چه گیری کردیم از دست این کرامت سازیها و مقدس پروری ها ! اصلا انگار کرامت پروری مثل ویروس سرما خوردگی های افغانیه که وقتی میاد دیگه رفتنش با خداست . هر کسی رو می بینیم که حالا یک کم معنویت و اخلاق و تدّین از خودش نشون میده ( فارغ از این که فقط نشون میده یا واقعا متخلق و متدّینه ) فوری میریم توی هپروت و براش کرور کرور کرامت و خرق عادت و اثر نفَس و ... میسازیم . جالب تر این که وقتی طرف خودشم صادقانه میگه که اشتباه می کنیم و هیچ خبری از این کرامتهای خیالی نیست ، اینم میشه یک کرامتی روی کرامتهای دیگه اش .
اصلا من نمی دونم این چه بیماریه که افتاده تو جون فکر و اندیشه ما که آدمهای خوب حتماً باید یک جورایی کرامت هم داشته باشند . البته آدمهای خوب کرامتم دارند اما معنی کرامت که لزوماً دیدن امور غیر عادی نیست .
اصلا رسیدن به موقعیتی که آدم بتونه کارهای غیر عادی انجام بده حتی به خوب بودن هم نیاز نداره . لازم نیست شما حتما یک انسان با ورع و متقی و اهل معرفت باشی تا بتونی کارهای خارق العاده ای مثل خوندن ذهن دیگران ، خبر دادن از غیب ، شفای برخی بیماری ها و هزار جور کار مثل اینها انجام بدهی . حتا می تونی به خدا هم اعتقاد نداشته باشی و این کارها از تو بر بیاد . اصلا می تونی کافر هم باشی و عجیب تر از این کارها رو انجام بدهی . کافیه از اشتغالات بدنی و دنیایی کم کنی و به تقویت قوای روحت برسی اون وقت چیزی نمیگذره که صاحب کرامت میشی !
من موندم کی گفته که نشانه شناخت دوستان خدا و انسانهای برتر سر زدن چنین رفتار هایی از اونهاست ؟
بگذارین خیالتون رو راحت کنم ، اهل کرامت الهی خودشون هم به چنین کرامتهایی اعتنا نمی کنند . نمی خوام بگم اون دسته از اولیاء الهی که احیانا چیزی ازشون سرزده بی ارزش و اعتبارند ! می خوام بگم این چیزها معیار شناخت انسانهای خوب و دوستان خدا نیست و گرنه باید خیلی از مرتاض های گوساله پرست هندی و بودایی های چین و تبَّت را از خیلی مؤمنین و علماء اسلام بلکه از بعضی اصحاب و شاگردان خاص پیامبر و عترت طاهره (ع) به خدا نزدیکتر بدونیم و خاک کفش اونها رو برای تبرک به چشم بکشیم ! چرا که این کارها از اونها فراون سر زده اما از امثال سلمان و ابوذر و مقداد و ... یا اصلا سر نزده یا خیلی خیلی کمتر از اونهاست .
در فرهنگ آموزه های قرآن و عترت (ع) کرامت از آن عقل و ایمان و صداقت و ادبه . هر کسی عاقل تر ، مؤمن تر ، صادق تر و مؤدب تره به خدا نزدیکتره و کرائم نفسانی بیشتری داره .
انما الفضل لعقل ثابت
و لعلم و حیاء و ادب 1
چند وقت پیش با چند تا از رفقا سخن از حضرت آیت الله بهجت ( دام ظله ) بود . هر کدام یکی از کرامتهایی را که از ایشان نقل شده بود را واگویه می کرد و به به و چه چه بقیه رو در می آورد . من که از این همه داستان خسته شده بودم گفتم : اول این که من از حاج علی آقا ( آقا زاده آیت الله بهجت ) شنیدم گفت که خیلی از این ماجراها واقعیت نداره ، حالا گیرم که داشته باشه ، آقای بهجت کرامت داره خوش به حالش ، به من و شما چه ربطی داره ؟ مگه منو شما رو تو قبر ایشون می خوابونند که وقتی فرشتگان مقرب از حالمون بپرسن بگیم ( من آنم که رستم بود پهلوان ) ؟ راست می گین ! به جای تلف کردن وقت و انرژی تون توی این حرفهای بی خاصیّت برین ببینین آقای بهجت چی کار کرده که شده آقای بهجت ! همون کارها را بکنین تا شما هم بشین آقای بهجت وگر نه تا قیامت هم جونتون رو بگذارین و این تیپ کتابها رو بخونین و ارداتمندتر بشین اما خودتون هیچ تکونی نخورین هیچ دردی ازتون درمون نمی شه !
