حالا چه کار میشود کرد ؟ راهکار شما برای این وضعیت چیست؟
حقیقت این است که ما نمیتوانیم منکر کشش غریزی میان دختران و پسران شویم و نیز نمی توانیم به چنین کششی برای طولانی مدت دستور توقف بدهیم . بنا بر این باید چنین میل و کششی را به سمتی جهت دهی کنیم که از شکل رابطهای صرفاً سطحی ، زود گذر و منفعت طلب بیرون آمده و به رابطهای معقول ، مشروع و مطلوب بدل گردد . به نظر من در این مسیر چند کار باید انجام شود که برخی صبغه فرهنگی دارد و برخی صبغه اجرائی .
فارغ از آن گروه که هدف اولیه آنها از ایجاد چنین روابطی ، منفعت طلبی و سودجوئی است ؛ بسیاری از دختران و پسران جامعه ما انگیزه اولیهشان از چنین ارتباطاتی ، یا فرار از تنهائی های عاطفی و یا جبران نابالغی های شخصیتی و یا یافتن زوج مناسب برای ایجاد یک زندگی مشترک است. آن طور که من فکر می کنم در میان این گروه دوم آنا که انگیزه همسر یابی دارند از دیگران بیشترند . ممکن است بعدها گروهی به دلائل مختلف نتوانند انگیزه غیر سودجویانه و اولیه خود را حفظ کنند و به دامن روابط سودجویانه بغلطند اما نمیتوان گفت که مسئله ازدواج و انتخاب زوج مناسب در بین نیست . فقدان امکانات ازدواج و تشکیل خانواده ، خود به خود زمینه انحراف انگیزههای سالم این دسته از جوانان را نیز فراهم می آورد . بنا بر این تسهیل در امر ازدواج جوانان از مهمترین کارهایی است که باید مورد توجه مسئولین امر قرار بگیرد البته منظورم از تسهیل در امر ازدواج ، فقط اعطای وام، تحویل خودروی عروس و یا تأمین سالنهای جشن و ... نیست . همه میدانیم که وجود اشتغال ضروریترین نیاز ، برای همگان مخصوصاً کسانی است که قصد ازداوج داشته باشند . اگر شغل مناسب وجود داشته باشد، جوان ما توانایی خرید یا اجاره مسکن هم پیدا میکند و نیز میتواند مخارج خانواده خودش را هم تأمین کند اما اگر این مسئله حل نشود هزاران فقره وام با مبالغ هنگفت هم که بدهیم باز در مدتی نه چندان کوتاه ، جوان ما با مشکل مواجه می شود . حل معضل مسکن ، دومین امر لازم و اولویت بعدی در حوزه راهکارهای اجرائی است . وقتی آشفتگی این مقوله به حدی است که خانوادههای با سابقهتر را هم به مشکلات اساسی مبتلا کرده است از جوانانی که هنوز زندگی مشترکشان را آغاز نکردهاند چه توقعی میتوان داشت .
اما در حوزه راهکارهای فرهنگی کارهای جدی و فراوان دیگری هست که باید به آن پرداخته شود .
1- بازگشت به ارزشهای انسانی در روابط بین دختران و پسران یکی از همین امور است . وقتی فضای جامعه و اذهان مردم به هر دلیلی جنسی میشود نمی توان خیلی متوقع بود که روابط میان زنان و مردان خصوصاً جوانها در بستری از اندیشه ارزشی و اخلاقی جریان یابد . انحراف اصالت ذهن انسانها از حفظ کرامت نفس و دوری از آنچه موجب نقصان شخصیت می شود به سوی ارزشگذاریهای مادی و غلبه مادی گرایی بر اندیشه و رفتار انسانها ، عاملی است که میتواند فاجعه سودجویی و منفعت طلبی خودخواهانه را در جامعه به وجود آورده و دامن بزند .
باید تلاش کرد تا با توجه دادن انسانها به کرامت ذاتی انسان و تبیین ضرورت حفظ گوهر انسانیت ، بازگشت به خویش و کمال جوئی شخصی و اجتماعی ، جامعه و به تبع آن اذهان مردم را از نگرشهای جنسی و منفعت طلبیهای خود خواهانه دور کرد . وقتی دختران و پسران ما بیاموزند که در روابط مختلف اجتماعی به جای این که جنسیت همدیگر را ببینند انسان بودن یکدیگر را مشاهده کنند و به جای اینکه در مراوداتشان به ارزشهای مادی بها بدهند به کرامتهای اخلاقی بها دهند زمینه برای کمال جوئی و حفظ حریم یکدیگر فراهم آمده و اندیشه منفعت طلب امروزین که خود مانعی بر سر راه کمال نفس انسانی و منادی نقائص شخصیتی است منزوی میگردد.
2- تبیین فاصله عشق با هوس یا به تعبیر دیگر معرفی عشق اصیل ایرانی و اسلامی و جایگزین کردن آن عشق عفیف به جای هوسهای آتشین روزگار ما از دیگر اموری است که لازم است به آن پرداخته شود . متأسفانه ( آب در کوزه و ما گرد جهان می گردیم ) کافی است به حماسههای عاشقانه پاکی مثل لیلی و مجنون نگاه کنید . عشقهایی که گر چه با رابطهای زمینی آغاز میشود اما پلی می شود به سوی گذر از عشقهای مجازی به عشق حقیقی .
