سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرای اندیشه

گه گاهی که بلند بلند فکر می کنم در این صفحه منعکس می شود .

اسفند ماه 86  بستر اتفاقاتی شگرف در حوزه اندیشه دینی بود . دکتر عبدالکریم سروش که از دیر باز در حوزه اندیشه فردی نام آشناست و هر از گاهی با بیان دستاوردی از اندیشه های خویش حوزه معارف اسلامی را به چالش فرامی خواند این بار با مصاحبه ای جنجال بر انگیز چالش جدّی دیگری را ایجاد کرد .

او که در استمرار بیان اندیشه هایش پس از باور به ( قبض و بسط تئوریک شریعت ) و ( بسط تجربه نبوی ) به تعارض میان خاتمیّت و لوازم باور به امامت شیعی عقیده مند شد این بار در نظریه پردازی تازه ای با عنوان (کلام محمد) حالات و روحیات بشری نبی مکرم اسلام (ص) را در پیدایش قرآن دخیل دانسته و با بیان اینکه دانش پیامبر بیش از مردم هم عصرش نبوده و قرآن که حقیقتش آسمانی و الهی است پس از انزال به قلب مقدس رسول الله (ص) توسط شخص او و در بستری از دخالت مستقیم محدوده دانش و تجربیات و حالات شخصی پیامبر و تحت تأثیر شرایط مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن روزگار به لباس لفظ در آمده و صورتی تدوینی یافته است ، فرازهایی از قرآن را که بیرون از حوزه مبدأ و معاد یا بیان احکام شرعی است و به تبیین سرگذشت امم و انبیاء گذشته یا بیان اسرار عالم طبیعی و به تعبیر دیگر مسائل علمی می پردازد در معرض ابطال دانسته و فاقد حجیّت معرفی می نماید .

پس از بیان این نظریه اندیشمندان مختلفی به نقد محتوای آن پرداختند . دامنه عکس العملها به اندیشوران محدود نشد تا جائی که کارگردان توانا و معنا گرای سینمای ایران و جهان جناب آقای مجید مجیدی نیز در برابر اندیشه او – البته به شکلی متفاوت – واکنش نشان داد. در میان تمام پاسخها نوشته حضرت آیت الله سبحانی (دام ظله ) از امتیازات فوق العاده ای برخوردار بود . 

حضرت آیت الله سبحانی ( دام ظله ) و دکتر عبد الکریم سروش

 

چیزی که توجه مرا بیش از هر چیزی جلب کرد  - فارغ از صحت و سقم اندیشه جناب دکتر یا قوت و ضعف بیانات حضرت آیت الله سبحانی - مکاتبه عالمانه و اخلاق مدار میان جناب آقای دکتر سروش و حضرت آیت الله شیخ جعفر سبحانی (دام ظله) بود . ادبیاتی که سالها در میان برخی از مدعیان دینداری و داعیه داران روشنفکری به فراموشی سپرده شده بود . گفتمانی که نشان از وقار و متانت یک گفتگوی سازنده علمی و احترام برخواسته از باوری دینی دارد.

از خاطرم نمی رود که برخی از آنانی که امروز داعیه دار سازندگی فرهنگی شده اند چگونه سخنرانی های جناب دکتر سروش را با هجمه های فیزیکی به هم می ریختند و در حالی که اسماء مقدس ائمه (علیهم السلام ) را فریاد می کردند با مشت و لگد شنوندگان سخنان او را بدرقه می کردند و در خیال خویش ، خود را مدافع ارزشها و اعتقادات اسلامی می دانستند یا برخی از محترمین که متاسفانه حتی یک جمله از نوشته ها یا گفتار او را مستقیماً نشنیده بودند و یا فهم نکرده بودند به جای نقد افکار او نام خانوادگی اش (حاج فرج دباغ) را به سخره می گرفتند و می کوشیدند تا با مضحکه کردن او به جای اینکه پاسخی علمی و استوار در برابر اندیشه هایش ارائه کنند با تحقیر شخصیتش او را از میدان به در برند . برخی دیگر هم که خود را در مقام پاسخگوئی قرار داده بودند تیغ توهین و تکفیر بر وی کشیده و او را به خروج از دین یا دشمنی حساب شده با اسلام متهم می کردند . در میان این آخرین پاسخ های ارائه شده در مورد نظریه (کلام محمد) نیز برخی خوشتر بودند تا با متوجه کردن اتهام ( قرآن ستیزی ) ، در تحلیل سخنان او و پاسخ به اشکالاتش زحمت کمتری را بر خود روا دارند .

مسلماً نباید پاسخهای ارزشمند، علمی و اخلاقی اساتیدی چون دکتر بهاء الدین خرمشاهی و دکتر عبد الله نصری را از نظر دور داشت  اما در میان تمام پاسخ ها ، نوشته ارزشمند حضرت آیت الله سبحانی ( دام ظلّه ) نمونه روشنی بود از منش و روش عالمان حقیقی دین که در لباس ارزشمند روحانیت می باید آینه آموزه های قرآن و عترت باشند و نیز شایسته است تا سرلوحه دلباختگان اندیشه های والای اسلامی و مدافعان مرزهای اعتقادی قرار گیرد . . چه خوب است تمام آنانی که دستی در حوزه اندیشه دارند و یا در مقام نقد اندیشه مخالفین خود بر می خیزند این منش حسنه را که یاد آور سیره نبی مکرم الهی و عترت طاهره اوست الگوی خود قرار دهند و به جای پرخاشهای غیر عاقلانه و موضع گیریهای جاهلانه و عوض آنکه انواع اتهامات را به مخالفین عقیده خود روا دارند و بدینسان در بیرون راندن رقیب از صحنه اندیشه سعی نمایند بکوشند تا با پیروی از سیره حسنه و سنت دیندارانه و عالمانه بزرگانی چون آیت الله سبحانی (دام ظلّه ) و ادبیات ادیبانه و مؤدبی چون پاسخ نوشته جناب آقای دکتر سروش مجالی برای تضارب آراء و تولید اندیشه و نقد افکار فراهم آورند .

در آخر به عنوان طلبه ای کوچک که خود را نیز در صف منتقدین اندیشه های جناب آقای دکتر سروش می دانم به مسئولین محترم حوزه علمیه قم پیشنهاد می کنم ، اکنون که حضرت آیت الله سبحانی (دام ظلّه) – خلف صالح حوزه تربیتی علامه طباطبائی (قدس سره) و امام راحل (نوَّرَ الله رَمسَه) – در کمال تواضع و ادب در اقدامی عالمانه به پیشنهاد دکتر سروش پاسخ مثبت داده اند شایسته است که حوزه علمیه نیز با اعلام آمادگی برای ایجاد محیطی امن و عالمانه و عهده دار شدن مسئولیت برگزاری جلسات مزبور ، پیشتاز حرکت ارزشمندی باشد که زیبنده جایگاه علمی و ارزشی حوزه های علمیه است .

شما دوستان محترم می توانید با کیلیک کردن بر روی این سطر ، از محتوای این نقد ارزشمند و گفتمان اخلاق مدار بهره مند گردید.

----------------------------------------------------

پ . ن . 1 = بدینوسیله رسما تعلیق وبلاگ ( صهبای اندیشه ) - متعلق به خودم - را اعلام می کنم . از این به بعد فقط در همین وبلاگ خواهم نوشت .( خوب وقت نمی کنم خدائی )