سرای اندیشه

گه گاهی که بلند بلند فکر می کنم در این صفحه منعکس می شود .

تفاوت جوهری میان این دو گروه به نیّت­های آنان باز می­گردد . انسان عاصی چون با علم و عمد و انگیزه­های پیش گفته به انجام گناه مباردت کرده است ، عمل او نشان از خباثت باطن و کفر مخفی یا آشکار جانش دارد . این خباثت باطنی حقیقت همان آتش دوزخ الهی است که از درون قلب انسان عاصی زبانه می­کشد و جسم و جانش را می سوزاند. « نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ * الَّتىِ تَطَّلِعُ عَلىَ الْأَفِْدَةِ »[1] . یکی از رموز ماندگاری دائم در جهنم _ برای آن گروه از اهل معصیت که بر همان باور و بدون توبه از منزل دنیا می­روند _ همین نکته است. آتشی که از بیرون به جان کسی افتد خاموش شدنی است اما چه می­توان کرد با آتشی که منشاء آن جان آدمی است؟ و چون جان آدمی نابود شدنی نیست جهنمی که در درون خود به پا کرده نیز تمام شدنی نخواهد بود . آیا ندیده­اید که در همین دنیا، هیزم آتش گرفته را حتی آن هنگام که فکر می­کنید با آب خاموش کرده­اید هنوز روشن وسرخ و پر حرارت است؟مگر می شود به آتش گفت که آتش نباش ؟

اما خطاکاران ، اگر چه عمل زشتی مرتکب شده­اند اما چون به خاطر دور بودن از انگیزه­های پیش گفته ، خباثت باطنی ندارند ، هم جدا شدنشان از آتشی که دامن جانشان را گرفته _ بواسطه توبه و عمل صالح _ آسان تر خواهد بود و هم به فضل خدا در جهنمی که با خطای خودشان ساخته­اند _ به فیض شفاعت شافعین _ دائمی نخواهند بود . چنین کسانی که در باطن به خدا و ربوبیت او ، لزوم اطاعت امر و نهی او ، لزوم پرهیز از عذاب او و لزوم خضوع و خشوع در برابر امر او ایمان دارند و مطابق این ایمان زندگی می کنند باطن جانشان همان گلستان خنک و سلامتی است که آتش چون به آنجا رسد متوقف می­شود . شاید اکنون بتوان رمزی از رموز این کلام نورانی امام کاظم (ع) را درک کرد که درباره بدکاران از شیعیان و دوست داران عترت طاهره فرمود : ( ... أَبَى اللَّهُ أَنْ یَکُونَ وَلِیُّنَا فَاجِراً وَ إِنْ عَمِلَ مَا عَمِلَ وَ لَکِنَّکُمْ تَقُولُونَ فَاسِقُ الْعَمَلِ فَاجِرُ الْعَمَلِ مُؤْمِنُ النَّفْسِ خَبِیثُ الْفِعْلِ طِیبُ الرُّوحِ وَ الْبَدَنِ ... )[2] یعنی خدا پرهیز دارد از این که دوست داران ما و پیروان ما فاجر باشند اگر چه کارهای زشتی را مرتکب شده­اند اما شما درباره آنان چنین بگوئید که آنان عمل فاسقانه­ای دارند ، عمل فاجرانه­ای دارند اما نَفس مؤمنی دارند؛ کارشان خبیث و زشت اما روح و بدنشان پاک است .

همه این تفاوت در حالی است که آتش الهی ، همان آتش باطنی که از گناه یا خطا بر می­خیزد چه از درون زبانه کشد و چه از بیرون به دامن انسان افتد برای یک لحظه و کمتر از لحظه­ای نیز قابل تحمل نیست . اگر چه خطاکاران در نهایت امر از آتش عذاب خلاصی می­یابند اما چیزی را که برای لحظه­ای هم تحمل کردنی نیست ، چگونه می­توان سالها تحمل کرد ؟ به همین دلیل است که امامان نور و هدایت ما را به بازگشت و اصلاح خطاهایمان قبل از فرا­رسیدن مرگ توصیه کرده­اند چرا که از ملاقات با باطن خویش و باطن اعمال خویش ناگزیریم .