شما ببینید مجنون با وجود عشق جانسوزش به لیلی چگونه دامن حیا و عفت خویش را نگاه میدارد و یا لیلی با وجود این که تمام امکانات برای کام گرفتن از عشق مجنون برایش مهیا میشود خود را به شوهر خویش ( شوهری که به او میلی هم ندارد) متعهد میبیند و با اینکه همچنان در عشق مجنون میسوزد از نزدیک شدن به او دوری می کند و به شنیدن سخنان او از دور اکتفا می نماید . در همین منظومه بی همتا یک بیت شعر ارزشمند هست که تفاوت عمیق میان عشق و هوس را روشن می کند .
عشق آینه بلند نور است
شهوت ز نصاب عشق دور است
******
عشقی که نه عشق جاودانی است
بازیچه شهوت جوانی است
عشق آن باشد که کم نگردد
تا باشد از این قدم نگردد
آن عشق نه ، سرسری خیالست
کورا ابد الابد زوال است
و جناب مولوی نیز می گوید :
عشقهایی کز پی رنگی بود
عشق نبود عاقبت ننگی شود
3- و از همه مهتر و شاید آن کار اصلی که باید انجام دهیم ، کاری که اگر انجام نشود هیچ کدام از نکات فوق پشتوانه اجرائی تضمین کننده ای نخواهند داشت بازگرداندن باورهای صحیح و عمیق دینی به جامعه ، مخصوصاً جوانهاست . باور دینی در انسانها معجزه می کند و کارهای نشدنی را شدنی میسازد . البته منظورم از باورهای دینی تنها تظاهر به باورمندی یا باورمندی به سطوح ظاهری دین نیست . حقیقت دین همان عمق معنوی و درخشانی است که آرامگاه فطرت انسان و مایه کمال شخصیت اوست . همان حقیقتی که موجب می شود انسان برای انجام ندادن زشتیهای اخلاقی و غیر اخلاقی دلیلی از جنس کرامت نفس داشته باشد و به قول حضرت امیر الؤمنین علی (ع) کرامت جانش را بازیابد و چون خود را کریم و ارزشمند دید دیگر از هر گونه فکر یا رفتاری که موجب نقص یا ضعف کرامتش می گردد (چیزی که در لسان متون دینی به آن گناه می گویند) اجتناب می ورزد « مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ لَمْ یُهِنْهَا بِالْمَعْصِیَةِ »[1] و همان تکامل شخصیتی که چون ارزش و قدر خودش را شناخت شهوتهایش برایش سبک و بی مقدار می شود « مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَیْهِ شَهَوَاتُهُ » [2] .
البته این ایمان اتفاقی است که در قلب میافتد یعنی از درون آغاز می شود و به بیرون نفوذ کرده و در آن اثر می گذارد بنا بر این هویت آنچه ما به آن ایمان دینی می گوئیم با آنچه فقط تظاهر بیرونی دارد و از درون تهی است اگر چه نام دین هم داشته باشد کاملا متفاوت است .
آن کس که ایمان به خدا و قیامت و ابدیت جان خویش برایش حاصل شود هرگز نه به حریم اخلاقی، عاطفی و جنسی کسی تجاوز می کند و نه چنین تجاوزی را بر می تابد .
در کنار همه برنامه ریزیهای جامعه شناسانه ، روانشناسانه و ... باید تلاش کرد تا با پر رنگ کردن باور و ایمان به مبدأ و معاد این حقیقت را درونی کنیم . یادمان باشد قرآن در این مسیر راهنمای خیلی خوبی است .
توجه کنید که قرآن وقتی از بانوی کرامت و حیا ، مریم عذرا (س) مادر پیامبر رحمت و کلمه الهی حضرت عیسی مسیح ، روح الله ( علی نبیّنا و علی آله و علیه السلام ) سخن می گوید او را اینچنین میستاید « وَ مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتی أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فیهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِکَلِماتِ رَبِّها وَ کُتُبِهِ وَ کانَتْ مِنَ الْقانِتینَ» [3] و مریم دختر عمران را که دامن خویش [از حرام] نگاه داشت، پس ما از روح خود در آن دمیدیم. و او کلمات پروردگار خویش و کتابهایش را باور داشت و از فرمانبرداران بود.
آیه به روشنی نشان میدهد که آن بانوی بزرگ ، با ایمان راسخ به مبدأ و معاد توانست در برابر فضائی که زمینه آلوده شدن دامنش به شهوات را برایش فراهم میآورده مقاومت کند و به کراماتی که همه می دانیم نائل شود . اما قطعا این کرامت و قداست فقط از آن مریم (س) نبوده و نخواهد بود و گر نه دلیلی نداشت تا خداوند در سوره تحریم او را از جمله کسانی بشمارد که اسوه زنان و مردان مسلمانند.