آنان را یکسره می کردند ، شاید چنین زمینه هایی هرگز به وجود نمی آمد و اگر هم به وجود می آمد تکلیفشان کاملا روشن بود .
به نظر من نقش و تقصیر افراطیون و (غضنفر های سیاسی) نیز در پیدایش زمینه چنین حرکتهای وقیحانه ای مورد اغماض نیست . اگر این دسته از آقایان که به رغم ادعاهایشان ، جز تحریک احساسات و بنزین ریختن بر آتش تفرقه ها ، هنری ندارند نیز با پیروی از بیانات آرامش آفرین رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای (دام ظله) مبنی بر جذب حدّاکثری و دفع حداقّلی ، در آرام ساختن فضای سیاسی و اتحاد آفرینی میان نیروی درون نظام کمک می کردند و به جای عمیق تر کردن شکاف ها به نزدیکی دلها می پرداختند ، قطعا جامعه اسلامی ما شاهد چنین بی حرمتی هایی نمی بود .
به هر حال چنین رفتارهای احمقانه ای که در تاسوعا و عاشورای امسال اتفاق افتاد ، از سوی هر فرد یا گروهی انجام گرفته باشد شاهد حماقت بی اندازه دشمنان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی است و به وضوح نشان می دهد که این گروه از کمترین سطح جامعه شناسی ، جامعه ایران اسلامی نیز برخوردار نیستند و آنچنان دچار توهم شده اند که تعداد اندکی از مخالفین اسلام و نظام سیاسی برآمده از آن در داخل و خارج را توده های میلیونی مردم تصور کرده اند و حرکتهایی اینچنینی که در حقیقت خودزنی محسوب می شود را نشانه های وقوع انقلابی سکولار یا لائیک در جامعه ایران دانسته اند .
اگر تا امروز هم برای برخی از افراد ، توجیحی برای حمایت از چنین حرکتهایی وجود داشت با آنچه در روزهای تاسوعا و عاشورا اتفاق افتاد هیچ محملی برای حمل به صحت باقی نمانده است . بر این باورم که روز عاشورای امسال خود به خود موجب جدا شدن خط نفاق و کینه از مجموعه علاقه مندان به اسلام ، انقلاب و نظام جمهوری اسلامی شد . به عبارت دیگر به باور من اکنون دو جبهه عمده تشکیل شده است . جبهه علاقه مندان و وفاداران به انقلاب اسلامی ، امام راحل و ولایت فقیه که خود متشکل از انواع سلیقه های سیاسی درون خانوادگی ملّت ایران است و جبهه معارضان و معاندان اسلام و نظام اسلامی که در نفی اسلام و نظام اسلامی و ولایت فقیه با هم مشترک و هم آوا هستند .
اگر چه وزن جبهه دوم که عمدتاً هم مورد حمایت دولتهای امپریالیسمی قرار دارند در برابر جبهه اول ، بسیار اندک و بی مقدار است اما مقابله با حیله گری های آنان نیازمند انسجام و اتحاد هر چه بیشتر نیروهای معتقد به اسلام ، نظام اسلامی و ولایت فقیه در جبهه اول است .