در پست قبلی عرض شد که انسان کامل موجود مبارکی است که در تمامی مراتب کمالی حیات انسان حضور دارد و بر همین اساس است که چنین موجودات مبارکی در تمام عرصه های زندگی دنیا و آخرت نقش الگویی و هدایتی دارند .
با این بیان روشن شد که گر چه رسیدن به عین مقامی که ذوات معصومین (ع) بدان بار یافته اند برای ما ممکن نیست و خدا هم چنین چیزی از ما نخواسته است اما مشابهت با آنان ،برای ما مقدور است همچنان که برای سلمان، ابوذر، فضّه ،اسماء و دیگران مقدور بود و محقق شد و سعادت ما نیز در گرو همین مشابهت است.
نمی خواهم بگویم ما سلمان یا ابوذر هستیم بلکه می خواهم بگویم همانطور که سلمان ایرانی ، ابوذر صحرا نشین ، فضّه خادمه خانه علی (ع) و بسیاری دیگر از بزرگان مکتب ما با شناخت ، پیروی و الگو پذیری از اسوه های انسانیت و عبودیت به اسوه هایی دیگر بدل شدند که امروز نامشان را جز با تواضع و احترام نمی توان برد؛ ما هم می توانیم با شناخت و پیروی آگاهانه از آن اسوه های والای نورانی، همان مسیر را طی کنیم و به مقامی که سلمان ها و ابوذر های تاریخ رسیدند نائل گردیم.
گواه این ادعا ورود فضه خادمه در فضیلت سوره انسان است که همراه خاندان عصمت (س) مورد ستایش قرآن کریم، و در فضیلت مورد اشاره قرآن با آنان شریک قرار گرفته است در حالی که قبل از این پیروی و تشابه انسانی عادی همانند ما بود و شاید عادی تر از ما.
فاطمه ای که بتوان از او عشق و محبت به پدر، همسر، فرزند و دیگران را آموخت و از اصول رفتارش با همسر و فرزندانش یاد گرفت که چگونه روابط غریزی اما حلال را می توان با جهت گیری درست،به عبادتی مقدس بدل کرد که در عین لذت بردن از طبیعت غریزی آن برایمان ابزار وصول به قرب الهی باشد و از تعاملش با دیگرانی که با او ارتباط داشته اند دوست داشتنی آسمانی و دور از نگاه حیوانی را آموزش دید و الگوی عملی زندگی امروزین خود کرد و در عین حال عناصر معنوی علم ،ایمان ، تقوی، عبادت ، تقدس ، شجاعت ، مبارزه گری او در برابر تحریف و ظلم و ستم را نیز سرمشق خود قرار داد، فاطمه ایست که می تواند زندگی ساز باشد .
این که برخی از ما به بهانه مقدس و آسمانی نگاه داشتن اسوه های بلند هدایت، عرصه های طبیعی زندگی مانند روابط خانوادگی ، ازدواج ،روابط زناشویی، روابط والدین با هم و با فرزندان شان و لطافت های تربیتی آن ، فعالیتهای اجتماعی و سایر شئون زمینی اهل بیت (ع) را از آنان میگیریم و آن انسانهای برتر را به موجوداتی برتر از انسان بدل می کنیم که تنها کارکرد شان تقدیس پذیری است، به شکلی ناخودآگاه آن اسوه های الهی را به اسطوره هایی بدل می کنیم که نه تنها عینیت خود بلکه نقش اساسی شان در هدایت، تعلیم و تزکیه انسانها را هم از دست می دهند. همچنین بسنده کردن به حیثیت های طبیعی و زمینی آنان و محروم شدن از جنبه های ملکوتی و عقلی اسوه های آسمانی مان کوتاه نگری و زیانی آشکار است .
متاسفانه در بیشتر کتابهایی که حتی برخی از بزرگان درباره فاطمه (س) نگاشته اند او را با نگاهی جامع مورد بحث قرار نداده اند و به همین دلیل برخی جنبه ها و حیثیت های والای این بانوی بانوان جهان یا از اساس شرح و بیان نگشته و یا کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پرداختن و پر رنگ کردن جلوه های ملکوتی ایشان و اختصار کردن به شرح تاریخ کوتاه زندگی او بعد از پیامبر عظیم الشأن اسلام بویژه در مدّاحی های عجیب و غریب امروزی که گاهی پا را از دامنه علّو به پرتگاه غلّو می گذارند فضایی را ایجاد کرده است که بسیاری از جوانانی که کمتر به منابع اصیل و اساسی اسلامی دسترسی دارند تصور درستی از اسوه های والای اسلامی بویژه فاطمه (س) نداشته باشند و تصور کنند دوره آموزه های آنان به 1400 سال پیش بر می گردد و این انسانهای نمونه حرفی برای زندگی امروز و انسان امروز ندارند.
من فکر می کنم باید با حفظ آن نگاه های والا و جلوه های ملکوتی و عقلانی اهل بیت (ع) جنبه های مادی و حیثیتهای زمینی آنان را نیز مورد بررسی و بیان و تبلیغ قرار داد تا انسانهای عاشق راهیابی به قرب خدای سبحان در همه مراتب زندگی بتوانند از آن انسانهای کامل و خلفای الهی بهره برند.