یکیشون گفت : نخیرم مگه نشنیدی که پیامبر فرمودند: ( من احب قوم فهو منهم ) هر کس گروهی را دوست داشته باشه جزو آنها محسوب میشه . ما هم با خوندن و نقل این کرامات محبتمون رو به آقا زیاد می کنیم تا در قیامت جزو اونها باشیم .
گفتم آخه برادر من معنی حدیث این نیست که فقط بشینی و بگی فلانی اینجوریه یا اونجوریه و من دوستش دارم و اردات دارم و بری تو راه آقا وایسی و دست بکشی به عبای آقا و شونه آقا رو ببوسی و امثال این کارها بعد هم دلت و خوش کنی که محّب آقایی . اگه راست می گی آقا و آقای آقا را دوست داری به این حدیث امیر المؤمنین علی (ع) عمل کن که ( مَنْ أَحَبَّنَا فَلْیَعْمَلْ بِعَمَلِنَا ) 2 هر کس مارو دوست داره پس باید مانند کارهای ما را انجام بده . مؤمن ، من و تو که هنوز با پدر و مادر ، خواهر و برادر ، زن و بچه و مردم کوچه و بازار بد اخلاقی می کنیم و هزار جور کینه و حبّ و بغض روا و ناروا توی دلها مونه و بوی گند تکبر و غرور و عُجب مون دنیا رو ورداشته کجا دوستدار واقعی قرآن و عترتیم ؟ ! من و تو که نمی تونیم جلوی عصبانیت مونو بگیریم و تا تقّی به توقّی می خوره سگرمه هامون میره تو هم و داد و هوارمون رو سر خلق الله بلند میشه با اون کسانی که ادعای دوستیشون رو داریم خیلی فاصله داریم . اگه دوستی دوستی باشه آدم را حرکت میده .
خلاصه مطلب این که من معقتدم برای دیدن کرامت آدمها اون هم فقط به عنوان سر پلی که بشه از اون طریق به راه خدا رسید و به محبت خدا نزدیک شد باید به جای کرامت سازی و داستانهای عجیب پردازی بریم به دنبال این که این آدمها چقدر در حوزه های اعتقاد و اخلاق و عمل به قرآن و عترت (ع) نزدیکند و چه قدر میتونند ویژگی های اهل ایمان را که قرآن و عترت (ع) بیان می کنند در اخلاق و رفتارشون منعکس کنند و بعد هم در این انعکاس چقدر صادقن و قول و عملشون چقدر با هم منطبقه . اون وقت آنهایی که را اینگونه شناختیم الگو قرار بدیم و رفتارهای خوبشون را از روی میل و اختیار تکرار کنیم تا یواش یواش برامون ملکه بشه .
حیف که کمی احساس خستگی می کنم وگر نه اینقدر توی این زمینه حرف دارم که نگو ...
خدا بهتون رحم کرده که دیگه نوشتنم نمی آد .
تا بعد ...
---------------------------------------------------------
پ . ن 1 = دیوان امیر المؤمنین علی (ع)
پ . ن . 2 = بحارالأنوار، ج 10 ،ص 92
پ . ن . 3 = لینکهای زیر مطالب مرتبط با موضوع این پست است که دوستان محترمم نگاشته اند . توصیه می کنم آنها را هم مطالعه بفرمائین :
آخرین پست دوست و برادرم قلبی خواهان عشق .
آخرین پست دوست محترمم جناب خادم الرضا(ع) .