چند روز پیش که دوستان همشهری جوان با من تماس تلفنی گرفتند و در خواست مصاحبه ای با موضوع (عشقهای امروزی) کردند گمان نمی کردم که از قریب 20 دقیقه گفتگو تنها چند سطر به چاپ برسد . البته مضیقه ای که دوستان همشهری جوان با آن درگیر بوده اند اعم از کمبود فضا و تنظیم رسانه ای مصاحبه و ... برایم قابل فهم است اما نمی توانم راضی شوم که از همه حرفهایی که زدیم فقط همین چند سطر و آن هم شکسته و بسته منتشر شود .
با خویش گفتم اگر مجله نمی تواند همه آن چیزی را که اندیشیدم و بیان کردم منعکس کند چرا از ظرفیّت وبلاگ شخصی ام در بیان کامل حرفهایم غفلت کنم . بر همین اساس مصمم شدم تا به لطف خدا با همان ادبیات رسانه ای و بر اساس همان سؤالها مصاحبه را باز نویسی کنم و هر چیزی را که در همان موضوع در نظر داشته و دارم با آزادی کامل و بدون دغدغه کوتاه کردن گفتگویم ، بنویسم .
---------------------------------------------------------
حتماً دیگر خودتان این روزها از آشنائی ها و دوستی های بعضی دخترها و پسر ها و وضعیت و شکل آنها مطلع هستید . این روابط از منظر دینی در چه جایگاهی قرار دارد ؟
در اسلام بین زن و مرد مسلمان که به اصول اسلامی اعتقاد داشته و به آن پایبند هستند هر نوع رابطه ای در چارچوب خاصّی تعریف شده است و روابطی که به نام دوستی مصطلح و رایج میان دختران و پسران ، امروزه در جامعه ما جریان دارد در هیچ یک از این چهار چوب ها نمی گنجد. دوستی های بی قائده ای که امروزه رواج پیدا کرده هیچ حد و حریمی برای رابطه نمی شناسد و در حقیقت نوعی بی انضباطی و بی قانونی در روابط را موجب شده است که اگر کنترل نشود باعث هرج و مرج خواهد شد و دامنه این هرج و مرج قطعاً در خیابان ها خلاصه نخواهد شد و رفته رفته به ساحت خانواده ها کشیده شده و کیان آن را به مخاطره خواهد افکند . چنین اتفاقی در دراز مدت جامعه ما را دچار آشفتگی سختی خواهد کرد که دود آن به چشم همه ما ، حتا همان کسانی که چنین روابطی را مجاز می دانند و احیاناً به آن دامن می زنند نیز خواهد رفت .
دوستی در معنای حقیقی آن از هر گونه شائبه جنسی تهی و از معنی صداقت و شفقت پُر است اما هر کس تعصب نورزد و منصفانه قضاوت کند به اصل بودن انگیزه ها و گرایشات جنسی در این گونه روابط به اصطلاح دوستانه اذعان خواهد کرد . این نکته ای که عرض کردم تنها یک ادعا نیست . گروهی از مراجعین فراوانی که به اشکال مختلف برای مشاوره به من مراجعه می کنند دختران یا پسرانی هستند که به نوعی آسیب چنین روابط به ظاهر دوستانه را درک کرده اند و یا در چنبره زخمهای رنج آور آن اسیر شده اند .
از سوی آنان که درگیر چنین روابطی هستند گاهی دلائلی مانند : فقدان همسخن در خانه ، نیاز به وجود رابطه با جنس مخالف برای کسب تجربه در زندگی آینده و ... مطرح می شود که اگر بخواهیم به واقعیت هر یک از این دلائل مراجعه کنیم در پس این جملات انگیزه های دیگری را خواهیم یافت . نمی خواهم بگویم لزوماً تمام رابطه هایی که میان دخترها و پسرها وجود دارد برآیند یک میل جنسی است اما آنچه امروزه رایج است کمتر رنگ و بویی غیر از این دارد و به قول ما طلبه ها در روابط امروزین که به غلط نام عشق بر آن گذاشته می شود اصل اولی وجود همین گرایش های فساد انگیز جنسی است . چنین روابطی با هر بهانه ای هم که باشد قطعاً از نظر شرعی حرام و غیر مجاز است .
می گویند اکثر این آشنائی ها بدون پایه عاطفی و بیشتر با تأکید بر جنبه منفعت و سود جویانه شکل می گیرد. شما این نظر را قبول دارید ؟
این گفته را با همان قید اکثراً ، به طور اجمال قبول دارم . ببینید به نظر من مشکل این نیست که این روابط از اول بدون پایه عاطفی شکل می گیرد . مسئله این است که با جنسی شدن فضای جامعه حتا برخی گرایش ها و آشنائی ها هم که با جنبه های عاطفی آغاز می شود در همان آغاز راه یا میانه راه به بیراهه می افتد و منزل آخر را در همان گام اول طی می کند .
باید قبول کرد که اصالت منفعت طلبی و سود جوئی نه فقط در روابط دخترها و پسرها که در تمام شئون انسان قرن حاضر ریشه دوانیده است . آن هم منفعت طلبی و سود جوئی که غالباً یک طرف رابطه را چاق و طرف دیگر را لاغر می کند . شما این آفت را در مناسبات دیگر اجتماع امروز هم می توانید ببینید .
خودخواهی افراطی که برخواسته از اندیشه اومانیسم است به حق بیماری قرن ماست . خوب خیلی طبیعی است وقتی ما آدمها فقط به منافع خودمان (آن هم فقط منافع مادی) فکر می کنیم ، وقتی ذهنیّت ما فقط به سمت بهره برداری و خوش گذرانی خودمان می رود ، همین می شود . وقتی دین در افراد یا اجتماع تنها در نمودی ظاهری حضور می یابد و تلقی ما از فرد مؤمن فقط به داشتن ظاهر اهل ایمان منحصر می شود ، وقتی فرد یا جامعه ما فکر می کند کارکرد دین منحصر به مسجد و محرم و ماه رمضان است باید منتظر این خودخواهی و اومانیسم لجام گسیخته باشیم ، در صورتی که یکی از کارکردهای دین همین است که انسان را هم در جنبه کمال فردی به سامان برساند و هم در حوزه روابط اجتماعی آدمها را از پوسته خودشان خارج کند و در اصل آرمانی را برایش رقم زند که وسعت اندیشه و همتّش را از حوزه محدود خودیّت فرا تر برد و در اصل آرمانها یش را بیش از توجه به یک فرد وسیع کند .
انسان مؤمن به واسطه ایمانش نمی تواند خودخواه باشد و به همین دلیل هم نمی تواند روابطش را چنان بر جنبه منفعت طلبی و سودجوئی تنظیم کند که در اثر آن طرف مقابل دچار کوچکترین زیان روانی ، اجتماعی و ... شود چرا که چنین رفتاری ظلم آشکاری است و اهل ایمان ظالم نیستند .
... ادامه دارد .