سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرای اندیشه

گه گاهی که بلند بلند فکر می کنم در این صفحه منعکس می شود .

انا لله و انا الیه راجعون

الان ساعت 2:20 دقیقه بعد از ظهر است . پشت سیستم نشسته بودم و ضمن کار با رایانه داشتم به اخبار گوش می کردم که خبری ناگهانی همه دنیا رو روی سرم هوار کرد . الان در حالی می نویسم که بغض راه گلویم را بسته است و اشک اجازه نمی ده کلیدهای کیبوردم رو درست ببینم .

خبر ارتحال علامه مجاهد ، پاسدار حریم رسالت و امامت ، اسوه ادب و تعهد و علم ، دانشمند خبیر حضرت آیة الله سید مرتضی عسکری ( رضوان الله علیه ) برایم بسیار تلخ و ناگوار و سنگین بود . بی درنگ دست به نوشتن بردم تا آتش غمی که در دلم شعله می کشد با شما وا گویه کنم .

 

علامه عسکری رضوان الله علیه

مرگ سرنوشت محتوم کالبد خاکی بشر است ، شکّی نیست اما مرگ دانشمندان ربانّی و علما مصیبت بزرگی است که جان را می سوزاند و قلب را آب می کند . بیاد آورید این سخن رسول الله (ص) را که فرمود :

(( ... إذا مات العالم انثلم فی الإسلام ثلمة لا تنسد إلى یوم القیامة ... ))[1]

هنگامی که عالمی از دنیا می رود در پیکرۀ اسلام شکافی پدید می آید که تا قیامت پر شدنی نیست .

برای من این شکاف در رحلت برخی از علما محسوس تر از برخی دیگر است . اکنون و در فراق مرحوم علامه عسگری همان حالی را دارم که در رحلت امام عزیز (ره) ، که در رحلت علامه جعفری(ره) و در رحلت حاج میرزا اسماعیل دولابی (ره) داشتم . احساس می کنم پاره ای از وجودم کنده شده، احساس می کنم قلبم دیگر نمی زند، زندگی ام چیزی کم دارد . نفسم به سختی می آید و دنیا با آسمان و تمام ستاره هایش روی سرم خراب شده است .

بعد از مرحوم علامه مجاهد آیة الله سید عبد الحسین شرف الدین جبل عاملی (ره) کسی را در دفاع عالمانه و منصفانه ، بی تعصب اما متعهد از مکتب تشیع قوی تر و متین تر از او سراغ نداشتم . نوشته های محکم او موجب استبصار دیگران و دل قوی داشتن دوستان و پیروان مکتب اهل بیت عصمت و طهارت بود . او در عین حفظ تعهد به اجداد طاهرینش و دفاع جانانه از اسلام ناب قرآن و عترت هرگز راه افراط در محبت و تعصب در مذهب را نپیمود . نه مانند کسانی بود که با ادعای پایبندی به تشیّع و ولایت امیر المؤمنین علی (ع) وحدت با همه حتی یهودیان را ممکن می دانند اما وحدت با برادران اهل سنت را ناممکن  و نه از کسانی بود که به شوق وحدت با برادران اهل سنت از اصول اساسی و متقن اندیشه های قرآن و عترت که در اعتقادات برهانی و حقِّه شیعه منعکس شده است دست بر می دارند.

او را به حق می توان چاووش وحدت امت اسلامی در عصر حاضر خواند . محققی گرانقدر که دعوت به انصاف ، ادب ، خرد گرایی دینی و تمسک بر محور قرآن و عترت در رأس آموزه های والای او بود . منش علمی او انسان را به یاد منش اجداد طاهرینش می انداخت .

او نه فقط در امور برون مذهبی بلکه در مسائل درون مذهبی نیز بر همین روش پسندیده مشی می کرد . انکار برخی خرافات اگر چه از مشهورات هم بود و اظهار شکل صحیح آن، رفتاری بود که هم شاهدی بر شجاعت و تقوای بی بدیل او بود و هم نشانه ای از  آزاد اندیشی و روح بی تعصب و خرد متعهدش .

آنان که در زمان حیاتش از نثار هر تهمت و ناراویی به او دریغ نورزیدند و آزادی اندیشه و روش بی تعصبش را تاب نیاوردند حتا اگر ظاهرا در سلک علمای دین هم بودند مصداق روشن جاهلان متنسّکی هستند که کمر امیر مؤمنان و امام صادق را شکسته اند . دلم از دست آن جاهلان عالم نمایی که پس از سخنرانی مرحوم علامه در مدرسه معصومیه قم بر علیه او شب نامه ها نوشتند و اهانت ها روا کردند و تجمع ها ساختند خون است .

نمی توانم ، لا اقل الان دیگر نمی توانم ادامه بدهم ، نمی توانم بنویسم ، گریه امانم نمی دهد. بغض فروخورده ام رهایم نمی کند هم او را از دست داده ام و هم خاطره فراوان نا مهربانی ها و بی تقوائیهایی که در حق او شد و او مظلومانه تنها آنان را نظاره کرد مرا در هم می شکند .

شرح این هجران و این خون جگر

این زمان بگذار تا وقت دگر

این درد و داغ را با تو مویه می کنم  که :

اللهم إنا نشکو إلیک فقد نبینا صلواتک علیه و آله و غیبة ولینا و کثرة عدونا و قلة عددنا و شدة الفتن بنا و تظاهر الزمان علینا فصل على محمد و آل محمد و أعنا على ذلک بفتح تعجله و بضر تکشفه و نصر تعزه و سلطان حق تظهره و رحمة منک تجللناها و عافیة منک تلبسناها برحمتک یا أرحم الراحمین.[2]




[1] عدةالداعی،ص : 80

 

[2] دعای افتتاح