(عن عَمْرِو بْنِ یَزِیدَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) إِنِّی سَمِعْتُکَ وَ أَنْتَ تَقُولُ: کُلُّ شِیعَتِنَا فِی الْجَنَّةِ عَلَى مَا کَانَ فِیهِمْ . قَالَ: صَدَقْتُکَ کُلُّهُمْ وَ اللَّهِ فِی الْجَنَّةِ .قَالَ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ الذُّنُوبَ کَثِیرَةٌ کِبَارٌ ! فَقَالَ : أَمَّا فِی الْقِیَامَةِ فَکُلُّکُمْ فِی الْجَنَّةِ بِشَفَاعَةِ النَّبِیِّ الْمُطَاعِ أَوْ وَصِیِّ النَّبِیِّ وَ لَکِنِّی وَ اللَّهِ أَتَخَوَّفُ عَلَیْکُمْ فِی الْبَرْزَخِ قُلْتُ وَ مَا الْبَرْزَخُ قَالَ الْقَبْرُ مُنْذُ حِینِ مَوْتِهِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ . )[3] عمرو بن یزید می­گوید به امام صادق (ع) عرض کردم : مولای من شنیده­ام که فرموده­اید: تمام شیعیان ما به خاطر آنچه _ از ایمان و عقیده به خدا و نبوت و امامت _ در آنهاست در بهشت خواهند بود ؟! فرمود : به تو راست گفته­ام ، به خدا قسم که در بهشت خواهند بود . گفت : فدای شما بشوم بسیاری از گناهان _ که برخی شیعیان هم مرتکب می­شوند _ کبیره­اند _ چگونه چنین کسانی وارد بهشت می شوند _! فرمود : در قیامت تمام شما شیعیان و پیروان عترت طاهره با شفاعت پیامبری که شفاعتش مقبول است و یا با شفاعت وصّی آن پیامبر _ یعنی امام _ وارد بهشت خواهید شد اما به خدا قسم که من از برزخ شما می­ترسم . گفت : برزخ چیست ؟ فرمود : قبر ، از آن هنگام می­میرید تا فرا رسیدن قیامت .  

حاصل این گفتمان نه چندان مختصر آن است که ما معتقدین به ربوبیت الهی (سبحانه و تعالی) ، نبوت انبیاء عظام و امامت عترت طاهره (علیهم السلام) که به لزوم اطاعت امر الهی ، پرهیز از عذاب جهنم و کسب رضای او ایمان داریم  اگر در اثر غفلت و جهالت ، از امر خدا تخلف کنیم  به فضل الهی هرگز به علائم چهارگانه اهل عصیان مبتلا نیستیم . کافی است تا صادقانه به درون جان خویش نظر کنیم و ببینیم آیا تخلف ما از اطاعت امر خدای مهربان بر محور چها ویژگی اهل معصیت است یا نه ؟! اگر چنین هست ، تا فرصت باقی است صفحه دل را از به کیمیای توبه و بندگی خدا از این خباثت باطنی پاک کنیم و اگر چنین نیست خدای بزرگ را بر این نعمت شاکر باشیم و به شکر این نعمت در اصلاح جان خویش و زدودن غبار جهالت علمی و عملی از آینه عقل و دلمان بکوشیم و بدانیم که غفلت، این چرک جان آدمی به تحمل اندک مشقّتی در راه بندگی خدا به سادگی قابل جدا شدن و پاک شدن است و بی تردید نصرت الهی از آن آنانی است که در مسیر کسب رضای حق گام بردارند .

الهی ، یگانه من ، مهربان من ، معبود من ، محبوب من  و مولای من

این سعی ناچیز و تلاش بی مقدار را که با قلّت بضاعت علمی­ام در تبیین گوشه­ای از انوار کلام نورانی حضرت سید الساجدین و زین العابدین علی بن الحسین (ع) به کار بستم به فضل و کرمت بپذیر و از سوی خود این کلمات سرد و بی روح را جان ببخش و گهواره معارف آن را در دلهای مستعّد بندگانت قرار ده و مرا به نور خویش بیش از پیش راهنما باش و از جانب ما برترین دوردها و بالاترین سلام­هایت را به پیشگاه مقدس پیامبر اعظم محمد بن عبد الله (ص) و خاندان پاکش ابلاغ دار باشد که سلام آن بزرگواران مایه روشنی قلب ما و هدایت جانهای ما به پیشگاه کبریائی تو باشد .

آمین




[1]  آتش افروخته خداست * آتشى که بر دلها برآید و آن ها را فرا گیرد.  آیات 6و 7 سوره مبارکه همزه

[2]  مستدرک‏الوسائل ج 12 ص 236

[3]  الکافی  ج 3  ص  242