سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرای اندیشه

گه گاهی که بلند بلند فکر می کنم در این صفحه منعکس می شود .

از مقدمه صرف نظر می­کنم و با انتخاب کردن 15 سطر ، همه را یکجا حذف می­کنم تا اصل حرفم را بزنم :

مشکلی قریب به دو دهه است که انتخابات را به جای امری نشاط آفرین و  انگیزه­بخش به صحنه بریده شدن روابط و عواطف دوستان از هم ، ، تبادل انواع تهمتها و نارواها ، بی­انگیزه و بی­اعتماد کردن برخی از مردم  و در نهایت تفکیک اجتماعی جامعه واحد اسلامی به دو یا چند صف متخاصم بدل کرده است . آن مشکل این است که متأسفانه در جریان انتخابات، رقابتها به دشمنی و هواداری به تعصب و اختلاف سلیقه­ها به اختلاف عقیده­ها بدل شده است . این آتش افروخته و زهر مسموم که کام جامعه را چون زهر می­کند و خرمن وحدتش را به آتش می­کشد هر لحظه توسط برخی دامن زده می­شود آنقدر که گویی حق همین است که هست .

دقیقا در همین بستر است که مطلق گرایی شکل می­گیرد و افراط و تفریط در دوستی یا دشمنی کردن و بی­بندوباری اخلاقی در رفتارهای انتخاباتی پر رنگ می­شود . سلایق آنچنان به جای حقایق می­نشینند که هر کسی مخالف سلیقه خویش را به هر چه ناپسند می­دارد متهم می­کند و از هیچ اهانتی نیز ابا ندارد . انگار نه انگار که این انتخابات در بستر حکومتی اسلامی شکل می­گیرد که بناست الگوی اخلاقی و عملی دنیا باشد ؟! به هر مسلمانی به جرم آنچه به زعم برخی از ما کفر و شرک است انگ ارتداد می­زنیم و به اندک سخن یا رفتار خطایی فاسق­اش می­خوانیم .

فکر خطا و عمل نادرست در هر فرد غیر معصومی ممکن الوقوع است اما چاره اصلاح فکر خطا و رفتار ناروا این نیست که ما می­کنیم . برخی از ما چنان شده­اند که حرف آخر را همان اول می­زنند و بیمار را معاینه نکرده به خاطر اندک بیماریی نه تنها به تیغ جراح که به غسال گورستان می­سپارند .

چه بی­باکانه از قرآن به برخی آموزه­هایش چسبیده و برخی­ را با بهانه­های بیهوده زیر پا گذارده­ایم . آیات جهاد و مذمّت نفاق و شرک را خوانده­ایم و آیات رحمت و دوری از سوء­ظن و لزوم اتحاد امت اسلام و ده­ها آموزه دیگر از این دست را به فراموشی سپرده­ایم ؛ و چه زود وصایای امام راحل و سخنان گوهربارش را که به منزله نظامنامه رفتار مسلمانی و انقلابی ماست یا به فراموشی سپرده­ایم یا در راستای اثبات افکار خویش و به نفع مصالحی که تخیّل می­کنیم ، پاره پاره کرده­ایم و با زبان رفتار فریاد کرده­ایم که : «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ » و برخی از ما به بهانه طی شدن آن ایام و متحول شدن شرایط و زمان ، با نفی امام و آثار و اندیشه­اش می­کوشیم تا به نام امام راه دیگری که با او بیگانه است باز کنیم «وَ یُریدُونَ أَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذلِکَ سَبیلا».

درد من این نیست که در این رقابت آقای احمدی نژاد رأی می­آورد یا آقای موسوی یا هر آقای دیگر . درد من این است که « إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون » را فراموش کرده­ایم . گویا در میان رقبای انتخاباتی یک گبر است و دیگری معصوم ، چنان گروه گروه شده­ایم که گویا گروهی از ما لشگر اسلام است و گروه دیگر لشگر کفر ؛ و در این دو جبهه چنان یکدیگر را به تیغ تهمت و افترا می­زنیم که از آبروی محترم تر از کعبه­ی خواهران و برادران مسلمانمان چیزی باقی نمی­گذاریم و ابایی هم نداریم ؛ و گاه برای آنکه به عذاب وجدان مبتلا نشویم اول تجسس می­کنیم تا بلکه بتوانیم دیگری را بواسطه خطایی در فکر یا عملش به فسق متهم کنیم و از مسلمانی بیاندازیم آنگاه هر گونه که خواستیم با او رفتار  کنیم . گر چه پس از مدتی دیگر از وجدان چنین کسانی چیزی نمی­ماند تا برای عذاب نگرفتنش به دنبال دستاویزی هم بگردند .

دوستان احمدی نژادی من ، دوستان موسویی من ، دوستان کروبیی من ، برادران و خواهران اصولگرا و رایحه خوش خدمتی و اصلاح طلبم و ای همه کسانی که قبل از انتخابات خواهران و برادران من هستید و پس از این نزاع باز هم خواهران و برادران من خواهید بود .

والله که این چنین رفتاری رسم و آئین مسلمانی نیست .

---------------------------------------------------------------------------------------------------

حیفم آمد چشمانتان که خسته از خواندن متن ناخوشایند من است ، خسته رها کنم . گزیده­ای از فرمایشات امام راحلمان را در همین باب می­نویسم تا روح و دلمان به عطر سخنان آن روح همیشه جاوید خدا ، صفا گیرد :

... البته دو تفکر هست، باید هم باشد. دو رأى هست، باید هم باشد. سلیقه‏هاى مختلف باید باشد، لکن سلیقه‏هاى مختلف اسباب این نمى‏شود که انسان باهم خوب نباشد. من عرض کردم مثل طلبه‏ها که با هم مباحثه مى‏کنند، آن وقتى که مباحثه مى‏کردند جار و جنجال جورى بود که انسان خیال مى‏کرد دشمن هم هستند، وقتى مباحثه تمام مى‏شد مى‏نشستند به دوستى کردن و انس. اگر در یک ملتى اختلاف سلیقه نباشد، این ناقص است. اگر در یک مجلسى اختلاف نباشد، این مجلس ناقصى است. اختلاف باید باشد، اختلاف سلیقه، اختلاف رأى، مباحثه، جار و جنجال اینها باید باشد، لکن نتیجه این نباشد که ما دو دسته، بشویم دشمن­ هم. باید دو دسته باشیم در عین حالى که اختلاف داریم، دوست هم باشیم... .

صحیفه نور ، ج‏21 ، ص 47    لزوم دوستى با وجود اختلاف سلیقه