"ما گرفتار یک بیماری هستیم . این بیماری خیلی شدید و خطرناک است . ما همیشه با خودمان دو جور ترازو داریم : برای سنجیدن نقطههای روشن و مثبت دیگران یک ترازویی داریم که یک تُن را یک گرم نشان میدهد یعنی وقتی یک تُن فضیلت دیگران را در کفه ترازو میگذاریم ، برای طرف دیگر ، یک سنگ یک گرمی کافیست ،اما برای نشان دادن فضیلتهای خودمان یک گرم را یک تُن نشان میدهد . این هم یک ترازو است . یک ترازوی دیگر هم داریم برای نشان دادن نقطه ضعفهای خودمان ، یک تن را یک گرم نشان میدهد و در سنجیدن نقطه ضعفهای دیگران ، یک گرم را یک تُن نشان میدهد . یک بام و دو هوا ؛ این سر بام گرما ، آن سر بام سرما . وضع ما این چنین است ... دوست دارم همین الان یک خود نگری کنیم ، ببینیم خودمان تا چه حد از استفاده از این ترازوها صرفنظر کردهایم و یک ترازو بیشتر نداریم که هم میشود با آن خوبیهای خودمان را بسنجیم و هم خوبیهای دیگران را ؛ هم بدیهای خودمان را و هم بدیهای دیگران را ، همه را یک جور نشان بدهد ؟ چند نفرمان چنین ترازویی داریم ؟ نمیخواهم مطلق نگر باشم ، چقدر [ از ما چنین خصلتی ] داریم ، چند درصدمان داریم ؟
انصاف ؛ اسلام آئین انصاف است . منصف باشیم . کمالات دیگران را کمال بدانیم ؛ عیب خودمان را هم عیب بدانیم."1
آنچه خواندید قطعه کوتاهی بود از سید الشهدای انقلاب اسلامی شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی ( قدس الله نفسه الزکیه ) که در کتاب ارزشمند « سه گونه اسلام » بیان شده است .
آنچه بهانه انتخاب و نقل این چند سطر از آن کتاب شد رفتارهای غیر منصفانه برخی از کاندیداهای انتخاباتی و به تبع آنها برخی هواداران است . به یقین آنچه از دریچه تلوزیون و از طریق سیمای جمهوری اسلامی پخش میشود می تواند در عین این که روشنگرانه و سازنده باشد به همان میزان تخریبگر و فساد انگیز باشد . همه ما در این چند مناظره انجام شده شاهد رفتارهایی بودهایم که در برخی موارد به گواهی بیانات رهبر معظم انقلاب و بسیاری از علماء و مراجع معظم تقلید خلاف بیّن شرع و نیز مغایر با اخلاق اسلامی و ارزشهای انسانی است . بد تر از آن توجیه این بد اخلاقیها به اشکال مختلف است .
برخی برای موجه جلوه دادن آنچه یا از نامزد منتخبشان سر زده یا از سوی خودشان اعمال میشود به تطبیق تاریخ صدر اسلام پرداخته و با همانند سازی کاندیدای رقیب یا طیف وابسته به او و هوادارانش به شخصیتهایی که در تاریخ صدر اسلام نام نیکی ندارند ، میکوشند تا چهره کریه و غیر دینی رفتارشان را بپوشانند . اگر چه به نظر می رسد هدف سوّمی در پشت اینگونه تلاشها وجود دارد و آن هم آرام کردن وجدان متلاطم و فطرت خداخواهی است که در اعماق قلبشان ناشایستگی این روش را فریاد میکند .
یکی از علل و عوامل اصلی چنین رخدادهای ناپسندی ، فقدان میزان واحدی برای سنجش رفتارها و گفتارهای ما و وجود همان دوگانگی ترازویی است که شهید مظلوم و امت واحد زمان ما (قدس سره ) آن را متذکر شده و خطری بزرگ ارزیابی میکند . به روشنی پیداست که برخی از آقایان برای کوبیدن رقیبشان از تاکتیکهایی استفاده میکنند که وقتی از بد یا خوب گردش زمانه ، فرد دیگری و در مناظره دیگری همان افراد را با همان تاکتیک مورد سؤال قرار میدهد بر میآشویند و چنان رفتاری را فاقد اعتبار شمرده درخواست ارجاع مورد به دادگاه میکنند . یا هنگامی که از ناجوانمردیهای رقیب مینالند ، درست از همان چیزی مینالند که چند روز قبل به همان شیوه متمسّک شده بودند تا رقیب را زمینگیر کنند . بد تر از آن این که در مقام توجیه رفتارشان ، انگیزه خود را بیان نقض قانون معرفی میکنند و بر این باورند که عملکرد آنان چون به همان انگیزه بوده صحیح و عملکرد رقیب که به زعمشان قطعا بر اساس انگیزه نادرستی شکل گرفته باطل و از مصادیق نقض حقوق شهروندی است .در میان هواداران هم حال و اوضاعی بهتر از این دیده نمی شود .
چنین مسئلهای در خوشبینانهترین حالت نشان میدهد که خودسازیهای اسلامی و آمادگیهای اجتماعی و مدنی لازم برای حضور در عرصههای سیاسی نه تنها در میان برخی هواداران بلکه در میان برخی از نامزدهای محترم هم به نصاب لازم نرسیده است . شکل بدبینانه مسئله هم این است که برخی از ما با آنکه شعارهای فروانی در اثبات اعتقاد به شریعت نورانی و دین مبین و پیروی از عترت طاهره سر میدهیم اما به واقع دربند آن نبوده و خواسته یا ناخواسته از آنها ابزاری برای رسیدن به قدرت و فریب تودههای متدین و سالم جامعه ساختهایم .
اگر به اصل اساسی ( دیانت ما عین سیاست ما و سیاست ما عین دیانت ماست ) معتقد باشیم هرگز نخواهیم توانست از معیارهای چندگانه استفاده کنیم و هر ابزاری را در راه هر هدفی به کار بگیریم و یا این که هر ابزاری را تا وقتی در اختیار اهداف ما قرار بگیرد مقدس و ممدوح معرفی کنیم و چون همان ابزار بر علیه ما به کار گرفته شود آن را انکار کنیم و بی ارزشش بخوانیم . چنین رفتاری نه تنها صداقت ما را زیر سؤال میبرد بلکه بر دیانت ما هم علامت سؤالی بزرگ مینهد که اگر چه انسانهای فرو رفته در دغدغههای روزمره یا مبتلایان به حبّ و بغضهای افراطی و خویش به خواب زدگانی که برخواستن را نمیخواهند آن را نادیده میگیرند اما انسانهای هوشیار و منصفان بیدار ، ماهیت و هویت شکننده و لرزان ما را از پس آن خواهند شناخت .
نکته آخر این که هیچ فرقی نیست میان آنکه منتخب من است یا منتخب شما ، اگر او هم دو جور ترازو داشه باشد و همچنین میان من یا تو . همه باید بکوشیم که تنها یک جور ترازو داشته باشیم ، تنها یک جور .